• ابزار انتقال دانش‏ها و آگاهی و تجربه است. تجربه‏ی اموری که قابل دیدن نیستند.

 

  • ابزار بیان احساسات و هیجانات و مکنونات درونی انسان است.

 

  • امکان بیان آگاهی‏های برتر را می‏دهد. لحظه‏های شاعرانه و شهودی، حاوی آگاهی‏هایی فراتر از قلمرو عقل است و ادبیات امکان گزارش این لحظه‏ها را فراهم می‏آورد.

 

  • ادبیات نشان دهنده‏ی حقایق اموری است که بر اثر عادت‏زندگی قادر به درک آن‏ها نیستم.

 

  • ادبیات قادر است با ایجاد درنگی و تأمّل در روند عادی زندگی، پرسش‏های هوشمندانه‏ای درباره‏ی زندگی و هستی طرح کند.

 

  • قادر است به شیوه‏ای هنری و تخیلی تاریخ را بازسازی کند و آن را زنده، پویا و مؤثر سازد.

 

  • ارزش‏‏های انسانی اصیل، همچون عشق و محبت را در شکل‏های جاودانه به تصویر می‏کشد.

 

  • از طریق گزارش از درون هنرمند و اشخاص داستان به شناسایی روان پیچیده‏ی انسان می‏پردازد و با روانشناسی هم‏آوا می‏شود (فتوحی و عباسی، ۱۳۹۳: ۱۸-۱۷).

 

۲-۲-۲ ادبیات و اجتماع
ادبیات، جلوه‏گاه تمام مفاهیم اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نمود ساختار یک جامعه است. فردی که در حیطه ادبیات وارد می‏شود و اثری را از خود برجای می‏گذارد، در فضای عصر خویش زندگی می‏کند و معمولاً عناصر مورد نیاز برای خلق اثر خویش را از همان فضای جامعه خود کسب می‏کند. به همین دلیل است که بازتاب تحولات جامعه در آثار هر نویسنده هویدا و نمود پیدا می‏کند. برای بررسی این مقوله‏ها، علمی به نام جامعه‏شناسی مطرح می‏شود که در حیطه ادبیات به بررسی عوامل اجتماعی دخیل در آثار نویسندگان و ادبا می‏پردازد. «جامعه‏شناسی به کمک روش‏های علمی خاص، نهادها، روابط و رفتارهای اجتماعی انسان را از نظر ساخت، کارکرد، پویش و دگرگونی بررسی و تجزیه و تحلیل، مقایسه و طبقه‏بندی می‏کند و با نگرشی ویژه به علل اجتماعی، در جستجوی قوانین حاکم بر حیات جامعه از دیدگاه‏های گوناگون است» (محسنی، ۱۳۶۶: ۱۳۰). این تعریف نشان می‏دهد که رابطه‏ای مستحکم بین ادبیات و جامعه برقرار است، زیرا کارکردها و مقصد یکسانی را پی‏گیری می‏کنند. «جامعه‏شناسی هنر و ادبیات، شاخه‏ای از علم جامعه‏شناسی است که ساخت و کارکرد اجتماعی هنر و ادبیات و رابطه‏ی میان جامعه و هنر و قوانین حاکم بر آن‏ها را بررسی می‏کند» (فاضلی، ۱۳۷۴: ۱۱۰). رابطه میان ادبیات و جامعه را می‏توان این‏گونه شرح نمود که «یک اثر هنری و ادبی، فرآورده یا تولیدی اجتماعی است، اما در رهیافت‏ سنّتی، هنر و ادبیات معمولاً پدیده‏ای رمانتیک، راز آمیز، آفریده‏ی سرآمدها و نخبگان است و این رویکرد، اساساً هنر و ادبیات را پدیده‏ای برتر از هستی، جامعه و زمان می‏شمارد» (همان).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۲-۳ ادبیات مقاومت (پایداری)
شعر فارسی همواره در پیدایش خود متأثر از عوامل گوناگون اجتماع بوده است. ادبیات مقاومت و پایداری یکی از مباحث و بخش‏های مهم در ادبیات جهان است که هر کشور و فرهنگی را با خود درگیر نموده است. «ادبیات پایداری نوعی از ادبیات متعهّد و ملتزم است که از طرف مردم و پیشروان فکری جامعه در برابر آنچه حیات معنوی و مادی آن‏ها را تهدید می‏کند، به وجود می‏آید» (امیری خراسانی، ۱۳۸۷: ۹۰).
ادبیّات پایداری عبارت است از آثاری که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادی فردی و اجتماعی، قانون گریزی و قانون ستیزی، غضب، سرزمین و سرمایه‌های ملی و فردی و … شکل می‌گیرند. بنابراین جان‏مایه‏ی این آثار با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی از همه‏ی حوزه‌های سیاسی‌، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ایستادگی در برابر جریان‌های ضد آزادی است.
کارکرد ادبیات مقاومت آن است که لغزش‏ها و اندیشه‏هایی که در پس هر واکنش اجتماعی نسبت به تهدیدات بشری را بیان کند. «ادبیاتی که نشان‏دهنده‏ی وجدان بیدار در برابر خشونت دشمنان و بازگردان حقوق انسانی است. گاهی ادبیات مقاومت را با اصطلاحی مثل «ادبیات انقلابی»، «ادبیات مقابله» و … می‏سنجد. ادبیات مقاومت شامل همه‏ی آن ادبیات ذکر شده است و حتی ظرفیتی بالاتر نیز دارد» (محنایه، ۱۳۸۹: ۸۱).
مفهوم مقاومت و پایداری در همه فرهنگ‏ها، مفهومی کاملاً ارزشی‏ست، زیرا حسّ مقاومت و دفاع در انسان‏ها، حسّی غریزی – روانی در برخورد با هرگونه خطر، از جمله تهاجم دشمن است. «ادبیات برخاسته از مقاومت نیز، خود به نوعی، مقاومت و دفاع از آرمان‏های انسانی – اعتقادی‏ست و از چنین منظری‏ست که دفاع، رنگ تقدّس به خود می‏گیرد و همین تقدّس است که هنرمندان را به تعهّد در قبال جامعه و دین دعوت می‏کند و شاید در همین مرز است که نظریّه‏ی «هنر برای تعهّد» در مقابل نشریّه‏ی «هنر برای هنر» رخ می‏نماید» (پاشا، ۱۳۷۶: ۷۴).
شعر جنگ نیز ناشی از احساس تعهّد شاعران در قبال رخدادهای جامعه و انسان‏هاست نه جنگ. بنابراین نمی‏توان این‏گونه شعر را به زمان و مکان معیّن یا به تاریخ و جغرافیای سیاسی و اجتماعی خاصّی نسبت داد و تا زمانی که شاعران آزاداندیش و عدالت خواه، به آرمان‏های انسانی و اعتقادی – دینی خود پایبندند، شعر جنگ و مقاومت نیز وجود دارد.
«تاریخ مقاومت از زمانی که انسان ساکن غار بوده و یا روی شاخه‏های درختان زندگی می‏کرده است، آغاز شد. به هر حال، درگیری چه «فردی» باشد و چه «گروهی» پایانی ندارد و در اوج و در بالاترین مرتبه، فقط معنای «جنگ» را دربرمی‏گیرد و همه‏ی این‏ها فقط برای زنده ماندن و رسیدن به زندگی برتر است… در این رابطه، ادییات انسانی به معنای بیداری وجدان و وفاداری نسبت به میراث گذشته است و نیز فراخوانی صلح و آشتی و اقامه‏ی عدالت اجتماعی، و همه‏ی این‏ها در سایه‏ی ادبیات مقاومت امکان‏پذیر می‏شود» (محنایه، ۱۳۸۹: ۸۲). این تعامل نشان دهنده وجود رابطه‏ای تنگاتنگ بین «ادبیات مقاومت» و «ادبیات جنگ» است.
«ولی این مفهوم در انقلاب اسلامی ایران‌، با یک فاصله زمانی کوتاه ـ که نوزده ماه بعد از آن جنگ تحمیلی آغاز شد با پذیرش قطعنامه در بیست و هفتم تیرماه ۱۳۶۷ توقف نسبی یافت، همراه با خود، جریان نیرومند فرهنگی در حوزه شعر، قصه‏، نمایشنامه‏، نقاشی و … را بوجود آورد که تجربه‌های تازه و بدیع در لابه‌لای شبکه عظیم فرهنگی آن با خود به همراه داشت‏. مطالعه‏، تحلیل‏، تبین، بررسی‏، نقد، شناخت و بازیافت این حادثه عظیم،  درهمه ابعاد بایسته و ضروری است» (سنگری، ج ۱ ، ۱۳۸۰: ۹). بنابراین آنچه را که در خلال این بررسی‌ها‏، به صورت سروده‌ها و نوشته‌هایی به کار رفته  به نوعی همدلی میهنی یا قومی در برابر تجاوز طبیعت را در پی دارد که به عنوان ادبیّات پایداری قابل طرح هستند‏. به عبارتی ساده‌تر، سروده‌ها و نوشته‌هایی که موضوع اصلی آن دعوت مردم به مبارزه و پایداری در برابر متجاوزین بود‏، تحت عنوان ادبیّات پایداری / مقاومت قابل تقسیم بندی است.
شعر مقاومت در ایران به‌طور جـدی از زمـان مشروطیت آغاز شده است، اما بـا توجه بـه تعریفی کـه ‌‌از‌ شـعر مـقاومت ارائه شد، می‌توان مصداق‏هایی از آن را در طول‌ تاریخ ادبیات فارسی نـشان‌ داد. در‌ قـرن‌ دوم و سوم که شعر فارسی غالباً در خدمت درباریان بود، شاهد برخی جریانات ملی و مـذهبی هـستیم‌ که با سلطه حکام‌ ستمگر به رویـارویی برمی‌خیزند. دیوان ناصر خسرو و شـاهنامه فـردوسی اوج‌ این‌ مخالفت‏ها را می‌نمایاند. در قرن‌ هـفتم‌ و هـشتم به دلیل اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران، شعر متعهد و ملتزم نیز رنگ سیاسی و اجتماعی بـه خـود می‌گیرد و به شعر مقاومت‌ نزدیک مـی‌شود. موضوعاتی چـون انـتقاد از سلاطین و اوضاع‌ روزگـار و مـذمت‌ محتسب و شحنه در شعر این دوره درخـششی ویـژه دارد. در قرن نهم، جامی در اشعار خود از پریشانی روزگار شکوه می‌کند و گاهی حکم و شاهان را از طمع‌ورزی بر حذر می‌دارد. در‌ قـرن‌ دهـم، توجه شاعران به الفاظ و تعبیرات محاوره‌ای و ضـرب‌‏المثل‏های عـامیانه بیشتر مـی‌شود کـه ایـن زبان برای بیان دردهـا و مشکلات اجتماعی‌ مناسب بیشتری دارد. در دوره صفویان، که بازار تعصبات و خونریزی‏های مذهبی‌ رواج‌ داشت، شاعران‌ اشعار تند و دقیقی سروده و عوام‌فریبان را بـه بـاد انتقاد گرفته‌اند. انتقاد از ریاکاران و ظالمان، شاید زیباترین بخش از دیـوان پرحـجم صائب‌ باشد (بصیری،۱۳۷۶: ۳۴).
در دوره قـاجاریه، رابطه میان شاعران و دربار از هم گسیخته شد. به موازات افزایش حضور مردم در سیاست و اجتماع، در عرصه ادبیات و هنر نیز مضامین و اندیشه‌های تازه‌ای پدیدار شدند که بیشتر‌ از‌ تحولات‌ نهضت مشروطیت الهام می‌گرفتند. با وقوع جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و انقلاب اکتبر روسیه در تمام شئون‌ کشور ایران به ویژه بر شعر و ادب‌ ایران تأثیری عمیق گذاشت و موجب پدید آمدن ادبیات‌ کارگری و تمایلات سوسیالیستی در میان شاعران این دوره‌ شد.
«در ایران، شعر جنگ و مقاومت، به هشت سال دفاع مقدّس محدود نمی‏شود. اگرچه تبلور ارزش‏های دینی و اسلامی، همراه با باور شیعی از جهاد، دفاع و ظلم‏ستیری در اعتقادات شاعران پس از انقلاب، شعر دفاع مقدّس را به «شعر مقدّس» تبدیل کرده است، لیکن سابقه‏ی شعر مقاومت و پایداری را در ادبیات معاصر ایران می‏توان، در شعرهای سروده شده‏ی سال‏های جنگ جهانی اول و دوم و نیز شاعران مشروطه جستجو کرد. با این حال، میان اشعار ارائه شده در برهه‏های گوناگون جنگ و مقاومت ایران با اشعار دفاع مقدّس، تفاوت‏های اعتقادی اساسی وجود دارد» (ترابی، ۱۳۸۵: ۱۷).
پس از این‏که قاجاریه سقوط نمود و پهلوی جای آن را در سلطنت ایران گرفت، دوره‏ای جدید در شعر و ادب ایجاد شد. «قتل فرخی یزدی‌ و آواردگی‌ و سرانجام، مهاجرت ابو القاسم لاهوتی به اتحاد جماهیر شوروی از پیامدهای آن به شمار می‌رود. در این‌ دوره بـتدریج‌ پایه‌های نوجویی و نوپردازی‌ گذاشته شد و درحـالی‌که شـاعرانی مانند محمد تقی بهار و ادیب‌ الممالک‌ فراهانی‌ به سنّتهای ادبی ایرانی سخت پایبند بودند، شاعرانی مانند سید اشرف الدین گیلانی، میرزاده عشقی‌ و عارف‌ قزوینی، زبان کوچه و بازار را بـرگزیدند و بـا صمیمیتی که در این طـریق از خـود‌ نشان‌ دادند از قبول عام برخوردار شدند. به ترتیب در این دوره‌ پایه‌های نوجویی و نوپردازی‌ گذاشته‌ شد‌ و بتدریج پیکار کهنه و نو اوج گفت و سرانجام به ظهور نیما کفه ترازو به‌ سود‌ تجدد و شعر نو سنگین شـد» (عظیم زاده، ۱۳۸۶: ۱۶۵-۱۶۶).
شعر مـقاومت در قالب نو (نیمایی) با قطعه «محبس» نیما‌ آغاز‌ شد‌ و به وسیله‌ شاعرانی مانند مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، سیاووش کسرایی، اسماعیل خویی، خسرو گلسرخی و دیگران ادامه یافت. «اگرچه‌ شاعران‌ قبل‌ از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از آزادی بیان نسبی برخوردار بودند، غالباً تحت تأثیر‌ احزاب‌ مـختلف و روزنـامه‌های طرفدار آن‏ها بویژه حزب توده قرار داشتند. پس از کودتا، قدرت‌ شاعران محدودتر شد و شاعر مقاومت‌ که‌ هم‌جان خود را در خطر می‌دید و هم بـه‌ تقلید از نیما ابهام‌ را‌ برای بیان مطالب برگزیده بود، شعر را از‌ صراحت‌ بیان‌ خارج‌ کرد؛ولی بـیشتر شـعرا بـه علت ترس از‌ ساواک، علاقه‌ و وضع موجود و یا کلاً بی‌‏اعتنایی به رسالت شعر به مسائل اجتماعی‌ توجهی‌ نشان نـمی‌دادند‏‌ ‌و اقـسام فجایحی‌ که‌ در‌ زمان شاه‌ وجود‌ داشت‌ و نیز برخی حوادث تاریخی، مانند قیام‌ پانزده‌ خرداد، در شـعر مـورد تـوجه قرار نگرفته است.دلایل اوج و حضیض شعر مقاومت‌ به‌ اختناق‌ حاکم بر جامعه، مبارزات مردمی و مسلحانه‌ و همچنین با امـید‌ و ناامیدی شاعر ارتباطی مستقیم دارد؛ چنان‏که پس‌ از‌ کودتای ۲۸ مرداد، شعر مقاومت دچار رکود شد؛ اما بعد از سال ۱۳۴۰ بـه دلیل مبارزات‌ امام‌ خـمینی(ره) و مـبارزات مسلحانه مردم‌ به اوج‌ خود‌ رسید» (محمدی شکیبا، ۱۳۷۸: ۳۲۴).
در دوران انقلاب، ادبیات نیز خود را درگیر جریان‏های انقلابی نمود و با ایجاد شعر و شعار، در جریان پیروزی انقلاب شرکت نمود. ادبیات مقاومت آن دوران دارای ویژگی‏هایی نزدیک به ادبیات عامه بود مانند: «انتخاب وزن‏های سـاده، ادبیات کـوتاه‌ و سـروده‌های آهنگین و شعر در مفهوم عام آن به عـنوان رایـجترین نمودار ادبی بین مردم ایران به یاری این مبارزه آمد. انتخاب اوزان‌ ساده و کوتاهی مضامین‌ در‌ شعرها و سروده‌ها به همه‌گیر‌ شدن‌ آن در تظاهرات‌ مردم کمک کـرد. چنین سـروده‌هایی تـا پیروزی انقلاب اسلامی در همه راهپیمایی‏های‌ بزرگ خیابانی، شبنامه‌ها، اعلامیه‌ها، سخنرانی‏ها و..کاربرد گـسترده‌ای داشـت و به‌ عنوان سلاحی شفاهی،توسط توده مردم بر‌ ضد‌ نظام شاهنشاهی به کار‌ گرفته‌ می‌شد» (بهبودی،۱۳۷۳: ۸۳). سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سرنگونی رژیم پهلوی، ایران دچار جنگ تحمیلی گشت و با دوره‏ای جدید در ادبیات مقاومت خود مواجه شد که به آن «ادبیات دفاع مقدس» می‏گویند.
۲-۲-۴ ادبیات جنگ
انسان در طول تاریخ حیات خود، از آن‏ ابتدا تا امروز، همواره بر سر خواسته‏ها و نیازهای شخصی و جمعی خود، به مجادله و جنگ با همنوعان خود پرداخته است. این نظریه که انسان همیشه با جنگ درگیر است، همواره در زندگی هر فرد، نقش ایفا می‏کند. کسانی که جنگ‏های بزرگ را طراحی و ایجاد می‏کنند، خودشان معمولاً از کشته شدگان و آسیب‏دیدگان این بلای خونین نیستند. در این میان تنها این خانواده‏ی عظیم انسانی است که زخم برمی‏دارد و هربار گروهی از مردان، جوانان، زنان و کودکان خود را از دست می‏دهد. هنرمندان، نویسندگان و شعرا، در هر برهه از تاریخ و شرایط اجتماعی و زمانی که باشند، وظیفه دارند با خلق آثار خود، چه در گسترده‏ی ادبیات، چه در هنرهای دیگر، مانع فراموش شدن و از یاد بردن این مصیبت‏های عظیم که در پس جنگ برای عالم بشریت روی می‏دهد، شوند.
در این‏که «ادبیات مقاومت» یک ادبیات کینه‏توزانه و خصمانه نیست، شکی نمی‏باشد و بالطبع آن ادبیات جنگ نیز، برای بیان واقعیات و رویدادهای جنگ است و جزئی از ادبیات مقاومت محسوب می‏شود.
«ادبیات جنگ، نوشته‏ها و آثاری است که بر نوعی به جنگ و مسائل مرتبط با آن می‏پردازد. جنگ‏نامه‏ها و ظفرنامه‏ها و جهادیه‏ها و فتح نامه‏ها را می‏توان از این نوع ادبیات دانست. در دوره معاصر ادبیات جنگی به نوشته‏ها و آثاری اطلاق می‏گردد که محور اصلی مضامین آن‏ها جنگ ایران و عراق است و در این معنی یا عناوین دیگری چون ادبیات مقاومت یا ادب مقاومت نیز مورد اشاره قرار می‏گیرد. منظومه جُنگ‏نامه کشم و زمان زمین سوخته (کتاب) و اغلب اشعار سلمان هراتی، نمونه‏های قدیم و جدید از این ادبیات در زبان فارسی است (جعفری شریفی، ۱۳۸۷: ۱۰۱).
در ایران نیز ادبیات مقاومت و زیرمجموعه‏ی آن، ادبیات جنگ با درگیری ایران با جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹ نمود بیشتری پیدا کرده است. البته در طول تاریخ ایران، همواره ادبیات مقاومتی وجود داشته است اما ادبیات جنگ در آثاری که به مقوله‏ی جنگ تحمیلی پرداخته‏اند بیشتر نمود پیدا می‏کند. جنگ تحمیلی یکی از بزرگ‏ترین و طولانی‏ترین نبرد رسمی دو کشور در تمام قرن بیستم محسوب می‏شود. زیرا در آن، «اکثریت نزدیک به همه قدرت‏های استکباری جهان، همراه با بخش اعظم جهان غرب، با بسیج کلیه امکانات و حمایت‏های وسیع و بی‏دریغ مادی و غیرمادی خود، طی یک نقشه‏ی دقیق از پیش طراحی و تأیید شده، کمر همت به نابودی یک انقلاب نوپای عقیده‏ای مبتنی بر مذهب مربوط به یک کشور کوچک بستند… در واقع این جنگ، از هر دو سو، جنبه‏ی عقیده‏ای داشت» (سرشار، ۱۳۸۲: ۲۶). با این دید است که ادبیاتی از دل ادبیات مقاومتی ایران متولد شده که ادبیات جنگ در ایران را تشکیل می‏دهد.
«چیزی نزدیک به سی سال از آغاز جنگ می‌گذرد، پدیده‌ای تاریخی که علاوه بر تأثیرهای رفتاری و زیستی‌ای که بر انسان ایرانی گذاشت، مفاهیم و ایده‌هایی را وارد فرهنگ ادبیات ما کرد که تا سال‌های سال شاهد بازخوانی جنبه‌های مختلف آن در نوشته‌‌هایی داستانی خواهیم بود» (یزدانی خرم، ۱۳۸۷: ۱۴).
۲-۲-۵ ادبیات دفاع مقدس
با توجه به اینکه شعر پدیده‌ای است هنری که در چهارچوب خاص جان می‌گیرد و در یک ساختار کلامی در قالب مشخصی معین ارائه شده و برخاسته از احساس و اندیشه خاص مشخص است به عنوان یکی از بارزترین حوزه‌های ادبیّات مقاومت برای دعوت مردم به مبارزه و پایداری مردم در برابر متجاوزین مطرح است‏. همچنین با توجه به مبانی دفاع در برابر تجاوز، گاهی در بازسازی همدلی میهنی یا قومی در برابر گونه‌هایی از تجاوز طبیعت بشری قابل طرح است .‏بنابراین شعر مقاومت در سراسر حیات خود در این سرزمین، تمام دگرگونی‌هایی را که در جریان تحولات اجتماعی به وقوع پیوسته است با دقت و حساسیت زیاد سروده و آرمان‏های انسان دوستانه را که از پیرامون اسلام در ایران شکل گرفته بازتاب می‌دهد‏. شعر پایداری دفاع مقدّس، برای آزادی اجتماعی و عدالت طلبی و دفاع مشروع، بیش از همه از فرهنگ عاشورا استفاده می‌کند‏؛ به طوری که فرهنگ عاشورا به عنوان تجربه تاریخی مسلمانان مطرح است که یکی از سرچشمه‌های آزادی و عدالت طلبی ایران محسوب می‌شود‏. شعر مقاومت کلمه‌ای از نماد بزرگترین حجم فرهنگ اسلامی است‏. بنابراین شاعر همواره با کمک از بن مایه‌های فرهنگی‏، اسلامی و عاشورایی‏، مقاومت خویش را اعلام می کند و با مجموعه داشته‌های خود به معرفی و پایگاه مقاومت خویش مشارکت می‌دهد و از این رو به ایفای نقش شعر به عنوان یکی از عوامل تحریک بخش مقاومت کمک می‏کند«از مزیت‏هایی که ادبیات دفاع مقدس می‏تواند در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی داشته باشد، مزیت سندسازی است که امروزه ادبیات علاوه بر جذب مخاطبین خود و اقناع نویسندگان و پرکردن اوقات مخاطب و فعال نمودن زمینه‏های فرهنگی و هنری می‏تواند به عنوان سندی غیرقابل انکار از ادبیات و تاریخ این کشور برای آیندگان باقی بماند» (فصیحی، ۱۳۸۷: ۶۶).
جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (۳۱ شهریور ۱۳۵۹) بعد از رویدادهای انقلاب اسلامی یکی از مهم‏ترین جریاناتی است که مقوله فرهنگی این سرزمین را درگیر خود نموده است. «شعر مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شعرهایی است که در دوران نبرد هشت ساله میان ایران و عراق، توسط شاعران متعهد سروده شد و پشتوانه نیروی رزمی و ایمانی مردم و زرمندگان غیور ایران اسلامی گشت» (محمدی شکیبا، ۱۳۷۸: ۴۲). از نظر سیدحسن حسینی شعر دفاع مقدس شامل: «مجموعه سروده‏هایی را که در قالب‏های گوناگون اعم از سنتی و نو – نیمایی و سپید – شکل گرفته‏اند و درون‏مایه‏ی اصلی آن‏ها تشویق و تکریم «دوست» و تحقیر و تحدید «دشمن» و تقویت روحیه مذهبی ملی برای حفظ وطن و انقلاب است، شعر جنگ می‏نامیم. شعر جنگ به لحاظ زمانی حد فاصل بین شروع تجاوز دشمن تا روز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را در برمی‏گیرد» (حسینی، ۱۳۸۹: ۱۱).
ادبیّات دفاع مقدّس به مجموعه نوشته‌ها و سروده‌هایی گفته می‌شود که درون مایه و موضوع آن ، به مسائل هشت سال دفاع مقدس و پیامدها و تبعات آن باز می‌گردد‏. در نگاهی وسیع‌تر می‌توان طیفی گسترده‌تر و جغرافیایی فراخ‌تر برای این عنوان تصور کرد و با تکیه بر ویژگی‌های مقدّس بودن که تداعی قلمرو الهی و دینی برای این نوشته‌ها و سروده‌ها می‌کند (‌سنگری ، ج ۳ ، ۱۳۸۰: ۱۵ ) .
براى بررسى عینى و واقع بینانه شعر دفاع مقدس و تبیین روند تکاملى آن، باید این سبک شعر را به سه دوره تقسیم کنیم. قاسمی در کتاب «صورخیال در شعر مقاومت» شعر دفاع مقدس را به سه دوره تقسیم می‏کند:
«الف. دوره‏ی اول: جوانه‏های شعر جنگ
ب. دوره‏ی دوم: دوران تجرد و درونی شدن شعر جنگ
ج. دوره‏ی سوم: شعر جنگ بعد از خاتمه‏ی جنگ» (قاسمی، ۱۳۸۴: ۶۶).
۲-۲-۵-۱ دوره‏ی اول جوانه‏های شعر جنگ
بعد از دوران پر افت و خیز سال‏های مبارزه و به ثمر نشستن شجره طیبه انقلاب کم‏کم پایه‏های ادبیات انقلاب محکم‏تر گردید. ادبیات نوپای انقلاب به ویژه شعر آیینی هویّت نویافته‏ای بود که بر حضور و پایگاه مردم تکیه داشت. «دین و ارزش‏های دینی و مردم، دو بال و دو محور محسوس و ملموس ادبیات انقلاب و به‏طور بارز و آشکار شعر انقلابند. با شروع جنگ تحمیلی مردم در تلاش برای حفظ استقلال و پاسداری از آرمان‏های مقدس خویش و حفظ حیثیت اسلام در برابر تهاجم کفر جهانی در جبهه‏های غرب و جنوب حماسه‏ای دیگر، آفریدند. شعر انقلاب در سال‏های حماسه، شعر مقاومت است و شعر جنگ و شهادت و شعر فریاد. شاعر در آثارش، آرمان‏هایش را با مروارید سخن به رشته نظم می‏کشد. آرمان‏هایش اگرچه بزرگ و مقدس است، دست نیافتنی و دور از انتظار او و مخاطب نیست، در واقع همان آرمان‏هایی است که مردم برای رسیدن به آن‏ها تا سرحد جان تلاش می‏کنند و خود شاعر نیز جزئی از مردم است» (همان: ۶۷). در دوره اول، که شعر دوره جنگ است، برخی‌ از‌ شاعران و نویسندگان، خود سلاح به دست‌ گرفتند‌ و در خطوط مقدم جبهه به مبارزه پرداختند. این دسته از شاعران، واقعیت‏ها و رویداهای عینی جنگ را با چشم خود دیده و لمس نموده‏اند. بنابراین‌ بازآفرینی واقعیت‏های ملموس‌ و محسوس جـنگ در شـعر این دسته از شاعران از بُعد تخیلی صرف خارج شده و بیشتر‌ جنبه عینی و واقعی به خود‌ گرفته‌ است. «شاعر تافته‏ای جدا بافته نیست، شاعر با مردم است و برای مردم می‏نویسد تا وقایع حیات خویش را لحظه به لحظه با احساس هم صدا شده‏اش با مردم ثبت و ضبط کند. شعار زندگی و کم رنگ بودن عاطفه و تخییل در شعر این دوره سبب کاهش ارزش ادبی آن شده است. شاعران انی دوره گاه در شعر خویش بی‏هیچ تکلّف و تصنّعی با صداقت و صمیمّت هرچه تمام‏تر دعوت‏کننده‏ی رزمندگان و امت مسلمان به ادامه مبارزه و استقامت در مقابل دشمنان می‏شوند و بدین ترتیب می‏کوشند، دین خویش را نسبت به جامعه و مردم خود ادا کنند. «سید حسن حسینی» یکی از این شاعران است. او رد غزلی به نام «سنگر نصر من الله» با مطلع:

 

ای زده شعله به شب بارقه‏ی باورتان

پیش تا صبح ظفر، دست خدا یاورتان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...