شریفی، مهرابی زاده و شکرکن در تحقیقی تحت عنوان «بررسی رابطه نگرش دینی با افسردگی، اضطراب و پرخاشگری، عنوان کردند که رابطه منفی و معناداری وجود دارد (دادفر، ۱۳۸۶). تحقیقات مربوط به مذهب در ایران نیز در رابطه با جهت گیری دینی درونی – بیرونی (رمضانی، ۱۳۷۵)، اعتقادات دینی (عمران نسب،۱۳۷۷)، و میزان عبادت (بهرامی مشعوف،۱۳۷۳)، و تأثیر آنها در سلامت روان بوده است و در هیچ کدام از تحقیقات به مقابله مذهبی به صورت خاص و بخصوص بررسی الگوهای منفی آن پرداخته نشده است، در صورتی که در فرهنگ ایرانی با توجه به تأکید نیرومندی که بر روی تجارب مذهبی دارد، بافت فرهنگی مناسبی برای بررسی تأثیر مذهب بر روی پیامدهای استرس می باشد. یافته های پژوهشی متعددی نشان داده اند که زنان و مردان در پاسخ های حاد به ضربه با یکدیگر متفاوت هستند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
ترغیب کلامی یا قانع سازی کلامی (یعنی اینکه به افراد گفته می شود که آنها توانایی رسیدن به هر چیزی را که می خواهند به آن برسند رادارند) میتواند کارآیی شخص را افزایش دهد. این ممکن است از ۴منبع اطلاعاتیِ رایج تر باشد ومعمولاً توسط والدین، معلمان، همسران، دوستان و درمانگران عمل می شود. برای اینکه قانع سازی کلامی مؤثر افتد باید واقع بینانه باشد (سید محمدی،۱۳۷۸).
طهماسبی پور و کمانگیری ضمن تحقیقی که در زمینه بررسی ارتباط نگرش مذهبی با میزان اضطراب ،افسردگی و سلامت روان گروهی از بیماران سه بیمارستان تهران به عمل آوردند،به این نتیجه رسیدند که نگرش مذهبی با دو مقوله اضطراب و افسردگی همبستگی منفی و با سلامت روان همبستگی مثبت دارد.
بیرشک و همکاران به بررسی رابطه تنیدگی ،افسردگی و اضطراب از یک سو و مذهب از سوی دیگر پرداختند .نتایج نشان داد که بین مذهبی بودن و اضطراب رابطه منفی وجود دارد.
پژوهش جمالی با موضوع بررسی رابطه بین نگرش مذهبی ،احساس معنابخش بودن زندگی و سلامت روان در دانشجویان نشان داد که بین نگرش مذهبی و سلامت روان همبستگی مثبتی وجود دارد.
پناهى (۱۳۸۲)میان میزان پاى‏بندى به نماز وسطح اضطراب در دانش‏آموزان ،رابطه معکوسى به دست آورد.
حیدرى (۱۳۸۲) نشان داد که میان جهت‏گیرى مذهبى و رضامندى از زندگى زناشویى، رابطه مثبت معنادارى وجود دارد.
افراد(دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی)دارای جهت گیری مذهب درونی نسبت به افراد دارای جهت گیری مذهب بیرونی از شادکامی بیشتری برخوردارند.(دکتر شهیدی،۱۳۸۳)
در تحقیقات امنی و ملک شاهی(۱۳۸۰)،گله دار و ساکی(۱۳۸۰)،آزموده و شهیدی(۱۳۸۶)،خداپناهی و خاکساری(۱۳۸۴)،اشاره شده است که همبستگی منفی میان نگرش مذهبی با اضطراب مرگ و افسردگی وجود دارد.در این تحقیقات به این نکته اشاره شده است که افراد دارای جهت گیری مذهبی درونی یعنی افرادی که معتقدند مذهب در ریشه آنها وجود دارد ،در مقایسه با افرادی که جهت گیری مذهبی بیرونی دارند،یعنی مذهب را وسیله ای برای دستیابی به چیزهای دیگری می دانند ،سلامت روانی بیشتری دارند.
جهت گیری مذهبی با افزایش سلامت روانی و کاهش اختلالات روانی رابطه داشته و قادر است تا بصورت مثبت سبک مقابله مثبت را پیش بینی کند. علاوه بر همگرایی بین دو مقیاس جهت گیری مذهبی و مقابله مذهبی ، مقیاس جهت گیری مذهبی قادر است تا گروه‌های موجود با تفاوت در جهت گیری مذهبی را از یکدیگر تفکیک و متمایز سازد.( بهرامی،۱۳۸۳)
هادیان‏فرد در تحقیقی(۱۳۸۴) گزارش کرد افرادى که بر مبناى باورهاى دینى عمل مى‏کنند، احساس ذهنى و بهزیستى بالاترى دارند.
با توجه به اهمیت و تأثیر مثبت آموزه‏هاى دینى بر سلامت روان و شادکامى انسان، پژوهش‏هاى زیادى در این زمینه در ایران انجام یافته و نتایج مهمى گزارش شده است. (براى مثال ر.ک: کاظمى، کریمى، انصارى، حسینى و وزیرى‏نژاد، ۱۳۸۵) .
پژوهشی با هدف بررسی نگرش‌های دینی وپایبندی مذهبی دانشجویان و ارتباط آن با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی آنها در شهرستان سنندج در سال ۸۵ صورت گرفت. نشان داد بین نگرش‌های مذهبی وپایبیندی مذهبی ارتباط معنادار وجود داشت .همچنین ارتباط بین نگرش مذهبی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان معنادار است .بین پایبندی مذهبی و پیشرفت تحصیلی نیز رابطه معناداری وجود داشت.( طیری،۱۳۸۵)
میان شادکامى دینى دانش‏پژوهان مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره) قم با شادکامى روان‏شناختى رابطه معنادار مثبت و با افسردگى، رابطه معنادار منفى وجود دارد.( على‏محمدى،۱۳۸۵)
مقایسه نتایج بدست آمده بین نمونه مورد بررسی در کارکنان دانشگاه علوم پزشکى بقیه الهو افراد خارج از دانشگاه در رابطه با اهمیت دادن به خواندن نماز، بیانگر وجود تفاوت معنادار (P<0.01) بین آنها است.( آقایانی چاوشی،۱۳۸۶)
جهت گیری مذهبی درونی شده به عنوان یک عامل کلیدی برای سلامت روانی نقش ایفا می کند. توجه به مذهب درونی در مداخله های پیشگیرانه و درمانی می تواند عامل موثری در سلامت روانی به حساب آید.(جان بزرگی ، تهران، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، دانشکده پزشکی،۱۳۸۷)
بین جهت گیری مذهبی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آزادشهرو اضطراب و افسردگی آنان رابطه تنگاتنگی وجود دارد لذا به نظر می رسد تقویت و درونی سازی ارزش های دینی می تواند منجر به افزایش سطح سلامت روانی دانشجویان گردد.( بیانی ،۱۳۸۷)
جهت گیری دینی درونی ،خود مهارگری افراد( دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه گیلان) را قوی می کندو باعث می شود که افراد حتی در غیاب منبع قدرت بیرونی نیز به طور مطلوب و مولد عمل کنند .بنابراین از طریق درونی سازی دین و آموزه های دینی می توان انسان هایی را تربیت کرد که از خودمهارگری بالایی برخوردار باشند.( حسین خانزاده ،۱۳۸۷)
بین جهت گیری مذهبی دانشجویان (دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر)و اضطراب و افسردگی آنان رابطه تنگاتنگی وجود دارد ،لذا به نظرمی رسد تقویت و درونی سازی ارزش های دینی می تواند منجر به افزایش سطح سلامت روانی دانشجویان گردد.(دکتر بیانی،۱۳۸۷)
بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه محقق اردبیلی از نظر جهت گیری مذهبی و از نظر ویژگی های شخصیتی تفاوت معنادار به دست آمد(دکتر میکائیلی،۱۳۸۸)
بین نمره  مذهب درونی دانشجویان دانشکده پرستاری مامایی زنجان، باسن ،شغل ،مقطع تحصیلی(کاردانی یاکارشناسی)ارتباطی مثبت وباحضوردرمراسم مذهبی ووضعیت تاهل ارتباطی منفی و معنی داری داشت.( اقوامی،۱۳۹۰)
بین جهت گیری مذهب بیرونی و سرسختی روانشناختی (دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول)تفاوت معنی داری وجود دارد(یاسمی نژاد،،۱۳۹۰)
دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی با جهت گیری مذهبی درونی نسبت به دانشجویان با جهت گیری مذهبی بیرونی دارای اضطراب مرگ پایین تر و دانشجویان زن نسبت به مرد دارای اضطراب مرگ بالاتری بودند.( منصورنژاد،۱۳۹۰)
باورهای مذهبی می تواند پیش بینی کننده سلامت روان در دانشجویان(دانشگاه هرمزگان)باشد.( صادقی فرد؛۱۳۹۱)
درتحقیقی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه نشان داد بین جهت گیری مذهبی و سلامت روان افراد رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد (عارفی،۱۳۸۸)
۲-۳-بررسی نظریه های سلامت روان :
در سال ۱۹۳۰ اوّلین کنگره بین المللی بهداشت روان با شرکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شد و مشکلات روانی کشورها و مسائلی از قبیل تاسیس بیمارستان ها, مراکز درمان سرپائی, مراکز کودکان عقب مانده ذهنی و نظایر آن مورد مطالعه قرار گرفت. ولی در ۱۸ سال بعد یعنی در سال ۱۹۴۸ در سومین کنگره بین المللی بهداشت روان که در لندن تشکیل شد اساس فدراسیون جهانی بهداشت روان بنیان گذاری شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو و سازمان بهداشت جهانی درآمد بطوریکه سازمان جهانی بهداشت در ژنو نقش رهبری رسمی فدراسیون جهانی بهداشت روان را به عهده گرفت. از آن تاریخ به بعد هر سال یک جلسه بین المللی و هر چهار سال یکبار کنگره جهانی تشکیل شده و می شود. در نتیجه تلاش و کوشش های پیگیر روز ۱۸ فروردین مطابق با هفتم آوریل روز جهانی بهداشت اعلام گردیده در سراسر جهان مسائل بهداشتی کشورها مورد بررسی قرار می‌گیرد. از مسئولین بهداشتی کشورهای مختلف خواسته شده تا برنامه های بهداشت روانی را جزء برنامه های بهداشت عمومی قرار دهند.
در کشور ایران نیز علیرغم آنکه از زمان محمدبن زکریای رازی و بعد، ابوعلی سینا به بیماران روانی (دیوانگان آن زمان) توجه داشته و برای آنها از دستورات مختلف داروئی و روش های گوناگونی همچون تلقین استفاده می‌کردند، ولی بطور رسمی در سال ۱۳۳۶ برنامه های روانشناسی و بهداشت روان از رادیوی ایران آغاز شد و در سال ۱۳۳۸ اداره بهداشت روانی در اداره کلّ بهداشت وزارت بهداری وقت، تشکیل گردید. اگرچه از سال ۱۳۱۹ تدریس بیماری های روانپزشکی دانشگاه تهران آغاز شده بود با قبول استراتژی P.H.C توسط جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شبکه های بهداشتی درمانی، در کشور، موضوع بهداشت روان به منزله جزء نهم خدمات اوّلیه بهداشتی پذیرفته شد و در حال حاضر نیز از موضوعات بسیار ضروری در کشور، مورد توجه قرار دارد.
یکی از محورهای ارزیابی سلامت جوامع مختلف ،بهداشت روانی آن جامعه است.سلامت روانی ،نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی هر جامعه ایفا می کند و از آن جایی که دانشجویان از اقشار برگزیده جامعه و از سازندگان فردای هر کشور می باشند بنابراین سلامت روانی آنان از اهمیت ویژه ای در یادگیری و افزایش آگاهی علمی برخوردار است(دادخواه ۱۳۸۵). از ضروریات اساسی زندگی دانشجویی که توجه به آن در رشد و توسعه جامعه اثر مستقیمی دارد و پرداختن به آن شرط اساسی در بهره وری بهینه از نیروهای کارآمد و تحصیل کرده می باشد ،بهداشت روانی دانشجویان است.دوران دانشجویی به دلایلی از جمله میل به تفریحات متعدد اجتماعی در مقابل تمایل به درس خواندن ،احتیاج به پیشرفت در دروس در برابر احساس بی کفایتی ،ترس از ابراز شخصیت در برابر میل به خودنمایی ،میل به ازدواج در برابر موانع ،ارتباط با جنس مخالف ،تنفر از دیگران در برابر ناتوانی در بروز احساسات خود و مشکلات اقتصادی که مانع رسیدن به هدف ها ی هنریاست ؛دوره خاصی از زندگی تلقی می شود(ادهم ،سالم صافی،امیری ،دادخواه ،علی محمدی،مظفری،ستاری و رادیشان،۱۳۸۷).
سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۴۸ ابعاد سه گانه سلامتی ،یعنی رفاه کامل جسمی ،روانی و اجنماعی را مطرح کرده است .که هر سه بعد لازم و ملزوم و مکمل یکدیگرند. به خاطر اهمیت مساله ،بهداشت جهانی سال ۲۰۰۱ را به عنوان سال بهداشت روانی اختصاص داده است. و در این سال تمام ملل جهان این وظیفه را به عهده داشتند که سطح بهداشت روان خود ،خانواده و جامعه شان را ارتقا دهند(شاه محمدی ،۱۳۷۹).از سوی دیگر تلویحاَّ چنین معلوم است که سلامت روانی را می توان عکس بیماری عکس بیماری روانی تعریف نمود.با چنین فرضی فقدان پسیکولوژی معادل رفتار بهنجار شمرده می شد.اخیرا تردیدهایی در مورد مفید بودن این فرض ابراز شده و ارائه مفاهیم و تعاریف دقیق تری برای سلامت روانی و بهنجاری اهمیت فزاینده ای یافته است .روان پزشکان با بیرون آمدن از مطب ها و ورود به اجتماع با گروه هایی از جمعیت مواجه شده اند که قبلا آن را ندیده بودند(سادوک ،۱۹۸۸).در همین رابطه بررسی بهداشت روانی دانشجویان به عنوان آینده سازان این مملکت از جایگاه والایی برخوردار است چرا که با ارتقای بهداشت روانی دانشجویان می توان انتظار داشت که در عرصه های علم و ادب گام های موثری بردارند .
سلامت جسم و روان تواما یکی از اساسی ترین نیازهای بشر می باشد.همانطور که سلامت جسمی برای انسان لازم است و باعث تداوم زندگی شخص می شود ،سلامت روان نیز یکی از نیازهای حیاتی انسان می باشد .اگر عقل سالم در بدن سالم است ،اگر تن آدمی به خستگی نااستوار می گردد و کسالت نصیب انسان می سازد ،روان آدمی نیز اوقات بسیاری در برابرمصائب ،ناروائی ها،نابهنجاریهای اجتماعی ،خستگی های ناشی از زندگی ماشینی شتاب زده ،تبعیض ها ،بهتان ها و…پریشان می گردد.انسان همچون طفلی ناآرام به دنبال آن می گرددتاخسته و روح پریشان خویش را به آرامش برساند(مقیمی ،۱۳۸۲)
یکی از هدفهای پیگیر روانشناسی نیز بررسی ماهیت رفتار انسان است .به طور کلی هر موجود زنده ای جز از راه شناخت رفتار در موقعیتهای مختلف شناخته نمی شود .چون آدمی مخلوق انگیز ها ،کششها و احساس های هوشیار و همچنین استعدادها و امکانات فطری خویش است .بنابراین رفتار انسان هنگامی بهنجار است که موازنه یا تعادلی میان این عوامل برقرارگردد.در واقع تن و روان چنان با هم ارتباط نزدیک دارند که هر دگرگونی در یک ،موجب دگرگونی در دیگری می شود.از سوئی ،وقتی شخصی گرفتار بیماری مزمن است ممکن است چنان بر اعصاب و عوامل انگیزشی او فشار و تنش وارد گردد که رفتار و کردارش به وضع نابهنجار درآید ،و نشانه های بیماری روانی مانند نوروز و پسیکوز در او نمایان گردد؛از سوی دیگر اختلال و بیماری روانی ممکن است چنان تاثیر نامطلوبی در تن به وجود آورد که دستگاه ها و اعضاء دیگر تن نتواند وظائف خود را به خوبی انجام دهند و در نتیجه عوارض و اختلال های بدنی پدید آید .اکثر ناسازگاهری های فکری ،عاطفی و اجتماعی براثر همین ناراحتی های بدنی روانی به گونه ای متقابل ایجاد می گردد.بهداشت روانی تنها به درمان محدود نمی شود،بلکه وظیفه اصلی آن پیشگیری از بروز بیماری های روانی است و تا زمینه های ایجاد این بیماری ها روشن نگردد نمی توان به اهمیت بهداشت روانی پی برد(اطیایی،۱۳۸۱).
کوریسنی (۲۰۰۲)بهزیستی را در حالت تهی از خوب بودن که شامل شادمانی ،عزت نفس و رضایت زندگی است تعریف کرده است ،او معتقد است که سلامت روان حالتی از ذهن است که بوسیله بهزیستی هیجانی،رهایی نسبی از اضطراب ونشانه های ناتوان کننده و ظرفیتی برای ساختن روابط سازنده و انطباق با درخواست های معمول و استرس های زندگی مشخص می شود.
کریتس(۲۰۰۰)سلامت روانی را در حالت کامل بهزیستی جسمانی ،روانی و اجتماعی می داند و صرفا فقدان بیماری یا معلولیت (ناتوانی)سلامت نیست ،سلامت کامل و حقیقی شامل پیشگیری از نابهنجاری و بیماری و نیز ارتقاء سلامت مثبت است.
هدف بهداشت روانی این است تا با جلوگیری و پیش گیری از عدم تعادل های روانی و اضطراب یک حیات پرآرامش و سراسر موازنه برای افراد بوجود بیاورد.یکی از نکاتی که برای بهداشت روان بسیار مفید می باشد،این است که شخص به محدودیت ها و جایز الخطا بودن انسان معتقد باشد و گمان نکند که همه اغراد می توانندمانند معصومین و مردمان انگشت شماری که از لحاظ تکامل روحی و تهذیب اخلاقی در میان بشریت برجسته هستند ،باشند.زیرا کسی که چنین بیندیشد چون در خویشتن کاستی و زبونی بسیار به خود خواهد پیچید و چون خود را کامل نخواهد یافت بسیاری عوارض وخیم در وی پدید خواهد آمد.
سلامت روان یعنی اینکه چگونه یک شخص به هنگام مواجهه با موقعیتهای زندگی ،فکر،احساس و عمل می کند ؛سلامت روان یعنی اینکه چگونه افراد به خودشان ،زندگی شان و افراد دیگری که در زندگی آنها هستند می نگرند،چالش ها و مشکلات خود را ارزیابی می کنند و انتخاب هایی انجام می دهند.سلامت روان همچنین کنترل تنیدگی ،ارتباط با افراد دیگر و تصمیم گیری ها را در بر می گیرد(نقل از سواری،۱۳۸۷)
یکی از مهمترین اصول بهداشت روان ،به کار بردن روش تفکرعلمی و منطقی در حل مشکلات عاطفی و مسائل روزمره می باشد.زیرا انسان دائما مواجه با مشکلاتی است که بایستی با درست بکاربردن خرد خود راه حل صحیح را برای مشکلات و تناقضات و سرگردانیهای خویش بیابد و در رفع آنها اقدام نماید(اردوبادی ،۱۳۸۴)
اریک فروم[۶۴]روانکاو و جامعه شناس بزرگ در کنگره جهانی بهداشت روانی دانشجویان که در دانشگاه پرینسون آمریکا به سال۱۹۵۶برقرار گردید ،تعاریفی از بهداشت روانی نموده است که در اینجا به اختصار ازآن یاد می نمائیم:
به نظرمی رسد که اصولا سه مفهوم کلی از بهداشت روانی وجود دارد یکی نظری است که آن را نسبیت درون ذاتی[۶۵]می نامند .برحسب این نظر بهداشت روانی یک حالت و احساس درون ذاتی است .هرکس که خود را از سلامت فکر بهره مند بداند سالم است و هرچه درباره خویشتن بپنداریم صحیح خواهد بود .در حالی که دانش روانشناسی نشان داده است که آنچه فرد دربتره خود می پندارد گمراه کنده ترین تصورات است .نظر دوم را نسبیت اجتماعی[۶۶]می نامند .برحسب این نظر بهداشت روانی و سلامت فکر برابر با قدرت سازگاری و تطابق با جامعه است و آن کس که سلامت فکر دارد که برحسب قوانین موجود در اجتماع عمل کند و وظایف خود را به انجام برساند.در مقابل این نظر این پرسش وجود دارد که آیا کسی که سازش و تطابق با یک اجتماع سفیه و دیوانه دارد ،بازهم از نظر بهداشت روانی دارای سلامت فکر است ؟البته اینچنین نخواهد بود(راهنما،۱۳۸۲).
اسپینگر متعقد است که بقاء و زوال هر جامعه ارتباط مستقیم با سلامت جسم ، اجتماع و درجه بهداشت روانی افراد آن اجتماع دارد.
نظر سوم که بسیار کهن نیز می باشد ، نظریه بشر دوستی معیاری است . بر حسب این نظر هر اندازه که فرد به طبیعت بشری نزدیک تر باشد ،به سلامت فکر نزدیک تر است (اطیابی ،۱۳۸۱).
۲-۳-۱-مفهوم بهنجاری و نابهنجاری
از هر نقطه که به مفاهیم بهنجار و نابهنجار بنگریم در می یابیم که مفاهیمی نسبی هستند و انحراف از یک هنجار ،هنجاری که مورد قبول باشد ممکن است به اندازی ناچیز جلوه گر شود که موجب هیچ نوع نگرانی نشود یا ممکن است ،تا اندازه ای قابل توجه باشد که تریدی درباره ماهیت مرضی یا نابهنجار آن باقی نماند ؛به صورت ،دوگانگی مطلقی که در آن بهنجار دو اصطلاح جدائی ناپذیرند و نمی توان یکی از انسانها را بدون توجه به دیگری تعریف کرد(دادستان ،۱۳۷۶).
طبیعی است که ارتباط بین سلامت و بیماری و همچنین سلامت روان و بیماری روانی را دو انتهای یک پیوستار در نظر بگیریم . اهمیت این استدلال فلسفی از آن جهت است که ،زیر بنای نگرش های بسیاری از پزشکان و سیاست های ملی را برای ارتقاء سلامت روان تشکیل می دهد . جدا سازی مفهومی سلامت روانی از بیماری روانی مزیت های متعددی به همراه دارد . مهمترین آنها جدائی سلامت از بیماری تاکید بر ارتقاء سلامت روان است (سیاسی،۱۳۷۷)
جامعه انساانی نابهنجاری های بسیاری دارد . بسیاری از دردهای ظاهرا جسمانی معلول بیقرای و اختلالات روانی اند. روان ما محتاج کابرد روشی است که وی را در برابر آسیب عوامل مخرب به دور نگه دارد .این روش های استحفاظی تحت عنوان بهداشت روانی شناخته می شوند.
۲-۳-۲- وضعیت سلامت روان
وضعیت سلامت روان به طور کلی با بیماری روانی و بروز آن مرتبط است . وضعیت سلامت روان به تجربه عمومی سلامت روان در جامعه که گاه از طریق تحقق رسمی و یا غیر رسمی تجربه می شود ،اشاره دارد . چنین تحقیقاتی بر اساس مفهوم سازی و اندازه گیری سلامت روان بر اساس تظاهرات روانشناختی همچون کیفیت زندگی انجام می گیرد نه حالت های فیزیولوژیک (تودور[۶۷]،۱۹۹۶؛ به نقل از نیری ،۱۳۵۸).
۲-۳-۳-معیار سلامت روانی
رفتار انسان فوق العاده پیچیده است و تعیین اینکه کدام رفتار وی بهنجار و سالم و کدام رفتار نابهنجار و غیر سالم است نیاز به معیار های دقیق دارد و برای مشخص نمودن سلامت روان یک فرد معمولا یکی از سه معیار زیر به کار می روند:
۱-معیار میانگین آماری : با توجه به این معیار کسی دارای سلامت روانی است که در ویژگی و رفتار خاص حول کیانگین آماری باشد . مثلا در خصیصه هوش کسی که در حد میانگین و دارای نمره صد باشد دارای هوش طبیعی است. و آن کس که از این میانگین پائین تر باشد دارای اشکال هوشی است . در تست های روانی از این معیار استفاده می شود و در برخی از آنها نمره پائین تر از میانگین (مانند تست های هوش ) و در برخی نمره بالاتر از میانگین (مانند تست های افسردگی و شخصیت ) نشانه نابهنجاری و اختلال است ایرادی که به این معیار می گیرند این است که اگر ابزار سنجش دقیق نباشد و چنانچه آزمون انگیزه ای برای پاسخ دادن نداشته باشد و یا نتواند پاسخ دهد نمره بدست آمده شاخص دقیق رفتار فرد نیست (دادگر ،۱۳۸۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...