کلک مشاطه ی صنعش نکشد نقش خیال

هر که اقرار به این حسن خداداد نکرد[۹]

 

 

می توان نمونه هایی از زیبایی حاصل از زوجیت را در آیات زیر مشاهده کرد :
آن گاه که نوزادی «وجود» می یابد : «ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَهً فِی قَرارٍ مَکِینٍ (مؤمنون/ ۱۳) ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ » (مؤمنون/۱۴)
آن گاه که بادها برای دامادی درختان فرستاده می شوند : «وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِح‏» (حجر/ ۲۲)
مقاله - پروژه
آن گاه که غنچه ای شکوفا می گردد : «وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَکْمامِها» (فصلت/ ۴۷)
آن گاه که در اثر التقای دو دریای شور و شیرین مروارید و مرجان به دامن ساحل ریخته می شود :
«یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ»(الرحمن/ ۲۲)
۲-۲-۱-۳-۳ تکامل
خداوند تمامی مخلوقات را زوج آفریده است . «وَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها» (زخرف/ ۱۲) وبه هریک توانمندی و استعدادی خاص بخشید زیرا اگر تمامی مخلوقات در جهان هستی شبیه یکدیگر بودند و از استعدادهای یکسان بهره مند بودند ، قادر به انجام وظایف گوناگون نبودند و این باعث اختلال در هستی به ویژه در نظام اجتماع می شد . بنابراین به جز ذات خداوند یکتا تمام مخلوقات به تنهایی کامل نیستند و هر یک از آن ها ناقص و نیاز به مکملی از نوع خود دارند . (حسینی زاده ، ۱۳۸۶ / ۱۶۴-۱۶۰) به ویژه در مورد تکامل انسان ها این موضوع اهمیت ویژه ای می یابد .
بر اساس آیه ی « هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن‏ » ( بقره / ۱۸۷) گویی هریک از دو زوج مانند تکه های جدا شده از یکدیگر که پیوسته در جستجوی همدیگرند تا زمانی که یکدیگر را بیابند و تمام تکه های دو وجود به یکدیگر برسند ومکمل هم شوند.(مدرسی ،‌۱۳۷۷ : ۶ / ۹۴) از سویی مرد نیرو ، عزم ، جلال و هیبت به زندگی می دهد در مقابل زن، مهربانی ، عاطفه ، لطافت و مدارا به زندگی ارزانی می دارد . از سوی دیگر با ازدواج هویت دینی مرد و زن از انحرافات ،گناهان و وسوسه ها حفظ می شود و هماهنگ با یکدیگر راه فلاح ، صلاح و نجاح را طی می کنند و می توانند به کمال مناسب خود دست یابند . (جوادی آملی ، ۱۳۷۶ / ۳۳۹)
خداوند به اقتضای لطف خود همه ی موجودات را زوج آفریده است «وَ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (الذاریات/ ۴۹) تا توسط هر یک از دو زوج عوائدی نصیب دیگری گردد . زیرا برای تحقق انعام و تفضل او با واسطه ی مخلوقات ، همیشه دو طرف لازم است : طرف رساننده ی نفع و طرف دیگر دریافت کننده ی نفع ، خداوند در هر یک از دو جنس مزایایی قرار داده است که در جنس مقابل موجود نیست و برای بقاء و گردش هستی بسیار پرفایده است . (حسینی زاده ، ۱۳۸۶ / ۱۶۹) چه بسیار فوایدی که محصول فرایند زوجیت است و در چرخه طبیعت وجود دارد و در خدمت انسان قرارگرفته است و انسان از این فواید بهره می برد بی آنکه متوجه این فرایند باشد .
آن گاه که در اعماق دریاها صدفی دهان باز می نماید تا به وسیله ی قطره ی باران که در دهان صدف ریخته می شود بارور شود و مرواریدی حاصل شود و زمانی که در دورترین نقاط بیابان ها جایی که دو جنس مخالف از کوه ها با یکدیگر تماس می گیرند و حاصل آن معادنی است که از دل کوه ها استخراج می شود . ( طیب ، ۱۳۷۸ : ۱۱ / ۷۴ ) چنانچه در آیات « فَأَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ » (لقمان / ۱۰) ، « أَ وَ
لَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ» (شعراء / ۷) از زوجیت ، تعبیر به «کریم» شده است که بیانگر این نکته است که فواید بسیاری در هر یک از ازواج وجود دارد .
اوج این منفعت برای هستی زمانی است که زن و مردی به یکدیگر انعطاف پیدا می کنند و هدف از تشکیل حوزه ی رحامت چیزی نیست جز پرورش یافتن مخلوقی که نه تنها مسجود فرشتگان است و جلوه ی خلیفهالهی و جامع تمام اسماء الهی است بلکه خداوند به آفرینش چنین مخلوقی به خود بالیده است.« ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ»(مؤمنون/ ۱۴) چنین مخلوقی قرار است تا با تولد خود فرشتگان بسیاری را به خدمت بگیرد و بسیاری از اسرار آفرینش را رازگشایی نماید . (جوادی آملی ، ۱۳۷۶ / ۵۱-۴۸)
۲-۲-۱-۳-۴ تعادل
خلقت همواره به سمت تعادل پیش می رود . برقراری تعادل مستلزم وجود دو جنس ، دو قطب و دو نیروی متقابل در جهان هستی است تا عدم تعادل به تعادل تبدیل گردد . زیرا اگر تمام مخلوقات از یک جنس، لباس خلقت بر تن کرده بودند زندگی رنگ واحد و یکنواخت به خود می گرفت و این امر اختلال در جهان هستی را به دنبال داشت ، دیگر هیچ تنوع و زیبایی و سایر تأثیرات حاصل از فرایند زوجیت در جهان هستی وجود نداشت . خالق بی همتاکه حکیم و مدبّری توانا است ، همه ی مخلوقات را به صورت غیر هم گون و دو جنس مذکر و مؤنث آفرید تا تعادل در عرصه ی هستی برقرار گردد و چرخ هستی به گردش درآید و به این ترتیب دوران های زندگی چنان تکامل و تعادلی یابد که ژرف ترین اندیشه ها با مشاهده و تفکر در دوره های تکاملی متوازن و متعادل برحکمت آفریننده خود گواهی دهند .
۲-۲-۱-۳-۵ آرامش و سکون
تمامی جنس های متقابل و نیروهای دوگانه ی مثبت و منفی در جهان هستی میل رسیدن به سکون را دارند . بنابراین یکی دیگر از حکمت ها و فواید زوجیت ایجاد انس و آرامش میان مخلوقات دوگانه و ازواج است و این یکی از ارزشمندترین فواید زوجیت و نعمتی بزرگ است که خداوند متعال به مخلوقاتش ارزانی داشته است ، به ویژه در زوجیت انسان ها که در آیات « وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (روم/ ۲۱) ، « هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها» (اعراف/ ۱۸۹) به صراحت این نکته ارزشمند بازگو شده است . بنابراین می توان گفت : یکی از اهداف خداوند از خلقت ازواج رساندن زوجین به سکون بوده است و به
منظور تحقق این هدف جاذبه ی جنسی را آفریده است. به عبارت دیگر جاذبه ی جنسی «فرع» و وسیله ی رسیدن به سکون «اصل» ، هدف و علت غائی است . (حسینی زاده ، ۱۳۸۶/ ۱۷۲-۱۷۱)
۲-۲-۱-۳-۶ معرفت
معرفت خداوند متعال عالی ترین هدف آفرینش جهان است . هر چه انسان در شناخت نیاز زوج ها به یکدیگر ژرف تر بیندیشد از دقت و تدبیر و سلامت نظمی که در این زمینه به کار رفته است و نیروی تسلطی که بر آفریدگان چیرگی و تسلط دارد بیشتر آگاه می شود و در نتیجه بیشتر، فرصت های شناخت پروردگار را کسب می کند . انسان باید به این افق پهناور بی حد و مرز که فرا روی او گسترده شده است، بنگرد: «سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ » (یس/ ۳۶) نه برای آن که از نشانه های آن بهراسد و نه برای آن که از این همه زیبایی که در آن وجود دارد بهره گیرد بلکه برای آن که از خلال آن از خویشتن آگاه شود و هوشیاری افزاید . (مدرسی ، ۱۳۷۷ : ۱۱ / ۱۲۷)
وجود ازواج نشانه و راهنمایی برای انسان به سوی شناخت آفریدگار است . بدان سبب که در جهان آفرینش هر چیز نیازمند چیز دیگری است و در آن تصور استقلال و بی نیازی و الوهیت نمی رود مگر ذات یکتا و بی همتا ی خداوند متعال ، یگانه وجودی که نه تنها فرزند و زوجی ندارد بلکه چون ضدّی ندارد قابل شناسایی نیست«تَعرِفُ الأشیاء بأضداد ها» چنانچه می فرماید: «بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَهٌ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ» (انعام/ ۱۰۱) همچنان که هیچ قرین و همتایی برای او قابل تصور نیست . « وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ » (اخلاص/۴) در روایتی از امام رضا (ع) به این معنی اشاره شده است: «…بمضادته بین الأشیاء عرف ان لا ضد له و بمقارنته بین الأشیاء عرف ان لا قرین له ضاد النور بالظلمه، و الیبس بالبلل، و الخشن باللین، و الصرد بالحرور مؤلفا بین متعادیاتها ، مفرقا بین متدانیاتها، داله بتفریقها على مفرقها، و بتألیفها على مؤلفها …‌» (بابویه ی قمی ، ۱۳۷۸ : ۱/ ۱۵۲-۱۵۱) اشیاء جهان را متضاد آفرید تا روشن شود برای او ضدی نیست و آن ها را با هم قرین ساخته تا معلوم شود قرینی برای او نیست . نور را ضد ظلمت و خشکی را ضد تری و خشونت را ضد نرمش و سرما را ضد گرما قرارداده است در عین حال اشیاء متضاد را جمع کرده و موجودات نزدیک به هم را از هم جدا نموده تا این جدایی دلیل بر جداکننده و آن پیوستگی دلیل بر پیوند دهنده باشد . (مکارم شیرازی ، ۱۳۷۴ : ۲۲ / ۳۷۷)
همچنین مولای متقین حضرت امیرالمؤمنین علی ( ع ) می فرمایند : « …وَ بِمُضادَّته بَینَ الاُمور عُرِفَ أن لا ضِدَّ لَهُ وَ بِمُقارَنته ِ بَین َ الأشیاءِ عُرِفَ أن لا قَرینَ لَهُ . ضادَّ النُّور بالظُلمَهِ و الوُضوُ حَ بِالبُهمَهِ ، وَ الجُمُودَ بِالبَللِ ، وَ الحَرُورَ
بِالصَّرَدِ . مُؤَلِّفٌ بَین َ مُتعادِیاتِها ، مُقارِنٌ بَینَ مُتَبایِناتِها ، مُقَرِّبٌ بَینَ مُتباعِداتِها ، مُفَرِّقٌ بَینَ مُتدانِیاتها …[۱۰]با آفرینش اشیاء متضاد ، ثابت می شود که دارای ضدّی نیست و با هماهنگ کردن اشیاء دانسته می شود که همانندی ندارد . خدایی که روشنی را با تاریکی ، آشکار را با نهان ، خشکی را با تری ، گرمی را با سردی ضد هم قرار داد و عناصر متضاد را با هم ترکیب و هماهنگ کرد و بین موجودات ضد هم وحدت ایجاد کرد ، آن ها را که با هم دور بودند نزدیک کرد و بین آنها که با هم نزدیک بودند فاصله انداخت . بنابراین دست آفرینش ، همه ی مخلوقات و پدیده های جهان هستی را از جفت و توأم نمودن دو چیز پدید آورد و این از جمله آثار توحید افعالی پروردگار یگانه محسوب می شود . (حسینی همدانی ، ۱۴۰۴ : ۱۵ / ۱۰۷)
شکل( ۲-۴ ) : پیامد های زوجیت
۲-۲-۱-۴ انفعالات مخاطبین در برابر زوجیت
انسان با نگریستن به تابلوی آفرینش با نقش های پرطمطراق و جلوه های مزدوج خلقت مواجه می شود . گویی یگانه مصور هستی تمامی ممکنات و مخلوقات را دو به دو صورتگری نموده و آنها را در هم تنیده و میان آنها الفت ایجاده کرده است تا به یکدیگر پیوند یابند و تابلوی آفرینش تکامل یابد به گونه ای که هیچ نقاش هنروری توانایی هماوردی با او را نخواهد داشت . اما تنها نگریستن با چشم سر کافی نیست بلکه شایسته است چشم دل گشود ، اندیشید و متذکّر شد .

 

نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد[۱۱]

هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز

 

 

تا انسان مصداق آیه ی « وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ »(اعراف / ۱۷۹) نگردد .
۲-۲-۱-۴-۱ تفکر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...