دانلود مطالب درباره تحلیل نمادهای بومی شعر دفاع مقدس در گیلان با تکیه بر آثار بهمن ... |
![]() |
- ابزار انتقال دانشها و آگاهی و تجربه است. تجربهی اموری که قابل دیدن نیستند.
- ابزار بیان احساسات و هیجانات و مکنونات درونی انسان است.
- امکان بیان آگاهیهای برتر را میدهد. لحظههای شاعرانه و شهودی، حاوی آگاهیهایی فراتر از قلمرو عقل است و ادبیات امکان گزارش این لحظهها را فراهم میآورد.
- ادبیات نشان دهندهی حقایق اموری است که بر اثر عادتزندگی قادر به درک آنها نیستم.
- ادبیات قادر است با ایجاد درنگی و تأمّل در روند عادی زندگی، پرسشهای هوشمندانهای دربارهی زندگی و هستی طرح کند.
- قادر است به شیوهای هنری و تخیلی تاریخ را بازسازی کند و آن را زنده، پویا و مؤثر سازد.
- ارزشهای انسانی اصیل، همچون عشق و محبت را در شکلهای جاودانه به تصویر میکشد.
- از طریق گزارش از درون هنرمند و اشخاص داستان به شناسایی روان پیچیدهی انسان میپردازد و با روانشناسی همآوا میشود (فتوحی و عباسی، ۱۳۹۳: ۱۸-۱۷).
۲-۲-۲ ادبیات و اجتماع
ادبیات، جلوهگاه تمام مفاهیم اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نمود ساختار یک جامعه است. فردی که در حیطه ادبیات وارد میشود و اثری را از خود برجای میگذارد، در فضای عصر خویش زندگی میکند و معمولاً عناصر مورد نیاز برای خلق اثر خویش را از همان فضای جامعه خود کسب میکند. به همین دلیل است که بازتاب تحولات جامعه در آثار هر نویسنده هویدا و نمود پیدا میکند. برای بررسی این مقولهها، علمی به نام جامعهشناسی مطرح میشود که در حیطه ادبیات به بررسی عوامل اجتماعی دخیل در آثار نویسندگان و ادبا میپردازد. «جامعهشناسی به کمک روشهای علمی خاص، نهادها، روابط و رفتارهای اجتماعی انسان را از نظر ساخت، کارکرد، پویش و دگرگونی بررسی و تجزیه و تحلیل، مقایسه و طبقهبندی میکند و با نگرشی ویژه به علل اجتماعی، در جستجوی قوانین حاکم بر حیات جامعه از دیدگاههای گوناگون است» (محسنی، ۱۳۶۶: ۱۳۰). این تعریف نشان میدهد که رابطهای مستحکم بین ادبیات و جامعه برقرار است، زیرا کارکردها و مقصد یکسانی را پیگیری میکنند. «جامعهشناسی هنر و ادبیات، شاخهای از علم جامعهشناسی است که ساخت و کارکرد اجتماعی هنر و ادبیات و رابطهی میان جامعه و هنر و قوانین حاکم بر آنها را بررسی میکند» (فاضلی، ۱۳۷۴: ۱۱۰). رابطه میان ادبیات و جامعه را میتوان اینگونه شرح نمود که «یک اثر هنری و ادبی، فرآورده یا تولیدی اجتماعی است، اما در رهیافت سنّتی، هنر و ادبیات معمولاً پدیدهای رمانتیک، راز آمیز، آفریدهی سرآمدها و نخبگان است و این رویکرد، اساساً هنر و ادبیات را پدیدهای برتر از هستی، جامعه و زمان میشمارد» (همان).
۲-۲-۳ ادبیات مقاومت (پایداری)
شعر فارسی همواره در پیدایش خود متأثر از عوامل گوناگون اجتماع بوده است. ادبیات مقاومت و پایداری یکی از مباحث و بخشهای مهم در ادبیات جهان است که هر کشور و فرهنگی را با خود درگیر نموده است. «ادبیات پایداری نوعی از ادبیات متعهّد و ملتزم است که از طرف مردم و پیشروان فکری جامعه در برابر آنچه حیات معنوی و مادی آنها را تهدید میکند، به وجود میآید» (امیری خراسانی، ۱۳۸۷: ۹۰).
ادبیّات پایداری عبارت است از آثاری که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادی فردی و اجتماعی، قانون گریزی و قانون ستیزی، غضب، سرزمین و سرمایههای ملی و فردی و … شکل میگیرند. بنابراین جانمایهی این آثار با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی از همهی حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ایستادگی در برابر جریانهای ضد آزادی است.
کارکرد ادبیات مقاومت آن است که لغزشها و اندیشههایی که در پس هر واکنش اجتماعی نسبت به تهدیدات بشری را بیان کند. «ادبیاتی که نشاندهندهی وجدان بیدار در برابر خشونت دشمنان و بازگردان حقوق انسانی است. گاهی ادبیات مقاومت را با اصطلاحی مثل «ادبیات انقلابی»، «ادبیات مقابله» و … میسنجد. ادبیات مقاومت شامل همهی آن ادبیات ذکر شده است و حتی ظرفیتی بالاتر نیز دارد» (محنایه، ۱۳۸۹: ۸۱).
مفهوم مقاومت و پایداری در همه فرهنگها، مفهومی کاملاً ارزشیست، زیرا حسّ مقاومت و دفاع در انسانها، حسّی غریزی – روانی در برخورد با هرگونه خطر، از جمله تهاجم دشمن است. «ادبیات برخاسته از مقاومت نیز، خود به نوعی، مقاومت و دفاع از آرمانهای انسانی – اعتقادیست و از چنین منظریست که دفاع، رنگ تقدّس به خود میگیرد و همین تقدّس است که هنرمندان را به تعهّد در قبال جامعه و دین دعوت میکند و شاید در همین مرز است که نظریّهی «هنر برای تعهّد» در مقابل نشریّهی «هنر برای هنر» رخ مینماید» (پاشا، ۱۳۷۶: ۷۴).
شعر جنگ نیز ناشی از احساس تعهّد شاعران در قبال رخدادهای جامعه و انسانهاست نه جنگ. بنابراین نمیتوان اینگونه شعر را به زمان و مکان معیّن یا به تاریخ و جغرافیای سیاسی و اجتماعی خاصّی نسبت داد و تا زمانی که شاعران آزاداندیش و عدالت خواه، به آرمانهای انسانی و اعتقادی – دینی خود پایبندند، شعر جنگ و مقاومت نیز وجود دارد.
«تاریخ مقاومت از زمانی که انسان ساکن غار بوده و یا روی شاخههای درختان زندگی میکرده است، آغاز شد. به هر حال، درگیری چه «فردی» باشد و چه «گروهی» پایانی ندارد و در اوج و در بالاترین مرتبه، فقط معنای «جنگ» را دربرمیگیرد و همهی اینها فقط برای زنده ماندن و رسیدن به زندگی برتر است… در این رابطه، ادییات انسانی به معنای بیداری وجدان و وفاداری نسبت به میراث گذشته است و نیز فراخوانی صلح و آشتی و اقامهی عدالت اجتماعی، و همهی اینها در سایهی ادبیات مقاومت امکانپذیر میشود» (محنایه، ۱۳۸۹: ۸۲). این تعامل نشان دهنده وجود رابطهای تنگاتنگ بین «ادبیات مقاومت» و «ادبیات جنگ» است.
«ولی این مفهوم در انقلاب اسلامی ایران، با یک فاصله زمانی کوتاه ـ که نوزده ماه بعد از آن جنگ تحمیلی آغاز شد با پذیرش قطعنامه در بیست و هفتم تیرماه ۱۳۶۷ توقف نسبی یافت، همراه با خود، جریان نیرومند فرهنگی در حوزه شعر، قصه، نمایشنامه، نقاشی و … را بوجود آورد که تجربههای تازه و بدیع در لابهلای شبکه عظیم فرهنگی آن با خود به همراه داشت. مطالعه، تحلیل، تبین، بررسی، نقد، شناخت و بازیافت این حادثه عظیم، درهمه ابعاد بایسته و ضروری است» (سنگری، ج ۱ ، ۱۳۸۰: ۹). بنابراین آنچه را که در خلال این بررسیها، به صورت سرودهها و نوشتههایی به کار رفته به نوعی همدلی میهنی یا قومی در برابر تجاوز طبیعت را در پی دارد که به عنوان ادبیّات پایداری قابل طرح هستند. به عبارتی سادهتر، سرودهها و نوشتههایی که موضوع اصلی آن دعوت مردم به مبارزه و پایداری در برابر متجاوزین بود، تحت عنوان ادبیّات پایداری / مقاومت قابل تقسیم بندی است.
شعر مقاومت در ایران بهطور جـدی از زمـان مشروطیت آغاز شده است، اما بـا توجه بـه تعریفی کـه از شـعر مـقاومت ارائه شد، میتوان مصداقهایی از آن را در طول تاریخ ادبیات فارسی نـشان داد. در قـرن دوم و سوم که شعر فارسی غالباً در خدمت درباریان بود، شاهد برخی جریانات ملی و مـذهبی هـستیم که با سلطه حکام ستمگر به رویـارویی برمیخیزند. دیوان ناصر خسرو و شـاهنامه فـردوسی اوج این مخالفتها را مینمایاند. در قرن هـفتم و هـشتم به دلیل اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران، شعر متعهد و ملتزم نیز رنگ سیاسی و اجتماعی بـه خـود میگیرد و به شعر مقاومت نزدیک مـیشود. موضوعاتی چـون انـتقاد از سلاطین و اوضاع روزگـار و مـذمت محتسب و شحنه در شعر این دوره درخـششی ویـژه دارد. در قرن نهم، جامی در اشعار خود از پریشانی روزگار شکوه میکند و گاهی حکم و شاهان را از طمعورزی بر حذر میدارد. در قـرن دهـم، توجه شاعران به الفاظ و تعبیرات محاورهای و ضـربالمثلهای عـامیانه بیشتر مـیشود کـه ایـن زبان برای بیان دردهـا و مشکلات اجتماعی مناسب بیشتری دارد. در دوره صفویان، که بازار تعصبات و خونریزیهای مذهبی رواج داشت، شاعران اشعار تند و دقیقی سروده و عوامفریبان را بـه بـاد انتقاد گرفتهاند. انتقاد از ریاکاران و ظالمان، شاید زیباترین بخش از دیـوان پرحـجم صائب باشد (بصیری،۱۳۷۶: ۳۴).
در دوره قـاجاریه، رابطه میان شاعران و دربار از هم گسیخته شد. به موازات افزایش حضور مردم در سیاست و اجتماع، در عرصه ادبیات و هنر نیز مضامین و اندیشههای تازهای پدیدار شدند که بیشتر از تحولات نهضت مشروطیت الهام میگرفتند. با وقوع جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر روسیه در تمام شئون کشور ایران به ویژه بر شعر و ادب ایران تأثیری عمیق گذاشت و موجب پدید آمدن ادبیات کارگری و تمایلات سوسیالیستی در میان شاعران این دوره شد.
«در ایران، شعر جنگ و مقاومت، به هشت سال دفاع مقدّس محدود نمیشود. اگرچه تبلور ارزشهای دینی و اسلامی، همراه با باور شیعی از جهاد، دفاع و ظلمستیری در اعتقادات شاعران پس از انقلاب، شعر دفاع مقدّس را به «شعر مقدّس» تبدیل کرده است، لیکن سابقهی شعر مقاومت و پایداری را در ادبیات معاصر ایران میتوان، در شعرهای سروده شدهی سالهای جنگ جهانی اول و دوم و نیز شاعران مشروطه جستجو کرد. با این حال، میان اشعار ارائه شده در برهههای گوناگون جنگ و مقاومت ایران با اشعار دفاع مقدّس، تفاوتهای اعتقادی اساسی وجود دارد» (ترابی، ۱۳۸۵: ۱۷).
پس از اینکه قاجاریه سقوط نمود و پهلوی جای آن را در سلطنت ایران گرفت، دورهای جدید در شعر و ادب ایجاد شد. «قتل فرخی یزدی و آواردگی و سرانجام، مهاجرت ابو القاسم لاهوتی به اتحاد جماهیر شوروی از پیامدهای آن به شمار میرود. در این دوره بـتدریج پایههای نوجویی و نوپردازی گذاشته شد و درحـالیکه شـاعرانی مانند محمد تقی بهار و ادیب الممالک فراهانی به سنّتهای ادبی ایرانی سخت پایبند بودند، شاعرانی مانند سید اشرف الدین گیلانی، میرزاده عشقی و عارف قزوینی، زبان کوچه و بازار را بـرگزیدند و بـا صمیمیتی که در این طـریق از خـود نشان دادند از قبول عام برخوردار شدند. به ترتیب در این دوره پایههای نوجویی و نوپردازی گذاشته شد و بتدریج پیکار کهنه و نو اوج گفت و سرانجام به ظهور نیما کفه ترازو به سود تجدد و شعر نو سنگین شـد» (عظیم زاده، ۱۳۸۶: ۱۶۵-۱۶۶).
شعر مـقاومت در قالب نو (نیمایی) با قطعه «محبس» نیما آغاز شد و به وسیله شاعرانی مانند مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، سیاووش کسرایی، اسماعیل خویی، خسرو گلسرخی و دیگران ادامه یافت. «اگرچه شاعران قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از آزادی بیان نسبی برخوردار بودند، غالباً تحت تأثیر احزاب مـختلف و روزنـامههای طرفدار آنها بویژه حزب توده قرار داشتند. پس از کودتا، قدرت شاعران محدودتر شد و شاعر مقاومت که همجان خود را در خطر میدید و هم بـه تقلید از نیما ابهام را برای بیان مطالب برگزیده بود، شعر را از صراحت بیان خارج کرد؛ولی بـیشتر شـعرا بـه علت ترس از ساواک، علاقه و وضع موجود و یا کلاً بیاعتنایی به رسالت شعر به مسائل اجتماعی توجهی نشان نـمیدادند و اقـسام فجایحی که در زمان شاه وجود داشت و نیز برخی حوادث تاریخی، مانند قیام پانزده خرداد، در شـعر مـورد تـوجه قرار نگرفته است.دلایل اوج و حضیض شعر مقاومت به اختناق حاکم بر جامعه، مبارزات مردمی و مسلحانه و همچنین با امـید و ناامیدی شاعر ارتباطی مستقیم دارد؛ چنانکه پس از کودتای ۲۸ مرداد، شعر مقاومت دچار رکود شد؛ اما بعد از سال ۱۳۴۰ بـه دلیل مبارزات امام خـمینی(ره) و مـبارزات مسلحانه مردم به اوج خود رسید» (محمدی شکیبا، ۱۳۷۸: ۳۲۴).
در دوران انقلاب، ادبیات نیز خود را درگیر جریانهای انقلابی نمود و با ایجاد شعر و شعار، در جریان پیروزی انقلاب شرکت نمود. ادبیات مقاومت آن دوران دارای ویژگیهایی نزدیک به ادبیات عامه بود مانند: «انتخاب وزنهای سـاده، ادبیات کـوتاه و سـرودههای آهنگین و شعر در مفهوم عام آن به عـنوان رایـجترین نمودار ادبی بین مردم ایران به یاری این مبارزه آمد. انتخاب اوزان ساده و کوتاهی مضامین در شعرها و سرودهها به همهگیر شدن آن در تظاهرات مردم کمک کـرد. چنین سـرودههایی تـا پیروزی انقلاب اسلامی در همه راهپیماییهای بزرگ خیابانی، شبنامهها، اعلامیهها، سخنرانیها و..کاربرد گـستردهای داشـت و به عنوان سلاحی شفاهی،توسط توده مردم بر ضد نظام شاهنشاهی به کار گرفته میشد» (بهبودی،۱۳۷۳: ۸۳). سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سرنگونی رژیم پهلوی، ایران دچار جنگ تحمیلی گشت و با دورهای جدید در ادبیات مقاومت خود مواجه شد که به آن «ادبیات دفاع مقدس» میگویند.
۲-۲-۴ ادبیات جنگ
انسان در طول تاریخ حیات خود، از آن ابتدا تا امروز، همواره بر سر خواستهها و نیازهای شخصی و جمعی خود، به مجادله و جنگ با همنوعان خود پرداخته است. این نظریه که انسان همیشه با جنگ درگیر است، همواره در زندگی هر فرد، نقش ایفا میکند. کسانی که جنگهای بزرگ را طراحی و ایجاد میکنند، خودشان معمولاً از کشته شدگان و آسیبدیدگان این بلای خونین نیستند. در این میان تنها این خانوادهی عظیم انسانی است که زخم برمیدارد و هربار گروهی از مردان، جوانان، زنان و کودکان خود را از دست میدهد. هنرمندان، نویسندگان و شعرا، در هر برهه از تاریخ و شرایط اجتماعی و زمانی که باشند، وظیفه دارند با خلق آثار خود، چه در گستردهی ادبیات، چه در هنرهای دیگر، مانع فراموش شدن و از یاد بردن این مصیبتهای عظیم که در پس جنگ برای عالم بشریت روی میدهد، شوند.
در اینکه «ادبیات مقاومت» یک ادبیات کینهتوزانه و خصمانه نیست، شکی نمیباشد و بالطبع آن ادبیات جنگ نیز، برای بیان واقعیات و رویدادهای جنگ است و جزئی از ادبیات مقاومت محسوب میشود.
«ادبیات جنگ، نوشتهها و آثاری است که بر نوعی به جنگ و مسائل مرتبط با آن میپردازد. جنگنامهها و ظفرنامهها و جهادیهها و فتح نامهها را میتوان از این نوع ادبیات دانست. در دوره معاصر ادبیات جنگی به نوشتهها و آثاری اطلاق میگردد که محور اصلی مضامین آنها جنگ ایران و عراق است و در این معنی یا عناوین دیگری چون ادبیات مقاومت یا ادب مقاومت نیز مورد اشاره قرار میگیرد. منظومه جُنگنامه کشم و زمان زمین سوخته (کتاب) و اغلب اشعار سلمان هراتی، نمونههای قدیم و جدید از این ادبیات در زبان فارسی است (جعفری شریفی، ۱۳۸۷: ۱۰۱).
در ایران نیز ادبیات مقاومت و زیرمجموعهی آن، ادبیات جنگ با درگیری ایران با جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹ نمود بیشتری پیدا کرده است. البته در طول تاریخ ایران، همواره ادبیات مقاومتی وجود داشته است اما ادبیات جنگ در آثاری که به مقولهی جنگ تحمیلی پرداختهاند بیشتر نمود پیدا میکند. جنگ تحمیلی یکی از بزرگترین و طولانیترین نبرد رسمی دو کشور در تمام قرن بیستم محسوب میشود. زیرا در آن، «اکثریت نزدیک به همه قدرتهای استکباری جهان، همراه با بخش اعظم جهان غرب، با بسیج کلیه امکانات و حمایتهای وسیع و بیدریغ مادی و غیرمادی خود، طی یک نقشهی دقیق از پیش طراحی و تأیید شده، کمر همت به نابودی یک انقلاب نوپای عقیدهای مبتنی بر مذهب مربوط به یک کشور کوچک بستند… در واقع این جنگ، از هر دو سو، جنبهی عقیدهای داشت» (سرشار، ۱۳۸۲: ۲۶). با این دید است که ادبیاتی از دل ادبیات مقاومتی ایران متولد شده که ادبیات جنگ در ایران را تشکیل میدهد.
«چیزی نزدیک به سی سال از آغاز جنگ میگذرد، پدیدهای تاریخی که علاوه بر تأثیرهای رفتاری و زیستیای که بر انسان ایرانی گذاشت، مفاهیم و ایدههایی را وارد فرهنگ ادبیات ما کرد که تا سالهای سال شاهد بازخوانی جنبههای مختلف آن در نوشتههایی داستانی خواهیم بود» (یزدانی خرم، ۱۳۸۷: ۱۴).
۲-۲-۵ ادبیات دفاع مقدس
با توجه به اینکه شعر پدیدهای است هنری که در چهارچوب خاص جان میگیرد و در یک ساختار کلامی در قالب مشخصی معین ارائه شده و برخاسته از احساس و اندیشه خاص مشخص است به عنوان یکی از بارزترین حوزههای ادبیّات مقاومت برای دعوت مردم به مبارزه و پایداری مردم در برابر متجاوزین مطرح است. همچنین با توجه به مبانی دفاع در برابر تجاوز، گاهی در بازسازی همدلی میهنی یا قومی در برابر گونههایی از تجاوز طبیعت بشری قابل طرح است .بنابراین شعر مقاومت در سراسر حیات خود در این سرزمین، تمام دگرگونیهایی را که در جریان تحولات اجتماعی به وقوع پیوسته است با دقت و حساسیت زیاد سروده و آرمانهای انسان دوستانه را که از پیرامون اسلام در ایران شکل گرفته بازتاب میدهد. شعر پایداری دفاع مقدّس، برای آزادی اجتماعی و عدالت طلبی و دفاع مشروع، بیش از همه از فرهنگ عاشورا استفاده میکند؛ به طوری که فرهنگ عاشورا به عنوان تجربه تاریخی مسلمانان مطرح است که یکی از سرچشمههای آزادی و عدالت طلبی ایران محسوب میشود. شعر مقاومت کلمهای از نماد بزرگترین حجم فرهنگ اسلامی است. بنابراین شاعر همواره با کمک از بن مایههای فرهنگی، اسلامی و عاشورایی، مقاومت خویش را اعلام می کند و با مجموعه داشتههای خود به معرفی و پایگاه مقاومت خویش مشارکت میدهد و از این رو به ایفای نقش شعر به عنوان یکی از عوامل تحریک بخش مقاومت کمک میکند. «از مزیتهایی که ادبیات دفاع مقدس میتواند در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی داشته باشد، مزیت سندسازی است که امروزه ادبیات علاوه بر جذب مخاطبین خود و اقناع نویسندگان و پرکردن اوقات مخاطب و فعال نمودن زمینههای فرهنگی و هنری میتواند به عنوان سندی غیرقابل انکار از ادبیات و تاریخ این کشور برای آیندگان باقی بماند» (فصیحی، ۱۳۸۷: ۶۶).
جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (۳۱ شهریور ۱۳۵۹) بعد از رویدادهای انقلاب اسلامی یکی از مهمترین جریاناتی است که مقوله فرهنگی این سرزمین را درگیر خود نموده است. «شعر مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شعرهایی است که در دوران نبرد هشت ساله میان ایران و عراق، توسط شاعران متعهد سروده شد و پشتوانه نیروی رزمی و ایمانی مردم و زرمندگان غیور ایران اسلامی گشت» (محمدی شکیبا، ۱۳۷۸: ۴۲). از نظر سیدحسن حسینی شعر دفاع مقدس شامل: «مجموعه سرودههایی را که در قالبهای گوناگون اعم از سنتی و نو – نیمایی و سپید – شکل گرفتهاند و درونمایهی اصلی آنها تشویق و تکریم «دوست» و تحقیر و تحدید «دشمن» و تقویت روحیه مذهبی ملی برای حفظ وطن و انقلاب است، شعر جنگ مینامیم. شعر جنگ به لحاظ زمانی حد فاصل بین شروع تجاوز دشمن تا روز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را در برمیگیرد» (حسینی، ۱۳۸۹: ۱۱).
ادبیّات دفاع مقدّس به مجموعه نوشتهها و سرودههایی گفته میشود که درون مایه و موضوع آن ، به مسائل هشت سال دفاع مقدس و پیامدها و تبعات آن باز میگردد. در نگاهی وسیعتر میتوان طیفی گستردهتر و جغرافیایی فراختر برای این عنوان تصور کرد و با تکیه بر ویژگیهای مقدّس بودن که تداعی قلمرو الهی و دینی برای این نوشتهها و سرودهها میکند (سنگری ، ج ۳ ، ۱۳۸۰: ۱۵ ) .
براى بررسى عینى و واقع بینانه شعر دفاع مقدس و تبیین روند تکاملى آن، باید این سبک شعر را به سه دوره تقسیم کنیم. قاسمی در کتاب «صورخیال در شعر مقاومت» شعر دفاع مقدس را به سه دوره تقسیم میکند:
«الف. دورهی اول: جوانههای شعر جنگ
ب. دورهی دوم: دوران تجرد و درونی شدن شعر جنگ
ج. دورهی سوم: شعر جنگ بعد از خاتمهی جنگ» (قاسمی، ۱۳۸۴: ۶۶).
۲-۲-۵-۱ دورهی اول جوانههای شعر جنگ
بعد از دوران پر افت و خیز سالهای مبارزه و به ثمر نشستن شجره طیبه انقلاب کمکم پایههای ادبیات انقلاب محکمتر گردید. ادبیات نوپای انقلاب به ویژه شعر آیینی هویّت نویافتهای بود که بر حضور و پایگاه مردم تکیه داشت. «دین و ارزشهای دینی و مردم، دو بال و دو محور محسوس و ملموس ادبیات انقلاب و بهطور بارز و آشکار شعر انقلابند. با شروع جنگ تحمیلی مردم در تلاش برای حفظ استقلال و پاسداری از آرمانهای مقدس خویش و حفظ حیثیت اسلام در برابر تهاجم کفر جهانی در جبهههای غرب و جنوب حماسهای دیگر، آفریدند. شعر انقلاب در سالهای حماسه، شعر مقاومت است و شعر جنگ و شهادت و شعر فریاد. شاعر در آثارش، آرمانهایش را با مروارید سخن به رشته نظم میکشد. آرمانهایش اگرچه بزرگ و مقدس است، دست نیافتنی و دور از انتظار او و مخاطب نیست، در واقع همان آرمانهایی است که مردم برای رسیدن به آنها تا سرحد جان تلاش میکنند و خود شاعر نیز جزئی از مردم است» (همان: ۶۷). در دوره اول، که شعر دوره جنگ است، برخی از شاعران و نویسندگان، خود سلاح به دست گرفتند و در خطوط مقدم جبهه به مبارزه پرداختند. این دسته از شاعران، واقعیتها و رویداهای عینی جنگ را با چشم خود دیده و لمس نمودهاند. بنابراین بازآفرینی واقعیتهای ملموس و محسوس جـنگ در شـعر این دسته از شاعران از بُعد تخیلی صرف خارج شده و بیشتر جنبه عینی و واقعی به خود گرفته است. «شاعر تافتهای جدا بافته نیست، شاعر با مردم است و برای مردم مینویسد تا وقایع حیات خویش را لحظه به لحظه با احساس هم صدا شدهاش با مردم ثبت و ضبط کند. شعار زندگی و کم رنگ بودن عاطفه و تخییل در شعر این دوره سبب کاهش ارزش ادبی آن شده است. شاعران انی دوره گاه در شعر خویش بیهیچ تکلّف و تصنّعی با صداقت و صمیمّت هرچه تمامتر دعوتکنندهی رزمندگان و امت مسلمان به ادامه مبارزه و استقامت در مقابل دشمنان میشوند و بدین ترتیب میکوشند، دین خویش را نسبت به جامعه و مردم خود ادا کنند. «سید حسن حسینی» یکی از این شاعران است. او رد غزلی به نام «سنگر نصر من الله» با مطلع:
ای زده شعله به شب بارقهی باورتان
پیش تا صبح ظفر، دست خدا یاورتان
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 03:03:00 ب.ظ ]
|