دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با بررسی تأثیر فنآوری اطلاعات و ارتباطات بر پیادهسازی مدیریت دانش در ... |
ادامه مستقل واحد مدیریت دانش
در صورت مقبول بودن طرح پایلوت، طرح پیادهسازی مدیریت دانش در فرآیندی مرحلهای، در بخشهای دیگر سازمان پیاده میشود. البته در این بخش شکلگیری واحد مدیریت دانش در سازمان الزامی است و این بخش بایستی بهعنوان بخشی از چارت سازمانی شناخته شود. این واحد ازاینپس صرفاً با دریافت توصیههایی از مشاور مدیریت دانش بهصورت مستقل به پیادهسازی کامل مدیریت دانش در سازمان میپردازد. ادامه موفقیتآمیز این روند باعث همآوایی سازمان با تحولات دانش در اقتصاد جهانی و حفظ رقابتپذیری و خلق بازارهای جدید و بهطورکلی مبدل شدن سازمان به یک شرکت دانشمحور میشود.
۲-۲-۱۴) موانع و چالشهای مدیریت دانش
استقرار مدیریت دانش در سازمانها آثار و مزایای بسیاری را به همراه دارد؛ اما روشن است که برای برخورداری از مدیریت دانش، موانع عمدهای نیز در پیش روی سازمانها قرار دارد تا جایی که موفقیت مدیریت دانش نیازمند عزم جدی سازمانها برای برطرف کردن موانع موجود بر سر راه آن است. بسیاری از سازمانها دانش را مهم میدانند و در ظاهر برای آن ارزش و اعتبار زیادی قائل هستند، اما عملاً برای برطرف کردن موانع موجود بر سر راه مدیریت دانش اقدامی نمیکنند. باید مدیریت دانش در سازمان، باور شود و کارکنان و مدیران به اثربخشی آن اعتقاد پیدا کنند و تنها در این صورت است که برای رفع موانع اقدام خواهند کرد.
موانع عمده بر سر راه مدیریت دانش را میتوان به پنج دسته اصلی تحت عنوان عوامل انسانی، عوامل سازمانی، عوامل فرهنگی، عوامل سیاسی و عوامل فنی و تکنولوژیکی تقسیم نمود.
عوامل انسانی
یکی از موانع عمده مدیریت دانش این است که انسانها به هر دلیلی نخواهند دانش خود را تسهیم کنند و از آن منحصراً برای پیشرفت شخصی خود استفاده کنند، زیرا ممکن است این تصور غلط وجود داشته باشد که چون دانش، قدرت است پس نباید آن را از دست داد. شاید بتوان گفت که موانع انسانی مدیریت دانش بیش از سایر موانع دیگر حائز اهمیت است، زیرا دانش، ماهیتی انسانی و اجتماعی دارد و فقط درگرو تعامل و ارتباطات است که میتواند رشد کند. رویکرد کلاسیک و سنتی بر این اعتقاد بود که فقط نویسندگان با نوشتن کتابها، مقالات و نظایر اینها میتوانند باعث افزایش دانش شوند. این رویکرد را میتوان رویکردی ایستا نامید. در مقابل، رویکرد پویا بر این باور است که تعالی دانش در اثر تعامل و ارتباطات انسانی، مقدور میباشد.
عوامل سازمانی
عوامل سازمانی نیز ازجمله موانع مهم بر سر راه مدیریت دانش در سازمان میباشند. عمده این عوامل عبارتاند از:
عوامل ساختاری: مدیریت دانش، خواستههای جدیدی بر بخشهای مختلف ازجمله ساختار سازمان تحمیل میکند. ساختارهای سلسله مراتبی و غیر منعطف نمیتواند محمل خوبی برای مدیریت دانش باشد. ساختار سازمانی باید از انعطاف و پویایی لازم برخوردار باشد تا ارتباطات به مرزهای تیمی، بخشی و حتی سازمانی محدود نشود و امکان برقراری ارتباط با محیط بیرون از سازمان برای کارکنان بهسادگی مقدور باشد و به عبارتی جنبه غیررسمی ساختار سازمانی، نقش مهمی در توسعه تعاملات ایفا نماید. چنین ارتباطی امکان دستیابی به دانش گروههای خارج از سازمان را میسر میسازد.
عوامل مدیریتی: عدم اعتقاد و حمایت مدیریت عالی از فعالیتها و برنامههای مدیریت دانش، نگرشهای کوتاهمدت و جزئینگری و سبکهای نامناسب رهبری نیز مانع اجرای موفقیتآمیز برنامههای مدیریت دانش میشوند.
عوامل شغلی: شرح شغلهای نامناسب، مشاغل تکراری و روتین، ابهام و تعارض در نقش نیز برای مدیریت دانش، نامطلوب خواهند بود.
نظامهای حقوقی و دستمزد و جبران خدمات: این سیستمها نقش بسیار مهمی را در پشتیبانی برنامههای مدیریت دانش ایفا میکنند. افراد زمانی اقدام به توزیع دانش میکنند که انگیزه لازم را برای این کار داشته باشند.
نظامهای آموزشی: در تبدیل سیستمهای سنتی به یک سازمان یادگیرنده، برنامههای آموزشی یک سازمان، نقشی حساس ایفا میکنند. برنامههای آموزشی نامناسب میتوانند موانع عمدهای برای مدیریت دانش ایجاد کنند.
عوامل فرهنگی
مدیریت دانش، بدون وجود یک فرهنگ مشارکتی مناسب و مبتنی بر اعتماد نمیتواند به گونههای موفق به کار گرفته شود. اگر فرهنگی، توزیع و تسهیم دانش را تشویق نکند، مدیریت دانش با چالش روبرو خواهد شد. تأثیر عوامل فرهنگی بر اثربخشی برنامههای مدیریت دانش انکارناپذیر است. فرهنگ هر جامعه به دلیل در برگرفتن نظام ارزشی، رفتار افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر در فرهنگی، کسب و توزیع دانش بهعنوان یک ارزش تلقی میشود و مردم به اثربخشی دانش در کنار تجربهباور داشته باشند، برای کسب دانش، تلاش خواهند نمود. ممکن است در بسیاری از فرهنگها با توجه به اینکه «دانش قدرت است» این نگرش، موجب احتکار دانش شود. لذا باید این فرهنگ ترویج شود که «توزیع دانش هم قدرت است» تا مردم دانش خود را در اختیار دیگران بگذارند.
عوامل سیاسی
موانع سیاسی در سازمانهای دولتی چشمگیرتر هستند. اگر باور داشته باشیم که دانش یک منبع قدرت است و شخص دارای قدرت میتواند اعمالنفوذ کند، طبیعی است که عدهای برای دستیابی انحصاری به دانش تلاش کند. نقش گروههای فشار میتواند قابلملاحظه باشد. هرکدام از این عوامل میتوانند مانع توزیع مناسب دانش در سازمان باشند که در اینجا نیز مدیریت دانش که به توزیع گسترده دانش در سازمان نیازمند است با چالشهای جدی روبرو خواهد شد. ثبات یا عدم ثبات فضای سیاسی کشور نیز به دلیل اثرگذاری بر فرایند خطمشی گذاری و ثبات مدیریت در سازمانهای دولتی، مدیریت دانش را تحت تأثیر قرار خواهد داد. همچنین وجود فضایی باز که در آن افراد بهراحتی بتوانند ایدههای خود را اظهار نمایند، بر روند فعالیتهای مدیریت دانش اثرگذار خواهد بود.
عوامل فنی و تکنولوژیکی
صاحبنظران در تقسیم دانش، به دو نوع دانش کلی اشاره میکنند. دانش نهفته و دانش آشکار. همچنان که نوناکو نیز در مدل SECI تأکید کرده است دانش سازمانی، حاصل تعامل این دو نوع دانش است و این تعامل مستمر و مداوم است و زمان پایانی برای آن در نظر گرفته نشده است. دانش ایجادشده باید به طریقی مناسب حفظ و نگهداری شوند و این در حالی است که بسیاری از سازمانها فاقد مراکز و مأخذ مناسب برای نگهداری دانش هستند. مراکز دانش در سازمانها در حقیقت، کانون جمع آوری، سازماندهی و انتشار دانش هستند. ممکن است این مراکز فیزیکی یا مجازی باشند. هدف از ایجاد این مراکز هدایت افراد بهسوی منابع دانش در داخل یا خارج سازمان میباشد. در این مراکز نقشههای دانش تهیه، نگهداری و به هنگام سازی میشوند. این مراکز در اصل بهعنوان نقاط انشعاب تلقی میشوند که دسترسی به هر منبع دانش از طریق آن ها صورت میگیرد. به عبارت دقیقتر این مراکز، درگاههای دانش میباشند و کلیه جریانات دانش از آن ها صورت میگیرد. به عبارت دقیقتر این مراکز، درگاههای دانش میباشند و کلیه جریانات دانش از آن ها عبور میکند. وجود این مراکز علاوه بر یکپارچگی و انسجام محتوای دانش سازمان از بسیاری از دوبارهکاریها مخصوصاً در کسب دانش جلوگیری میکند. این مراکز باید قادر باشند که:
-
- هدایتکننده افراد به سمت منابع دانش سازمانی موردنیاز باشد.
-
- دانشهای مختلف را سازماندهی و کدگذاری کنند تا کارکنان بهصورت کارآمد بتوانند به آن دسترسی داشته باشند؛
-
- مخازن دانش را مدیریت کند؛
-
-
-
-
-
-
-
- ارتباط بین مدارک چاپی و دیجیتال را برقرار کند و به تشکیل گروههای کاری با تسهیل ارتباطات افراد کمک میکند.
-
-
-
-
-
-
-
- استفاده از فناوریهای مناسب در سازمان میتواند در نگهداری دانش آشکار کمک قابلتوجهی بنماید (احمدی و صالحی، ۱۳۸۹، ۳۷۳-۳۷۶۹٫)
۲-۲-۱۵ ) ارتباط سرمایه اجتماعی با مدیریت دانش
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 02:25:00 ب.ظ ]
|