اخلاق در بوستان- فایل ۳ |
![]() |
در اقــصای عــالم بگــشتم بســی بــــه ســر بــردم ایــام بـا هـر کـسی
تمــتّع زهـر گـوشـه ای یـــافتــم ز هــر خـرمنــی خــوشــه ای یـافتـــم
( سعدی ، ۱۳۲۰: ۳۴)
یکی از گوشه های که سعدی تمتع یافته ، آثار نویسندگان و خطیبان و شاعران ایرانی و عرب بوده است که آنان نیز شاگردان مکتب قرآن بوده اند و اسلوب قرآن را نیز در آثار خویش سرمشق قرار داده و در تالیف خویش قصص و آیات قرآن تمثیل جسته اند و یا از آیات قرآن ترجمه و استنباط نموده اند و یا عینا آیات قرآن را زینت بخش آثار خویش قرار داده اند . در میان سخن گویان فارسی هیچ شاعری و سخن سرایی مانند سعدی نیست که توانسته باشد مضامین آیات قرآنی را جامعه نظم فارسی به بپوشاند ، چنانچه در بوستان می گوید :
مــوحد چــه دریــای ریـــزش زرش وگـر تیـغ هنـدی نهـی بــر ســرش
بــرگیتــی هـراسش نبــاشد ز کـــس بـر ایـن اسـت بنیـاد توحـید و بـس
(سعدی ، ۱۳۲۰: ۴۵۶)
پیداست که سعدی تحت تاثیر « اَلا اِنَّ اَولیاءَ اللهِ لاخَوفٌ عَلیهِم و لا هم یَحزَنون » ( یونس /۶۲ ) بوده است .
نمونه های دیگر از آیات قرآنی در آثار سعدی طبق ترجمه یا ستباط بیان شده است :
کـسی را کــر شـد از ازل بخـت یــار طلـب کـردن علـم کـرد اختیــار
(همان مأخذ:۳۲۹)
قرآن مجید « وَ مَن یُوتی الحِکمَه فَقَد اَوتی خیراً کثیراً » ( بقره / ۲۶۹ ) .
تربیت ، محور اندیشه سعدی
تربیت اخلاقی افراد جامعه ، محور سخن سعدی در بوستان و گلستان است البته بخت پیرامون اخلاق معقوله ای دیگر است و با تربیت اخلاقی متفاوت است . اخلاق معیارهایی را بدست می دهد که انسان می تواند در مقام مقایسه به کیفیت انجام عملی پی ببرد . در این میان معلم اخلاق می کوشد تا راهنمایی کند و بد و خوب را بشناسند . سعدی در گلستان به کمک حکایات و آفرینش های ادبی می کوشد تا مناسبت های صحیح انسان داده و انحراف از هنجارهای اخلاقی را متوقف سازد .در مورد تربیت « خوره امور عقلانی » قابل توجه است . اگر خرد افراد جامعه تقویت شود عقلانی افزایش یابد ؛ فرد خود را در جامعه شناخته و به وظایف فردی در ارتباط با جامعه به طور صحیح عمل کند در مورد تربیت عقل و تقویت خرد ، نیز افکار سعدی قابل اعتماد است . به چند نمونه زیر توجه فرمائید : (یوسفی، ۱۳۸۳: ۱۷۵).
وجـود تـو شهـریسـت پـر نیـک و بـد تـو سلـطان و دستـور دانـــا ، خــرد
( سعدی ،۱۳۸۴: ۱۷۹)
سعدی در دو باب کتاب بوستان وگلستان،همچون معلّمی خردمند ودلسوز وجهان آزموده سعی دارد همه جا با زبانی نرم و شیرین وفصیح به همنوعان خویش درس اخلاق و فضیلّت بدهد و آنان را به راه صلاح هدایت کند وبه «کمال آدمیت»برساند،راهی که هم در دنیا و هم در آخرت موجب رستگاری خواهد بود.روح انسان دوستی وی،او را وادار می سازد که همه جا در مقام ارشاد خلق برآید و به قصدهدایت مردم وخیر و مصلحت آنان وتهذیب اخلاق جامعه پند و حکمت خود را در لباس افسانه ها وحکایاتی شیرین ولطیف عرضه کند ویامقصود خود را در قالب عبارات و ابیاتی پر مغز و دلنشین بیان دارد و جهانی از فضایل و نیکویی ها بسازد.و راه و رسم دوستی و معاشرت و نیکویی وانسانیت را به ما بنماید.
سخنان حکمت آمیز سعدی که در هر یک آنها نکته ای ژرف و لطیف برای هدایت وعبرت آدمیان نهفته است به حدی پر مایه ومؤثر است که از همان انتشار آثارش در میان صاحبنظران وارباب ذوق مقبولیت کامی یافته واکثر آنها از فرط فصاحت وعمق اندیشه به صورت امثال سایر در آمده و زبانزد عام وخاص گشته است.
سعدی اصول اخلاقی و راه و رسم زندگانی را هوشمندانه درک کرده وحاصل تجربیات خود را در قالب سخنانی شور انگیز ودل آویز به ما عضه داشته است. مضامین اخلاقی که سعدی در گلستان و بوستان آورده است چه از لحاظ وسعت وعمق معنی و چه از حیث لطافت بیان و اندیشه،بی نظیر و شگفت آور است. این سخنور عالی مقام سراسر عمر خود را به دقت در احوال مردم روزگار گذرانده ودر سفر وحضر به همه چیز با دیدۀ تأمل و تعمق نگریسته و از نزدیک با واقعیت حیات آشنا شده،آنها را لمس کرده،از فراز و نشیب بسیار گذشته وبا طبقات گوناگون جامعه حشر ونشر نموده ودر رفتار وگفتار هر طبقه دقیق شده وبا ذهن باریک بین خویش نکته های ظریف از رذایل و نقایص وعیوب آنان کشف کرده و حاصل مشهودات ومسمومات خود را بهصورت حکایتی زنده و ابیاتی دلنشین در آورده و در هر یک از آن حکایات یکئیا چند اندرز سودمند وحکمت آمیز گنجانده است و سعی داشته که «داروی تلخ نصیحت»را به «شهد ظرافت»بیامیزد. سعدی در بوستان وگلستان با توجه به عاطفه بشر دوستی که در نهاد خود دارد،گاه همچون انسانی دلسوز و مهربان به سرنوشت یتیمان و سیه بختی ایشان می اندیشد و ما را به نوازش و دلجویی و دستگیری از آنان فرا می خواند ،چنین به نظر می رسد که پایۀ اخلاق سعدی « وارستگی»است،برای اینکه بشر به نیکبختی برسد پیوسته باید بکوشد تا خود را نه تنها در برابر نفس خویش،بلکه از دیگران نیز مستغنی سازد. او در نکوهش صفاتی چون بیدادو ستم،حرص،حسد،شکم پروری،ریا…سخن ها وتمثیل های فراوان دارد وآنها را گناهی بزرگ می داند و آن گناهان بی کیفر نخواهد ماند و هر کسی بدی می کند،چشم نیکی نباید داشته باشد بلکه باید بداند که سر انجام هم در این جهان به عواقب کردار بعد خویش گرفتار خواهد شد.(شکور زاده،۱۳۶۵:۷).
سعدی به تعلیم وتربیت نیز توجه فراوان دارد و به همین جهت است که یک باب از گلستان و یک باب از بوستان را به این موضوع اختصاص داده و طی این دو باب، سخنانی عمیق در این مبحث بیان داشته که هم از لحاظ عمق اندیشی و هم از لحاظ فصاحت از قطعات جاودان شعر و ادب فارسی به شمار می آید.درنظر سعدی معلّم باید در کار تعلیم وتربیت حسن تدبیر داشته باشد و درشتی ونرمی را بیامیزد و حد اعتدال را نگاه دارد.
درشتی ونرمی به هم در به است- چو رگ زن که جراح ومرهمنه است
(سعدی ،۱۳۴۰ :۴۴۵).
سعدی عرفانرا فقط برای معنویت بخشیدن به اندیشه های اخلاقی که تجربه اشبه او تلقین کرده است، به کار می برد.پس عرفان را به عنوان غایت مطلوب در نظر نمی گیرد،بلکه به آن صورت وسیلۀ تکمیل فضایل اخلاقی معاصران خود می نگرد. به علاوه این سخن نه با پرهیزگاری واقعی او در معارضه است نه با ایمان کامل وی به خداوندمتعال.بر روی هم اخلاق دینی سعدی مانند اخلاق اجتماعی او اصولاً عملی است. سعدی درکلّیات خود از آخرین دست آوردهای صوفیان، که در برابرصورتهای مختلف اعتقادات دینی تعصّب نمی ورزند وخیر و شر را از لحاظ نظری با هم مساوی می گیرند،کلمه ای به قلم نمی آورد.در بسیاری از موارد دیگرنیز او به وضوح از صوفیان جدا می شود.(هانری ماسه :۲۴۵).
سعدی شناسان صفت بوستان و و گلستان را در نکات و اندرزهای اخلاقی این آثار دیده اند و عنوان کرده اند . تربیت که حکایت های مندرج در دو اثر نامبرده دارای شأن اخلاقی است . اصولا توجه به رسوم اخلاقی یکی از خصلت های عمده فرهنگ ادبی ایران بوده است . آثار سعدی نیز از این لحاظ مستثنا نیست . این دو اثر حاصل سالهای بلوغ و پختگی زندگانی شاعر بوده است . این دو نوشته دارای سمت یابی اخلاقی متفاوت و با توجه به عرف (متناقض ) هستند ؛ حرکت از بوستان به گلستان در واقع حرکت از یک اخلاق و جهان نگری نسبتا پارساگونه و تشریعی به اخلاق عملی – اجتماعی دنیامدارانه است ، پدیده ای که در نزد شاعران و اخلاق نویسان سلف سعدی روالی خلاف داشته است معمولا چنین بوده است که آثار اولیه بیشتر دنیا مدار و آثار دورن سنین بالا نشانگر روی آوردن به زهد و ترک دنیا بوده است ( عبادیان ، ۱۳۷۸ : ۵۱-۵۲ ) .
نکات و روایت هایی که در حکایت بوستان درج شده است ، اغلب جنبه فردی دارد اعم از تاریخی یا تخیلی ، آنها « توشه اس زهر خرمنی » می باشند که بر حسب مصلحت اثر گزیده شده ، آرمان یا روزگار پسند گردیده اند .منظور سرودن آن « در سبب نظم کتاب » آمده است که در واقع ارمغانی است از واقعیت امور خود زندگانی .جنبه نظری و آگاهی دهنده حکایت های بوستان از امری واقعی یا امکان پذیر تغذیه می گیرد .رویداد حکایت فقط بهانه ای است برای طرح نکته مورد نظر ، مقدمه ای است برای استنتاج یک اصل رفتاری و اخلاقی . به همین دلیل حکایت ها بیشتر ناقد طرح منسجم ادبی است . سر محیطی است برای گذر به هدف اخلاقی منظوری جز آنچه هر پدیده ساختاری در حکایت ، اعتباری است . شاعر استقلال آن را فدای منظوری جز آنچه از خود آن می توان حاصل شود ، می کند . از خصوصیات ذکر شده در باب حکایت های بوستان یک اصل استنتاج شدنی است . رویدادها ، نکات ، تجربه ها از گذشته یا خیال بر مصالح گرفته می شود و با سهیم کردن محتوای اندیشه ای شان در تاثیر تصحیح اندیشه و رفتار ، بر آنها کلیت یا تعمیم می بخشد . برای این معنا گر نکته با تجربه روزگار پسند شده و کار آمدی بعدی پیدا می کند ، مشمول انسانی را بقای اجتماع می یابد ( همان : ۵۳-۵۴ ) .
سعدی فرزانه ایست عارف و مردمی. او حکیمی است که بهره بردن از فرهنگ و معارف اسلامی موجب شده تا آثاری گرانبها و سراسر تربیتی از خود باقی گذارد. بطوری که گاهی شاعر است و زمانی فیلسوف . بعضی اوقات نیز مانند یک جامعه شناس ژرف نگر به توصیف رفتارهای اجتماعی و انسانی
می پردازد. وی بنا به رسم زمان به«وعظ» و «خطابه» علاقمند بود. از این جهت سخنان او در آثارش منحصرابرای کودکان و پیران هر یک به فراخور حال و مقام جنبه تربیتی صرف دارد.
سعدی را باید مبارز ترین مربیان و معلمان اخلاق ایران خواند. چنانکه او می کوشد مسایل اخلاقی تربیتی را نه به عنوان موعظه کننده بلکه تلاش کرده است تا مفاهیم و محتوای زیبای اخلاقی را با تکیه بر قدرت معنوی انسانها مورد ارزیابی قرار دهد و هدفش در این راه تربیت انسانهای نمونه و جامعه ای که اگر فاضله نباشد ، لا اقل سالم و دور از نقص عمده باشد. موارد تعلیمی سعدی که در آثارش به وفور آشکار است، همه قسمت هایی رل شامل می شود که مقصود آنها «آموختن» باشد. از قبیل علم، فلسفه،اخلاق و علوم اجتماعی.
سعدی در دو کتاب «گلستان» و «بوستان»یک دوره حکمت عملی را گنجانیده که اسلوب او نه تنها در زبان فارسی بلکه در دیگر زبانها تازگی دارد. از نکات اخلاقی که در قالب پند و اندرز و در کسوتی از الفاظ دلنشین و اشعاری نغز بیان می کند. ابایی ندارد که مورد خطاب پادشاه یا اینکه درویشی هم مسلک خودش باشند. به سلطان تعلیم می دهدکه رضای رعیت و آبادانی کشور ، بهترین وسیله دفاعی و بر عکس نارضایتی مردم اخگری است کم شعله که هر دم انتظار خاشاکی دارد تا بر افروزد و ملک و ملت را یکسره در شرار خود بسوزاند.
از طرف دیگر درویشان را می ستاید ، اما نیرنگ برخی از آنان را نکوهش می کند . اسراف و پر خوری آنان هم گاهی به باد استهزاء گرفته می شود. درسهای اخلاقی وی در قالب وعظ و خطابه به همین منوال رفتار های مناسب فردی و اجتماعی ادامه می یابد. برای هر کسی شناخت خیر و صلاح را از شر و خلاف و تمیز بین این دو نیز از نظر سعدی از میزانهای اخلاقی و به تعبیری انتخاب اصول صحیح تربیتی و اخلاقی جایگاهی مهم و اساسی دارد. سعدی البته وظیفه مربی را در شناخت این دو عنصر خوب و بد و یا به عبارتی صلاح و خلاف را بسیار موثر می داند و معتقد است که معلم وظیفه دارد که نه بطور مستقیم که بصورت غیر مستقیم به طالب علم کمک نماید تا او بتدریج موازین اخلاقی را بشناسد و فرق بین خوب و بد را تشخیص دهد. شاگرد با یاری مربیان امتیازات انسانی را بعد از شناخت ، به انتخاب آن پرداخته و از این طریق به تکامل روحی نایل خواهد شد. اما از نظر سعدی معلم باید از دو امتیاز برخوردار باشد. یکی اینکه مقتدر باشد که شاگردان از او حساب ببرند . دوم گفتار او با کردارش یکسان باشد
از دیدگاه سعدی هدف تربیت همان است که انسان طوری تربیت شود که بتواند خودش را در اعمال گوناگون با جامعه وفق داده، جنبه های عقلانی خود را تقویت نماید. زیرا رشد و تعالی عاطفی و عقلی و اخلاقی و حتی تربیت دینی تنها در سایه داشتن شخصیت عقلانی شکل می گیرد. شیخ در مواعظ تربیتی خود اشاره دارد که تنها وسیله رهایی خود و دیگران عقل است و آنچه عقل را نیرو می بخشد ،علم است. علم برای عمل کردن و هر علمی که عمل در آن نباشد همچون زنبور عسل است که نیش دارد اما عسل نمی دهد . علم بدون عمل از آن جهت که بر مبنای عقل استوار نیست انسان را در یک جا نگه میدارد و مانند «خر آسیاب» تنها دور خود می چرخد و از جای خویش فرا تر نمی رود. بنابر این علم بدون عمل فقط نخوت و غرور بوجود می آورد.
باید دانست که سعدی در مواعظ عقلانی مانند « اپیکور» شکاک است و اعتقاد دارد که وعظ را باید شنید و سپس آنرا با معیارهای عقل ارزیابی کرد. اگر عقل ، سنگینی و یا پر وزنی آنرا تشخیص داد، عمل به آن واجب است. از طرف دیگر سعدی در پذیرفتن مسایل تربیتی و فضیلت ها کورکورانه عمل نمی کند و نا دانسته نمی پذیرد. یعنی نه«فریب دشمن» را می خورد و نه« غرور مداح». و این شاید به الگوهای تربیتی سقراط نزدیک است. اما لازمه رسیدن به موفقیت های عقلانی داشتن تخصص و مهارت و به تعبیری «تجربه» می باشد.یعنی علاوه بر داشتن عقلی تیز باید مربی دارای تجربه باشد. از نظر شیخ شیراز آموختن علم بدون عمل و تجربه کاری بی ارزش است . زیرا «دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند. یکی آنکه اندوخت و نخورد و دیگری آنکه آموخت و نکرد.
علـم چندان کـه بیشتر خوانی چــون عمل در تو نیست نادانی
نــه محقق بــود نـه دانشمند چـــار پایی بــــر او کتابی چند
(سعدی ، ۱۳۸۴: ۲۸۹)
بطور کلی تربیت از نظر سعدی چهار مرحله دارد:
۱-دینداری و رعایت پرهیز گاری
۲-داشتن عقل
۳-دانستن معنی سخن
۴- اعتماد و اتکا به نفس
اما اسلوب تربیتی به عقیده سعدی نخستین مورد «اعتدال » است. یعنی در تربیت بیم و امید و یا تشویق و تهدید لازم است همراه یکدیگر بکار روند.
درشتی و نرمی به هم در ، به است چو رگزن که جراح و مرهم نه است
درشتــــی نگیـــرد خردمند پیش نــه سستی که نازل کند قدر خویش
(همان ، ۲۹۳)
شیوه تربیتی دیگر از نظر سعدی آنست که شاگرد را باید به سختی عادت داد و واقعیت دشواری زندگی را به او فهماند. این روش در ایران قدیم رایج بوده و کودکان را به دوری از « ناز و نعمت » که نهایتا به تنبلی و راحتی زیان آور منجر می شود شفارش می کردند تا در آینده به سختی ها و مصایب زندگی خو گرفته و مقاومت نماین. جامعه امروزی متاسفانه در آموزشها درست بر عکس عمل می شود و کودکان را طوری تربیت می کنند و سوژه های آموزشی را به آنان می فهمانند که در آینده تاب مقاومت در برابر مشکلات را نخواهند داشت. مثلا الگوی گذراندن « هفت خوان» در فرهنگ گذشته ما اسطوره و جایگاهی ارجمند داشته است. لیکن اخیرا کودکان برنامه هایی مشاهده می کنند که قهرمان داستان با یک اشاره و یا فشار دادن یک کلید عوامل رفاهی مانند: ماشین، خانه و یا باغ به آسانی در اختیار قهرمان قرار می دهد که بیشتر به معجزه شبیه است تا یاد دادن مسایل تربیتی. نمونه کامل آن « کاتون» های تلویزیونی چنین رسالت اشتباهی را به انجام می رسانند. بنابر این از دیدگاه سعدی پرورش استعداد های کودکان برای مبارزه در زندگی وظیفه « پدران» می باشد واگر در تربیت اطفال غفلتی شود دیگر قابل جبران نخواهد بود. افصح المتکلمین اهمیت تربیت را تا به آنجا رسانده است که به نظر او هرگاه کودکانی سایه پدر بر سرشان نباشد وظیفه تربیت وآموزش آنان به عهده بزرگان و صاحبان مکنت است که برایشان پدری کنند.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 03:01:00 ب.ظ ]
|