۲-۲۷- رضایت از زندگی تحصیلی
رضایت از زندگی[۲۵۶] لازمه یک زندگی مفید، مؤثر و رضایت بخش فردی است و شامل ارزیابی شناختی افراد از وضعیت زندگی خودشان است (گیز، شمتکین[۲۵۷] و ریف[۲۵۸]، ۲۰۰۲) در واقع رضایت از زندگی مفهومی کلی و ناشی از نحوه ادراک (شناختی و عاطفی) شخص از کل زندگی است. به همین دلیل افرادی با رضایت از زندگی بالا هیجانهای مثبت بیشتری را تجربه کرده، از گذشته و آینده خود و دیگران، رویدادهای مثبت بیشتری را به یاد آورده و از پیرامون خود ارزیابی مثبتتری دارند و آن ها را خوشایند توصیف میکنند (تیم[۲۵۹]، ۲۰۱۰). در حالی که افرادی با رضایت از زندگی پایین، خود، گذشته و آیندهشان، دیگران و نیز رویدادها و موقعیتهای زندگی خود را نامطلوب ارزیابی میکنند و هیجانهای منفی مانند اضطراب و افسردگی بیشتری را تجربه میکنند (لازاروس و فالکمن[۲۶۰]، ۱۹۸۴؛ رایت[۲۶۱]، کراوفورد[۲۶۲] و دل کاستیلو[۲۶۳]، ۲۰۰۹).
رضامندی تحصیلی یکی از مهمترین نشانگرهای مورد توجه پژوهشگران علاقهمند به کیفیت زندگی تحصیلی است (ایرماک و کارازام، ۲۰۰۹). بهزیستی ذهنی به مثابه یک سازه چند بعدی، بیانگر ارزیابیهای شناختی و هیجانی افراد از زندگی خود است (چیکو، ۲۰۰۶). رضایت از زندگی، به مثابه مؤلفه شناختی بهزیستی ذهنی، بیانگر ارزیابی فرد از ابعاد ویژه زندگی یا قضاوتهای کلی درباره زندگی فردی است (گلاگر و ولا- برودریک، ۲۰۰۸).
رایت وکروپانزانو[۲۶۴](۲۰۰۰) عوامل متعددی را در افزایش رضایت افراد از زندگی مطرح کردهاند. این عوامل را میتوان در دو دسته عوامل زیستی (نظیر آمادگی ژنتیکی و سلامت جسمانی) و عوامل اجتماعی روانی (نظیر روابط اجتماعی مطلوب و نیازهای روانی) طبقهبندی نمود (رایت و کروپانزانو، ۲۰۰۰).
شواهد پژوهشی خبر از وجود رابطه بین سن (جاج[۲۶۵]، لاک[۲۶۶] ودورهام[۲۶۷]، ۱۹۹۷)، جنسیت و تعداد دوستان (موهنون[۲۶۸] و تورکلسون[۲۶۹]، ۲۰۰۴)، عملکرد خانواده، سازگاری و سلامتی (دان گایوک[۲۷۰]، ۲۰۰۷) با رضایت از زندگی میدهند. علاوه بر این در سالهای اخیر توجه فزاینده ای به نظریاتی شده که به دنبال شناخت و معرفی فرایندهای شناختی[۲۷۱] مؤثر در رضایت از زندگی بودهاند (کاچادوریان[۲۷۲]، فینچام[۲۷۳] و داویلا[۲۷۴]، ۲۰۰۴). یکی از پدیدههای شناختی مورد توجه در این حوزه طرحوارهها[۲۷۵] بوده است (دوزویس[۲۷۶]، مارتین[۲۷۷] و بایلینگ[۲۷۸]، ۲۰۰۹). طرحوارهها از ابتدای زندگی شکل گرفته و در تمام طول زندگی، فرد را تحت تأثیر قرار میدهند (یانگ، مککری[۲۷۹]، کاستا[۲۸۰]، دای[۲۸۱]، یا او و همکاران، ۱۹۹۹). اما طرحوارههای اولیه باورهایی هستند که افراد درباره خود، دیگران و محیط دارند، و به طور معمول از ارضا نشدن نیازهای اولیه به خصوص نیازهای عاطفی در دوران کودکی سرچشمه میگیرند (زانگ[۲۸۲] و هه[۲۸۳]، ۲۰۱۰).
در واقع طرحوارههای ناسازگار اولیه[۲۸۴] در طول زندگی ثابت و پا برجا هستند و اساس ساختهای شناختی [۲۸۵]فرد را تشکیل میدهند. این طرحوارهها به شخص کمک میکنند تا تجارب خود را راجع به جهان پیرامون سازمان دهند و اطلاعات دریافتی را پردازش کنند (مالتبی[۲۸۶] ودی[۲۸۷]، ۲۰۰۴ ؛ تیم، ۲۰۱۰). از آنجا که طرحوارهها همانند چهارچوبی[۲۸۸]برای پردازش اطلاعات به کار میروند و تعیین کننده واکنشهای عاطفی افراد نسبت به موقعیتهای زندگی و روابط بین فردی میباشند، گفته شده که با رضایت از زندگی رابطه دارند (پاپالیا[۲۸۹]، گراس[۲۹۰] و فلدمن[۲۹۱]، ۲۰۰۰). به عنوان مثال، کسانی که از زندگی خود رضایت دارند، اطلاعات مربوط به زندگیشان را به شکلی طبقهبندی میکنند که منتهی به نتایج لذت بخشی شود. اما کسانی که از زندگی خود ناراضی هستند به جنبههای منفی زندگی گرایش بیشتری دارند (یانگ، گلوسکو و ویشار، ۲۰۰۳). پژوهشگران بر این عقیدهاند که طرحوارههای ناسازگار اولیه همچون یک صافی[۲۹۲] برای اثبات یا تأیید تجارب کودکی عمل میکنند و به نشانه های بالینی نظیر اضطراب[۲۹۳] ، افسردگی[۲۹۴] و اختلالات شخصیت[۲۹۵]، تنهایی به دلیل روابط بین فردی مخرب و سوء مصرف الکل و مواد مخدر، پراشتهایی یا زخم معده منجر میشوند (گرین هاوس[۲۹۶]، کولینز[۲۹۷] و شاو[۲۹۸]، ۲۰۰۳؛ سلیگمن، شولمن[۲۹۹] و ترایون[۳۰۰]، ۲۰۰۷).
“
[شنبه 1401-09-19] [ 11:25:00 ق.ظ ]
|