__________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
_______________
عناصر روانشناسی
_____________
باورهای عامیانه و خرافی
_______________
سایر عناصر
__________
۳-۱۰۶-بز ریش سفید
* خلاصهی قصه
یک بز، یک سگ، یک بره و یک گوساله مرض گری گرفتند. آنها را در بیابان رها کردند. بعد از مدتی مرض آنها خوب شد. شبی هوس قلیان کشیدن کردند. بره را فرستادند تا آتش بیاورد. بره رفت تا به روشنایی رسید. دوازده گرگ آنجا نشسته بودند. از بره هم خواستند که کنارشان بنشیند. بره از ترس همانجا نشست. بعد از آن گوساله و سگ هم آمدند و از ترس پهلوی گرگ‌ها نشستند. بزکه دید خبری از آنها نشد، ناچار راه افتاد. در راه لاشهی گرگی را به سر شاخهایش زد. وقتی به نزدیک گرگها رسید، خودش را نباخت و گفت: «پدرتان بیست تا گرگ به من بدهکار بود. هفت تا را خوردهام، یکی هم سر شاخهایم است. باقیاش هم شمایید». گرگ‌ها ترسیدند و فرار کردند. چهار دوست تصمیم گرفتند، پنهان شوند. همه به بالای درختی رفتند و با فاصلهی کمی کنار هم نشستند. گرگها وسط راه فهمیدند که فریب خوردهاند، برگشتند و زیر آن درختی که آن چهار دوست بودند، نشستند. ناگهان گوساله ترسید و از بالا به زمین افتاد. بز فرصت را غنیمت شمرد و گفت: «گوساله بگیرشان!»
گرگها باز هم ترسیدند. در راه روباهی به آنها گفت که فریب خوردهاند. روباه از جلو و گرگها از عقب میآمدند. اینبار بز، سگ را در گودالی پنهان کرد و روی آنرا پوشاند. وقتی روباه و گرگها آمدند. بز فریاد زد: «آهای روباه! بقیه قرضت را آوردهای؟ مرحوم پدرت بیست و چهار گرگ به من بدهکار بود. دوازدهتایش را قبلا آوردی، این هم ما بقیاش». روباه رو به گرگ‌ها گفت: «دروغ میگوید». بز گفت: «به این پیر مقدس قاقالا قسم بخور»، تا روباه به گودال نزدیک شد، سگ گلویش را گرفت و خفهاش کرد. گرگها پا به فرار گذاشتند و به پیشنهاد بز، هر یک از حیوانات هم به خانهشان در ده بازگشت.
عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
_____________
¨ کنشهای اساطیری
____________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
______________
عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه به شیوه‌ای تمثیل بیان چیرگی فکر و اندیشه بر زور و نادانی است و به قصهی ۵۳ شباهت دارد. در این قصه هم مانند قصهی ۵۳ با فکر و اندیشه بز همه حیوانات از خطر نجات مییابند، با این تفاوت که در این قصه از دیگر حیوانات نیز استفاده شده، بز در مرحلهی آخر با کمک سگ از شر روباه و گرگها نجات مییابد. در این قصه به نوعی اهمیت مشارکت و تعاون در رسیدن به هدف بیان شده است.
¨ آداب و رسوم
___________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
________________
عناصر روانشناسی
_____________
باورهای عامیانه و خرافی
______________
سایر عناصر
__________
۳-۱۰۷-بز زنگوله پا
* خلاصه‌ی قصه
بزی به نام زنگوله پا، سه بچه به نامهای شنگول، منگول و حبهی انگور داشت. روزی بز زنگوله پا برای چرا به صحرا رفت و به بچه ها تاکید کرد که در را به روی غریبه باز نکنند. گرگ که همان نزدیکیها بود، به خانه بز رفت و با تغییر صدا و تغییر رنگ دست و پا بچه ها را فریب داد و وارد خانه شد. شنگول ومنگول را خورد؛ اما حبهی انگور در سوراخ راه آب پنهان شد. بز زنگوله پا وقتی به خانه آمد، دید هیچکس نیست. بچه ها را صدا زد. حبهی انگور که صدای مادر را شناخت. خود را به مادر نشان داد و ماجرا را تعریف کرد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
بز زنگوله پا برای اینکه در مقابل گرگ آماده باشد. پیش سوهانکار رفت و شاخهایش را تیز کرد و در عوض مزد به سوهانکار کره و سرشیر داد. گرگ هم نزد دلاک آمد؛ اما به جای مزد انبانی پر از باد به او داد. دلاک هم دندانهای گرگ را کشید و جای آن پنبه گذاشت. روز درگیری گرگ دندانی نداشت تا با بز بجنگد در مقابل بز با شاخهای تیزش به شکم گرگ زد و شنگول و منگول را به خانه برد و به آنها تاکید کرد که از این به بعد، دانا باشند و دوست را از دشمن باز شناسند.
عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
_____________
¨ کنشهای اساطیری
_____________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
________________
عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
همانگونه که در قصهی ۱۰۳ هم گفته شد، این نوع قصهها تمثیلی و بیشتر برای آموزش کودکان روایت شده است؛ اما در این قصه ضمن بیان پند از دو شغل نام میبرد، سوهانکار و دلاک. در زمان های قدیم امور مربوط به دندان و دندانپزشکی را دلاکها انجام میدادند که در قصه هم به آن اشاره شدهاست.
¨ آداب و رسوم
___________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
______________
عناصر روانشناسی
(رجوع شود به قصهی ۱۰۳ )
باورهای عامیانه و خرافی
____________
سایر عناصر
_________

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...