۳.مرحله گسترش[۶۵]:در این مرحله نتایج رضایت بخش اثر برندسازی باعث گسترش برندسازی و طولانی تر شدن آن می شود.در غیر این صورت رابطه وارد مرحله زوال می شود مانند برندسازی مینو و بوتان که سال ها ادامه داشت.
۴.مرحله تعهد[۶۶] :این مرحله مادامی که مخاطبان با برندسازی ارائه شده تحت تاثیر استراتژیست ها و برنامه ریزان تبلیغ از اثربخشی برندسازی بر بازار رضایت دارند ادامه می یابد.در غیر این صورت وارد مرحله زوال می شود.
۵.مرحله زوال[۶۷] :در این مرحله یکی از طرفین یا هر دو طرف با فرض اینکه ادامه برندسازی اثربخشی ایجاد نخواهد کرد ،برندسازی را کم و یا بلافاصله قطع می کند که البته روند زوال بسته به میزان تعهد یک طرف به طرف مقابل دارد.(سورین و تانکارد،ترجمه دکتر علیرضا دهقان ،نظریه های ارتباطات،۱۳۹۰،۲۲۰-۲۳۰)
۲-۴-۳ . سبک های برندسازی:
در مقابل واژه سبک[۶۸] در فرهنگ ها لغت،این معانی آمده است:شیوه،روش،شیوه نگارش،سلیقه،قلم،میله،متداول شدن،معمول شدن،مد کردن و نامیدن.(م.ت.بهار،سبک شناسی،۱۳۸۸،۲۴)
ولی در کل سبک،خصلت های صوری و ساختاری متمایز در یک اثر یا گروهی از آثار هنری است،که لازم است این ویژگی ها از یک نوع پیوند درونی برخوردار باشند یا نشانه هایی از یک واحد کامل را عرضه کنند.سبک ها ممکن است ویژگی های بیانی،زمانی،مکانی،موضوعی،مضمونی و اسلوبی داشته باشند.(پاکباز،روبین،۱۳۸۱،دایره المعارف هنر،ذیل واژه سبک)
سبک های برندسازی ،معیاری است که بتوان هدف،محتوا،تکیه گاه،آهنگ،پیام،رسانه و استراتژی یا برنامه سازی را در چهارچوب نگرشی معین ارائه کرد.معمولا تا کنون سبک های خاصی را که مختص برندسازی باشد و همه بر آن اتفاق نظر داشته باشند ،طبقه بندی و ابداع نکرده اند.ولی برای برخی از اجزای آن تقسیم بندی هایی را در نظر گرفته اند.برای نمونه کاتلر در کتاب خود سبک هایی را برای پیام های تبلیغاتی ارائه کرده است:مقطعی از زندگی،سبک زندگی،خیال پردازی،ذهنیت پردازی،موزیکال،شخصیت پردازی،مستندات علمی،ارائه شواهد و …[۶۹]
پایان نامه - مقاله - پروژه
به همین صورت در برخی منابع برای عناوین و شعارهای برند،قالب هایی عرضه کرده اند.برای نمونه در کتاب ادبیات تبلیغ،رابرت دبلیو بلای،قالب ها و شیوه هایی برای نگارش متون تبیلغاتی و قالب هایی برای تبلیغات تلویزیونی،رادیویی و آگهی های چاپی و … تدوین کرده است[۷۰].(دبلیو بلای،ر،۱۳۸۱،ادبیات تبلیغ،ترجمه منیژه بهزاد،ص ۱۹.)
اگر به برندسازی نگاه ساختاری داشته باشیم،می توانیم بگوییم که برندسازی عنصری است که از هنر و علم سرچشمه می گیرد تا بتواند به هدف فروش و بازاریابی یک محصول کمک کند.در این میان برقراری توازن بین آنها ،برای آنکه هیچ کدام قربانی دیگری نشوند بسیار مهم است.هنر را می توان در کلیه قالب های هنرهای تجسمی و غیر تجسمی،بیانی و غیر بیانی در نظر گرفت و بازاریابی را می توان علم گسترده ای که به مطالعه نیازهای مصرف کننده و پاسخگویی به آن می پردازد دانست.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۶۳)
۲-۴-۳-۱ . سبک کلاسیک در برندسازی:
سبک کلاسیک،سبکی است که وضوح،سادگی و زیبایی هندسی کامل در رنگ ها،تصاویر و صحنه هایی که تبلیغ می شوند وجود دارد.در این نوع آثار که با تقلید کامل از کالا یا خدمت ارائه می شود ،زیبایی قانونمند،هندسی و ظاهری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.(سید حسینی،رضا،۱۳۸۱،مکتب های ادبی،بخش ادبیات کلاسیک)
سبک کلاسیک در معنای ادبی به آثاری گفته می شود که نگارش آنها از قرن ۱۷ در فرانسه و از ادبیات روم و یونان باستان تقلید شده است.یعنی مطالعات انسانی یا ادبیات نسل بشر که در مقابل الهیات قرار می گیرد.کلاسیک ها می خواستند با مطالعه درباره انسان و با ایجاد روشنگری برای او قدرت معنوی انسان را رشد بخشیده و او را انسانی تر و یا به تعبیر خودشان مدنی تر کند.برندسازی کلاسیک یعنی یک برند انسانی و نشان دادن انسان به هر صورتی در ارتباط با کالا و محصول.این سبک برندسازی مخاطبان بسیاری دارد زیرا زبان عمومی بیشتر مخاطبان است.گرایش به مکتب کلاسیک در بین مردم عامی زیاد است ،به همین منظور در مورد کالاهایی که بازار هدف آنها بیشتر عامه مردم هستند،از این سبک برندسازی استفاده می شود.در این سبک یر چیزی را به انسان ربط می دهند و به هر صورتی انسان ها در صحنه هایی از برندسازی حضور دارند؛انسان هایی که از نظر زیبایی ظاهر یا صورت،ایده آل هستند.این شیوه تبلیغ ممکن است این خطر را در پی داشته باشد که به جای آنکه مخاطبان به محصول یا خدمت توجه کنند به ویژگی های انسان ها که حضور دارند ،توجه کنند.نظیر توجه به صدای گوینده بر روی تصویر و یا توجه به شیرینی چهره و کلام کودکی که تبلیغ می کند،توجه به لباس و آرایش تبلیغ کننده ها،که همگی ممکن است ذهن را از محور اصلی تبلیغ منحرف سازد.این نوع برندسازی معمولا برای کالاهایی مناسب است که بیشتر دیداری باشد و زیبایی کالا،خدمات و ایده بتواند در اثر برندسازی به راحتی نشان داده شده و مخاطبان با دیدن اثر تبلیغی بتوانند خود کالا، خدمات یا ایده را لمس کنند.این سبک برندسازی معمولا برای کالاهایی که در زندگی روزمره به کار می روند،نتیجه خوبی می دهد.در نگاه کلی می توان گفت بیشتر آثار برندسازی که در کشور ما انجام می شود از این نوع است.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۶۵-۱۶۷)
اصول و قواعد مکتب کلاسیک:
سبک کلاسیک دارای مشخصه ها و ویژگی هایی است که ان را از سایر مکتب ها متمایز می سازد و متخصصانی که خواستار استفاده از این سبک در برندسازی هستند باید به این ویژگی ها توجه کنند که عبارتند از:
۱.جستجوی تعادل و کمال
۲.الهام از طبیعت و حقیقت نمایی
۳.الهام از نمونه های عالی
۴.خردگرایی در واقعیت محصول
۵.وضوح و ایجاز
۶.برازندگی
۷.وحدت سه گانه(خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۶۷)
۱.جستجوی تعادل و کمال:در این سبک برندسازی تمام چیزهایی که در اثر نشان داده می شود از یک تعادل درونی برخوردار است،هیچ گونه اغراقی صورت نمی پذیرد.بهترین حالت،زیباترین فرم و بهترین کارکردی که کالا،محصول یا برند می تواند داشته باشد،به نمایش و تجسم در می آید.برای نمونه تبلیغ اتومبیلی که مخصوص کوهستان ساخته می شود،دقیقا در یک کوهستان بسیار آشنا برای مخاطبان نشان داده می شود.در این نوع تبلیغ پیام برندسازی نیز دقیقا با آمیزه بازاریابی در تعادل و کمال است و سعی می شود پیام برندسازی نیز زیبایی،مطلوبیت و هماهنگی در بیان را داشته باشد،یعنی بتواند از لحاظ کاربردی و کارکردی دقیقا تعریفی از محصول باشد.در این سبک تعادل گرایی و کمال گرایی در عناصر برندسازی حرف اول را می زند.ویژگی هایی چون قرینه بودن ،توازن،تعادل،مطلوبیت،زیبایی و …. در این سبک به چشم می خورد.به نظر می رسد هنگامی که می خواهیم برند کالایی را تبلیغ کنیم که مخاطب آن افراد عمومی هستند سبک کلاسیک،سبک نسبتا خوبی است زیرا مقوله جستجوی تعادل و کمال گرایی در مورد عموم مردم بیشتر موضوعیت پیدا می کند و از سردرگمی آنها جلوگیری می کند.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۶۷-۱۶۸)
۲.الهام از طبیعت و حقیقت نمایی:در این نوع برند سازی ،برند دقیقا واقعیت کالا،خدمات و یا ایده است و هیچ گونه تغییری در رنگ و افکت های صوتی و تصویری در آن دیده نمی شود.در این تبلیغ گاهی خود کالا به طور مستقیم به نمایش گذارده می شود و یا حتی خود کالا در اختیار آزمایشی کاربر و مشتری قرار می گیرد.در این سبک برند سازی از نقوش،رنگ ها،خطوط،محرک ها و صوت هایی که در طبیعت است و در هارمونی با کالا یا خدمت است،استفاده می شود.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۶۸)
۳.الهام از نمونه های عالی:در این سبک ،از بهترین آثار برند که قبلا برای برخی از کالاها به کار رفته ،بسیار استفاده می شود.آثار برندسازی این سبک مملو از شاهکارهای عالی موسیقی ،ادبیات و هنر متناسب با شان کالا و سازمان است.برای نمونه برای تبلیغ برند یک لباس که مدل سنتی دارد،از یک شاهکار موسیقی سنتی و شعری از شاعران معروف قدیم استفاده می شود.نمونه دیگر بسیاری از تولید کنندگان برای برندسازی خود از نمونه های عالی محصولات خود استفاده می کنند و یا محصولات خود را با نمونه های عالی محصولات شبیه خود مقایسه می کنند.تیزر هایی که به این سبک ساخته می شود مانند تکه ای از سریال های تلویزیونی است ،با این تفاوت که محصول در آن نقش مهمی دارد.گاهی هم حتی تقلیدی از شاهکارهای فیلم های سینمایی و تلویزیونی است.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۶۹)
۴.خرد گرایی در واقعیت محصول:در این سبک برندسازی واقعیت برند هر چه که باشد،به نمایش گذاشته می شود و هیچ گونه اغراق یا مغلق گویی مشاهده نمی شود.سازنده این برند به دنبال نشان دادن ابعاد مختلف برند به شکل واقعی است.مانند تبلیغات محصولاتی مانند ماکارونی تک یا جنرال موتورز.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۶۹-۱۷۰)
۵.وضوح و ایجاز:در سبک کلاسیک برند سازی ،وضوح و سادگی در گفتار ،بیان،موسیقی،رنگ ها،خطوط ،محتوا در تمامی اجزا برند وجود دارد. از ساده ترین و قابل فهم ترین عناصر بصری و بیانی،با کمترین پیچیدگی ،استفاده میشود زیرا هدف نشان دادن واقعیت مزایای محصول است.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۷۰)
۶.برازندگی:لابرویر[۷۱] می گوید:برازندگی مایه کمال است.این سبک برندسازی برازنده محصول است،زیرا با حقیقت کالا و محصول در گیر است.حفظ برازندگی سازمان در این تبلیغ بسیار حایز اهمیت است.برازندگی این نوع برندها،یعنی اینکه همه چیز مناسب با قراردادها،روحیه ها و شخصیت مشتریان و حالت خاصی از موقعیت زندگی و تفاهم مخاطبان است.یا به طور عامیانه برند برازنده شرکت است.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۷۰)
۷.وحدت سه گانه:عبارت از وحدت زمان،مکان و موضوع در برند است.در این نوع اثر از لحاظ مکانی ،زمانی و موضوعی تغییرات زیادی در محتوای برند مشاهده نمی شود و سعی می شود زمان،مکان و موضوع تبلیغ ،مضمون و تم یکسانی داشته باشد.در واقع در سبک کلاسیک،پیچیدگی برند و پیام پایین است.برخی از متخصصان تبلیغ اعتقاد دارند که یکی از عواملی که موجب درک نادرست برند می شود،پیچیدگی پیام است.اگر اطلاعات بیش از حد مشکل و پیچیده باشد و به شکلی آشفته و نامفهوم ارائه شود،مخاطبان برند را به خوبی درک نمی کنند و به سختی ترغیب می شوند[۷۲].
۲-۴-۳-۲ . سبک باروک[۷۳] در برندسازی:
کلمه باروک از زبان اسپانیایی وارد واژگان فرانسه شد که در زبان فنی جواهرسازی به معنای “مروارید غیر غلطان"است.در فرهنگ لغت برای معنای مجازی آن واژهای :عجیب،غیرعادی،نامنظم،بی قاعده ذکر شده است.از سال ۱۸۶۰ این کلمه برای جریان ادبی و هنری به کار رفت که در اروپا و آمریکای لاتین از اواخر قرن شانزدهم تا اوایل قرن هجدهم رواج داشت و به طور کلی به هر چیز غیر کلاسیک و غیررایج اطلاق می شود.(پاکباز،روبین،(۱۳۸۱)،دایره المعارف هنر،زیر باروک)سن سیمون[۷۴]،باروک را«خلق کار های غیر متداول»تعریف کرد و این گرایش ،تمامی هنرها ،به ویژه هنر مجسمه سازی ،موسیقی و معماری را تحت تاثیر قرار داد.در برندسازی نیز می توان آن را سبکی غیر کلاسیک و غیر منتظره فرض کرد.برندهایی که بسیار شیک و تزیین شده و پر از خطوط منحنی است؛نشانگر این سبک است.در این سبک معمولا برند را با عناصر بصری به شدت اغراق کرده و آن را به صورت بسیار عجیب و غیر عادی به نمایش می گذارد.(سید حسینی،رضا،(۱۳۸۱)،مکتب های ادبی،بخش باروک)
در سبک برندسازی باروک،سازندگان و مدیران برند تنها به تصویر سازی از شکوه و عظمت برند،کالا و خدمت می اندیشند.آنچنان که در برندهای ساختمان ها ،برج ها و مکان های با شکوه می توان مشاهده کرد.
در برندسازی به سبک باروک دو ایده بیشتر از همه مدنظر است.خلق فضاهای مناسب برای بازاریابی و ایجاد مکان های کوچکی برای تفکر و اندیشه برند.از این رو در آثار برندسازی این سبک شاهد پدید آمدن برند های با شکوه و بزرگ هستیم و به شکوه و عظمت برند بسیار اهمیت می دهند.
آرم ها و لوگوهایی که به این سبک تهیه می شمند،نیز به دنبال شکوه و عظمت در تمامی مراحل و تصمیم های تبلیغاتی است.در این سبک برنامه ریزان برند با پدیدآوردن برندهای غول پیکر،قصد دارند عموم مردم را به سمت خود جذب کنند و جاذبه های برند و محصول را به رخ مردم بکشند.برندهایی که در این سبک استفاده می شوند،با عناصر بصری بسیار غول پیکر و بزرگ تجسم می شوند تا بتواند ابهت برند را به نمایش بگذارد.البته برخی از مجریان تبلیغاتی نیز عنوان می کنند که اغراق بخشی از برندسازی است که موجب شکوه و زیبایی آن می شود و در واقع چاشنی برندسازی می دانند که باید به کار گرفته شود.آنها معتقدند که واژه تیزر(TEASER)از واژه (TEASE)به معنای سر به سر گذاشتن گرفته شده است .لذا از این دید می توان قدری اغراق را در تبلیغ وارد کرد.در برنامه برندسازی به این سبک نیز ،هدف نهایی این است که به مخاطبان ابهت شرکت و افتخار استفاده از کالا تلقین شود.همچنین برخی از شرکت ها این گونه به مخاطبان وانمود می کنند که ما به شما کالا نمی فروشیم ،شخصیت می فروشیم.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۷۱-۱۷۳)
۲-۴-۳-۳ . سبک ناتورالیسم [۷۵]در برندسازی:
ناتورالیسم از لحاظ ادبی بیشتر به تقلید دقیق و مو به موی طبیعت اطلاق می شود.ناتورالیسم مکتبی است که فقط به وصف زیبایی های طبیعت می پردازد و زشتی ها را نادیده می گیرد.برندسازی ناتورالیسم نیز به همین گونه در اثر خود به دنبال اطلاع رسانی کامل و موبه موی زیبایی ها و نکته های ریز و حساس برند ،کالا و خدمات است.این سبک برندسازی دنباله کلاسیک شمرده می شود و در بازاریابی به آن رشته از روش های برندسازی گفته می شود که معتقد به قدرت محض کیفیت واقعی کالا و خدمات است و نیروی برتر را از کیفیت واقعی کالا و خدمات می داند.
اما به عنوان مکتب ادبی ناتورالیسم به مکتبی گفته می شود که امیل زولا[۷۶] و طرفدارانش پایه و اساس آن را گذاشتند .در این نوع ادبیات و هنر کوشیده اند روش تجربی و قطعیت علمی را در ادبیات رواج دهند و به ادبیات و هنر جنبه علمی بدهند.(سید حسینی،رضا،(۱۳۸۱)مکتب های ادبی)
ویژگی های آثار برندسازی ناتورالیستی:
۱/در آثار برندسازی ناتورالیستی هیچ گونه مزایا و سجایای غیر واقعی وجود ندارد و زاییده قوانین علمی و کیفیت ذاتی عوامل است.
۲/از جمله مواردی که در برندسازی ناتورالیستی به آن توجه زیادی می شود،بیان امور جزیی است.سازندگان این سبک کوچک ترین حرکت ها و رفتار قهرمانان محصول و ایده خود را از نظر دور نمی دارند و برندها شبیه واژه های فنی و علمی می باشند.زیرا نشان و لوگوها را به زبان علمی و با تشریح جزییات نشان می دهند و کوچک ترین نکته ای از محصول و برند از چشمان او مخفی نمی ماند.
۳/احساس ها و افکار برندسازی در این نوع آثار نتیجه مستقیم دگرگونی های خصوصیات بازاریابی محصول است.نمایش وضعیت کالاها و خدمات یا عوامل برندسازی نیز بنا به قوانین بازاریابی حاصل شده است.
۴/در این آثار بیشتر نام ها و نشان ها به همان زبان محاوره آورده می شود و می توان گفت ناتورالیستها نخستین کسانی هستند که آوردن زبان عامیانه را در برندها رایج کردند.سهولت درک ادبیات عامیانه ،بعضا موجب فراگیر شدن این سبک برندسازی می شود.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۷۵-۱۷۶)
۲-۴-۳-۴ . سبک رمانتیسم[۷۷] در برندسازی:
سبک رمانتیسم در ادبیات،ابتدا در انگلستان توسط ویلیام بلیک[۷۸]آغاز گردید و سپس در آلمان گوته[۷۹]و شیلر[۸۰] آن را به اوج رساندند.در آغاز کلمه رمانتیک از طرف طرفداران مکتب کلاسیک برای تمسخر نویسندگان جدید اطلاق می شد و معنی نخستین آن مترادف با خیال انگیز و افسانه ای بود .نقطه مقابل هنر کلاسیک بود و نتیجه عکس العملی در مقابل آن ،ویژگی هایی همچون درگیر شدن عاطفی و احساسی با موضوع و در بسیاری موارد تمایل آشکار به سوی کارهای نامتعارف و عجیب از مشخصات این دوران است.رمانتیسم به عنوان یک نهضت در فرانسه در پایان سه دهه اول قرن نوزدهم به اوج خود رسید .رمانتیسم برخلاف کلاسیسم،مکتب بسیار پیچیده و آشفته ای است.شلگل[۸۱]پیشوای رمانتیسم آلمانی معتقد است ،ادبیات رمانتیک جمع اضداد و آمیزش انواع مختلف ادبی است.برخلاف هنر و ادب کلاسیک که مبتنی بر رسمیت ،نسبت،تعادل،موازین،منضبط،بلندی مضمون،تسلط بر نفس،تعهد به ایمان و اخلاق،حرمت،بیان فاخر،والامنشی و قهرمان پرستی بود هنر رمانتیک،آزادی تخیل ،فردیت هنری،قالب شکنی،شور و هیجان،رویاوار،سستی و دردمندی،غم خواری زیردستان،گزینش مضامین عادی و بیان عادی ،شهرگریزی و روستاپرستی و برتر از همه چیرگی احساس را بر عقل بنیان گذارد.(پاکباز،رویین(۱۳۸۱)دایره المعارف هنر)(مرزبان،پرویز،(۱۳۷۸)خلاصه تاریخ هنر)
۲-۴-۳-۵ .سبک فوتوریسم[۸۲] در برندسازی:
فوتوریسم به معنای آینده نگری و مشتق از کلمه«فوتور»(future)به معنای آینده است.این مکتب در سال ۱۹۰۹ با بیانیه فیلیپو توماسومارتینی[۸۳] نظریه پرداز و بنیان گذار فتوریسم در ایتالیا بنا نهاده شد .ایتالیا و روسیه به عنوان دو قطب نیرومند،فوتوریسم را به تدریج در سراسر اروپا گسترش دادند.(پ.مرزبان و ح.معروفی ،(۱۳۷۱)،فرهنگ مصور هنرهای تجسمی)
این مکتب هنر و ادبیات نوین را به دنیای مدرن و امروزی عرضه کرد و پنجره ای رو به آینده و مکتب های قرن بیستم گشود.فوتوریسم در نهایت در سال ۱۹۲۴ به شکل های کوبیسم،داداییسم،و سوررئالیسم تجزیه شد.امروزه می توان گفت که فوتوریسم،نوعی از رادیکال اکسپرسیونیست بود که هنر مدرن،مخصوصا دادا و سوررئالیسم را تحت تاثیر قرار داد.
فوتوریست ها،همه رویداد ها و پدیده های زندگی مدرن را با اشتیاق پذیرفتند. به نظر فوتوریست ها در عصر ماشین،باید سبک و زبان تبلیغ،برند،لوگو و نشان نیز ماشینی باشند.یعنی با زبان ماشین و تکنولوژی ،آثار برند ارائه شوند.فوتوریسم ها با هرگونه ابراز احساس ها و بیان هیجان های درونی و رعایت قوانین دستور زبان و معانی و بیان مخالف است و آزادی کلمه های غیر شاعرانه را خواستار است و برای بیان این مقصود،کلمه های مقطع و نامربوطی شبیه به اصطلاح های تلگرافی از خود می سازد.زبان برند سازی این سبک زبان ماشین است و به جای استفاده از الفاظ و لحن های انسانی از صداها و آواهای ماشینی استفاده می شود.مانند صدای ترمز ماشن،صدای تلفن،بلند شدن هواپیما و ….
در سبک برندسازی فوتوریسم نیز باید با ابراز احساس ها و بیان هیجان های درونی،محصول یا کالایی را معرفی کرد.در این سبک بدون رعایت قوانین دستور زبان و معانی کلمات ،شعارها و پیام های برند به صورت کلمات و واژه های منقطع و تلگرافی بیان می شوند.
در برندسازی فوتوریستی برای بازنمایی تحرک ،می توان جانوران یا آدمها را با تعداد زیادی دست یا پا و یا دیگر اجزای بدن،که در قطعی هندسی و موزون و متوالی به یکدیگر سازمان یافته است نمایش داد.در برندسازی فوتوریستی هیچ گونه بیان شاعرانه ای وجود ندارد و پیام ها ،نام ها و نشان ها و شعارها به صورت کاملا رها و آزاد بیان می شوند.به نظر آنها شاعر باید بازیگری برای زبان و واژه ها باشد(مانند Google)
فوتوریست ها معتقدند که «سرعت ،زیبایی تازه ای بر جهان افزوده است و حرکت اشیا درفضا مانند نوسان های نور یا صوت،سبب افزایش یا تغییر شکل آنها می شود.»در برندسازی نیز حرکات سریع سوژه ها ،نورها،نام ها و نشان ها نشان دهنده سبک برند فوتوریسم است.رنگ هایی که در این سبک به کار برده می شود،شبیه به رنگ های نئوامپرسیونیست ها است،یعنی به صورت نقطه گذاری و تکه ای رنگ ها را به کار می برند.عناصر این برندسازی،پر از فرم های تمدن جدید،پویایی(دینامیزم)،انفجار مهیب،حرکت،سرعت، و سرمستی است.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۸۰-۱۸۳)
۲-۴-۳-۶. سبک داداییسم[۸۴] در برندسازی:
دادا یا داداییسم جنبش ادبی و هنری است که بین سال های ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۲ در اکثر کشورهای اروپایی جریان یافت.در واقع نهضتی بین المللی است که زاییده هرج و مرج،اضطراب،پریشانی و ناامیدی در جنگ جهانی اول محسوب می شود.این مکتب را تریستان تزار[۸۵] در سال ۱۹۱۶ در سوییس بنا نهاد و نام ان را به طور تصادفی از میان واژه های یک فرهنگ فرانسه-آلمانی واژه دادا را انتخاب کرد.«دادا»در زبان کودکان به معنای اسب و در زبان محاوره ای به معنی«فکر و ذکر» است که البته در مورد این مکتب کاملا بی معنا است.در هنرهای تصویری این سبک را مرتبط با فوویسم[۸۶] یا وحشی گری (گروهی از نقاشان اوایل قرن بیستم در فرانسه که در آثارشان از رنگ هایی تند و درخشان استفاده می کردند)که از رهبران این گروه بوده اند،نیز می دانند.چون از جسورانه ترین رنگ های خالص و آزادسازی خطوط و اشکال تند برای تجسم کیفیت های عاطفی و تزیینی لوگو استفاده می کنند و از اکسپرسیونیست ها نشات گرفته اند.در فرم ها و برندهای تصویری این سبک نشانه هایی از مسخره کردن و توهین کردن به آثار مشاهیر ادب و هنر استفاده می شود.
سبک برندسازی داداییسم یکی از سبک های تهاجمی است.بیشتر شرکت هایی که قصد نابود کردن رقبای خود یا هجوم ناگهانی به بازار با یک محصول جدید یا ایده جدید را دارند از این سبک بهره می گیرند.برندسازی داداییسم تا حدودی مخالف قواعد و قوانین متعارف بازاریابی و برندسازی است و با نوعی «کلاژ»یا «تکه چسبانی»لفظی و بصری و تکنیک های مونتاژ،تدوین،بر اساس تصادف و همنشینی ظاهرا غیر منطقی و اتوماتیک وار کلمات،صداها و تصاویر شکل می گیرد.ویژگی های کلی این آثار عبارتند از:
۱/هیچ گرایی:این نوع آثار برندسازی معمولا پوچی را به عنوان نماد اطلاع رسانی کالا و خدمات خود بر می گزینند و بی مهابا و به بازار هجوم می آورند و با هر وسیله و به هر صورتی که می توانند ،برندسازی می کنند.در کشورهای جهان سوم این نوع برندسازی برنامه ریزی نشده بسیار مشاهده می شود.ولی در کشورهای اروپایی از تاکتیک های این سبک برای اهداف و استراتژی های خاصی استفاده می شود.برای نمونه شرکتی برندی را که هنوز ساخته نشده بود برا ی آزمایش رقبا و بازار تبلیغ کرد که در نتیجه رقبا به خاطر ترس از این مساله هزینه های زیادی کردند که منجر به ورشکستگی رقبا هم شد.
۲/هرج و مرج طلبی:برندسازی داداییسم همه چیز را به مسخره می گیرد.به همه چیز اعتراض می کند.در این نوع برندسازی با از بین بردن قانون ها،مرزها و تحریک مردم،هرج و مرجی در محیط بازار و محیط رقیب به وجود می آید.
۳/خردستیزی:عقل و منطق برای کسانی که برندسازی داداییستی می کنند کسالت آور است.آنان عقل را عاجز از فهم فروش و منطق را غل و زنجیری برای بازاریابی می دانند.آنها با ذات برندسازی متعارف مخالف اند و برندسازی را با اهداف دیگری انجام می دهند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...