پرخاشگری یعنی تهدید کردن دیگران یا نادیده گرفتن حقوق دیگران. ویژ گیهای این سبک عبارتند از ک صحبت کردن پیش از اتمام یافتن صحبتهای دیگران ، بلند بلند و تهاجمی حرف زدن ،خیره شدن به طرف مقابل کنایه زدن(اتهام زدن ‌و سرزنش ‌و تحقیر کردن)، ابرازخشن و شدید احساسات و عقاید بالاتر دانستن خود ، و رنجاندن دیگران برای جلوگیری از رنجش خود هدف افراد پرخاشگر ؛ بردن رعایت حقوق دیگران است .در اکثریت کتب نوشته شده در زمینه ابراز وجود، بین این سه سبک پاسخدهی تمایز گذارده می شود.باس وپری(۱۹۹۲)پرسشنامه ای تحت عنوان پرسشنامه پرخاشگری تهیه کرده‌اند که حاوی چهار عامل (تقسیمات فرعی) پرخاشگری است .اما در این بخش علاوه بر توضیح این چهار عامل ؛ ‌در مورد آن ها مثالهایی هم می زنیم .

 

۱-پرخاشگری جسمانی .«وقتی به اندازه کافی تحریک شوم ممکن است طرف مقابل را کتک بزنم».

 

۲-پرخاشگری کلامی .«وقتی با نظر دوستانم مخالفم ؛خیلی رک مخالفتم را به آن ها می گویم ».«وقتی از دست دیگران ناراحت می شوم؛ نظرم را راجع به آن ها می گویم ».

 

۳- عصبانیت «گاهی احساس می کنم مثل یک بشکه باروت آماده انفجارم ».

 

۴- خصوصیت «گاهی غرق حسادت می شوم ».«وقتی دیگران برخورد خوبی با من دارند ؛ به خود می­گویم او از من چه می‌خواهد».

 

هریک ازاین عناصر جنبه ای ازپرخاشگری هستند:پاسخ های جسمانی و کلامی معرف مؤلفه‌ های ابزاری یا رفتاری هستند،عصبانیت هم معرف جنبه هیجانی یا عاطفی پرخاشگری و خصوصیت نیز معرف عنصر شناختی آن است . فلپس و آستین[۵۷] (۱۹۷۵)درکتاب زن قاطع عنوان کردندکه بین عصبانیت ‌بارز و مستقیم و عصبانیت منفعلانه و غیر مستقیم باید تفاوت قایل شد(آلبرتی وامونز[۵۸]،۱۹۷۷).دل گرکو[۵۹](۱۹۸۳)می‌گوید با ترکیب این دو نوع پرخاشگری با ابراز وجودو عدم ابراز وجودپرخاشگری منفعلانه یا غیرمستقیم شامل رفتارهای زیر است :اخم کردن، باج گیری هیجانی (مثلاً توسل به گریه ) وجمع کردن لبها و توسل به فریبهای ظریف(فیروزبخت وبیگی ،۱۳۹۰).

 

-ویژگی سبک های ارتباطی

 

ویژگی سبک ارتباطی سلطه پذیر :

 

-به حقوق فردی خود بی توجه هستند.

 

-احساسات ،افکار وعقاید خود رابیان نمی کنند واگر بخواهند بیان کنند آنقدر مودبانه و غیر جدی مطرح می‌کنند که جدی تلقی نمی شود.

 

-به دیگران اجازه می‌دهند به حریم خصوصی آنان تجاوز نمایند وبرای آن ها تصمیم بگیرند.

 

-به دیگران اجازه می‌دهند به راحتی حقوق واحساسات آن ها را نادیده گرفته وزیر پا بگذارند.

 

-به ظاهر افراد متواضع ،صبور از خود گذشته ‌و مهربان قلمداد می‌شوند ، امادر باطن ازاین که توسط دیگران موردسوء استفاده قرار می گیرند وحقوقشان پایمال گردد،ناراحت هستند.

 

-احساس درماندگی ،ناتوانی وباز داری می‌کنند.

 

-قادر به پذیرش مسئولیت نیستند.

 

-نیاز ها وخواسته های دیگران رابر خواسته های خود اولویت می‌دهند.

 

-اعتماد به نفس پایینی دارند.

 

-تن صدای پایین ،عدم تماس چشمی ،من ومن کردن وشانه بالا انداختن به هنگام صحبت .

 

ویژگی های سبک ارتباطی پرخاشگرانه:

 

-خودخواهی وبی توجهی به حقوق دیگران

 

-رنجاندن دیگران برای جلو گیری از رنجش خود

 

-برچسب زدن به دیگران

 

-صحبت کردن باصدای بلند وتند

 

-طعنه یا نیش زدن به دیگران

 

-تهدید کردن و تحقیر دیگران

 

-استفاده فراوان از عبارات ارزش گذارانه (باید حتما”، بایستی و…..)

 

ویژگی سبک ارتباطی جرات مندانه :

 

-آگاهی کامل از حقوق فردی ‌و جمعی خود

 

-داشتن نگرش مثبت و سازنده نسبت به خود ودیگران

 

-احترام گذاشتن به حقوق خود ودیگران

 

-به رسمیت شناختن واهمیت دادن به افکار ،عقاید واحساسات خود ودیگران

 

-ابرازاحساسات ،عقاید وافکارخودبه طور مناسب ،مستقیم ،صادقانه وبدون بی احترامی به حقوق دیگران

 

-پذیرش مسئولیت اعمال وتصمیم های خود

 

-عمل مدار بودن وعمل کردن ‌بر اساس انتخاب های خود

 

-برخورداری از اعتماد به نفس بالا وخود پنداره ی مثبت

 

-متکی نبودن به دیگران ،ضمن پاسخ دهی به حمایت های دیگران

 

-تن صدای محکم واستوار

 

-ذکر مسائل مهم وضروری ‌و پرهیز از حاشیه روی افراطی

 

-تماس چشمی مستقیم در هنگام صحبت وداشتن بدنی راست، متعادل ‌و راحت

 

-استفاده ازعباراتی که نشان دهنده همکاری با دیگران است مثل :نظر شما در این مورد چیست ؟

 

-عدم استفاده از کلمات مطلق مانند :باید، حتما” ،الزاماً”(امامی نایینی ، ۱۳۸۹).

 

پیش‌فرض های بنیادی درمان مبتنی بر آموزش ابراز وجود

 

در سال‌های اخیر شیوه های متفاوتی از آموزش ابراز وجود مطرح شده است. بررسی همه این روش‌ها از حوصله این بحث خارج است. به نظر می‌رسد که همه این فنون بر سه فرض اساسی استوار باشند.

 

۱- مهارت ها

 

اولین و مهمترین پیش‌ فرض آن است که شخص باید یاد بگیرد او می‌تواند رویدادهای محیطش را کنترل کند. همچنان که اشاره شد افرادی که احساس می‌کنند کنترلی بر وقایع مختلف زندگی خویش ندارند به تدریج به سوی درماندگی سوق پیدا می‌کنند و نهایتاً تلاش هایشان در جهت رسیدن به اهداف زندگی کاهش می‌یابد. بهترین روش برای به وجود آوردن احساس کنترل و رهایی از درماندگی عبارت است از یاد گرفتن مهارت هایی برای رویارویی با موقعیت‌ های روزانه محیطی مورد نیاز. فراگیری این مهارت‌ها نه تنها تقویت لازم را برای ایجاد رفتار سازگارانه فراهم می‌کند، بلکه این عقیده را در شخص به وجود می‌آورد که وقایع قابل کنترل‌اند (فقیرپور،۱۳۷۷).

 

۲- مفهوم خود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...