دانلود فایل های پایان نامه در مورد اولویتبندی-راهحلهای-مدیریت-دانش-با-رویکرد-QFD-فازی- فایل ۱۰ |
![]() |
۳
QFD، یک روش برای سازماندهی، برنامهریزی و توسعهی تولید است که تیم توسعه را قادر میسازد تقاضاها و نیازهای مشتریان را تعیین کند و محصول پیشنهاد شده را برای تعیین تأثیرش در مواجهه با این نیازها به طور سیستماتیک ارزیابی کند.
بنر و همکاران[۱۲۱]، ۲۰۰۳
دو مدل فرآیندی مشهورQFD، وجود دارد. مدل اول تحت عنوان ماتریس ماتریسها است که توسط یوجی آکائو سال ۱۹۹۰ معرفی گردید. در مدل آکائو ساختارQFD معمولاً بهعنوان سیستمی سی ماتریسی با نمودارها، جداول و سایر دیاگرامها ارائه میشود. بنابراین، مدل آکائو گسترده و دوررس میباشد. مدل دیگر مدل چهار مرحلهای مطرح شده توسط هاسر و کلاسینگ[۱۲۲](۱۹۹۸) است که به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد(بوتانی و ریزی[۱۲۳]، ۲۰۰۶). مدل چهار مرحلهای هاسر و کلاسینگ از چهار ماتریس زیر تشکیل شده است:
برنامه ریزی محصول(خانه کیفیت)
توسعهی طراحی(توسعه قطعات)
برنامه ریزی ساخت( برنامه ریزی فرایند)
برنامه ریزی تولید(برنامه ریزی عملیات تولید)
خروجی هر مرحله، ورودی مرحله بعد خواهد بود که این امر به در نظر گرفتن نیازمندیهای مشتری از طراحی محصول تا تولید کمک میکند(کاهرامان و همکاران[۱۲۴]، ۲۰۰۶). مرحلهی اول QFDرا خانهی کیفیت مینامند. خانه کیفیت، ابزار پایهای طراحی QFD است(هاسر و کلاسینگ، ۱۹۹۸). خانهی کیفیت را میتوان در هشت گام تشکیل داد. در ابتدای فرایند، احتیاجات و نیازهای مشتریان شناسایی میشود. بر اساس نظر هاسر و کلاسینگ این عوامل شاخصهای مشتریان نامیده می شود، و غالباً بهعنوان نتایج بررسی و یا پرسش سؤالات مستقیم از مشتریان میباشد. در گام اول این نیازمندیها در خانهی کیفیت فهرست میشوند(بوتانی و ریزی، ۲۰۰۶). در گام دوم به شاخصهای مشتری بهمنظور بیان اهمیت نسبی آنها وزن اختصاص داده میشود. وزن هر یک از شاخصهای مشتری در ستونی به ماتریس اضافه میگردد(بوتانی و ریزی، ۲۰۰۶). این مرحله از این نظر اهمیت دارد که بر میزان منابعی که سازمان باید برای رسیدن به رضایت بیشتر مشتریان تخصیص دهد اثرگذار است(شین[۱۲۵]، ۲۰۰۶).
درگام سوم، سازمان جایگاه محصولات خود را در مقایسه با رقبا تعیین میکند. ارزیابی محصول سازمان به صورت مستقیم با این پرسش از مشتریان که محصولات و خدمات ما در چه جایگاهی در فضای رقابتی هستند؟، انجام میگیرد. بنابراین، هدف اصلی این مرحله شناسایی میزان موفقیت سازمان در راستای ارضای نیازمندیهای مشتریان در مقایسه با رقبای سازمان میباشد. نتایج این مرحله در ستونی در سمت راست ماتریس اضافه میگردد. بهمنظور توسعهی یک محصول جدید، شاخصهای مشتریان باید به ویژگیهای مهندسی- که بر یک یا بیش از یک شاخص مشتری اثرگذار است- ترجمه شود. ویژگیهای مهندسی شاخصهای قابل سنجش در خصوص خدمت و محصول شرکت هستند(بوتانی و ریزی، ۲۰۰۶).
در گام چهارم، این ویژگیها در خانه کیفیت فهرست میشوند(بوتانی و ریزی، ۲۰۰۶). مرحلهی پنجم تشکیل ماتریس روابط است. ماتریس روابط، دلالت بر میزان اثرگذاری هر ویژگی مهندسی بر شاخصهای مشتری دارد(شین، ۲۰۰۶). در این مرحله، میزان روابط غالباً در سه درجه(ضعیف، متوسط، قوی) توسط علائم گرافیکی بیان میشودکه به معیار رتبهبندی مناسب مثل ۹-۳-۱ یا ۹-۵-۱ ترجمه میگردد. عدم وجود علائم گرافیکی به معنی عدم وجود رابطه میان شاخصهای مشتری و ویژگیهای مهندسی است(بوتانی و ریزی، ۲۰۰۶).
مرحلهی ششم، تشکیل سقف خانه کیفیت است. سقف خانه کیفیت را ماتریس همبستگی مینامند. این ماتریس بیانگر میزان اثرگذاری ویژگیهای مهندسی بر یکدیگر میباشد. ارتباط مثبت به این معنی است که دو ویژگی مهندسی مکمل یکدیگر هستند و یکدیگر را بهبود میبخشند، در حالی که رابطهی منفی به این معنی است که تبادل[۱۲۶]ضروری است. همبستگیها نیز توسط علائم گرافیکی نشان داده میشوند. در این مرحله میزان همبستگی غالباً در چهار درجه (منفی قوی، منفی، مثبت، مثبت قوی) توسط علائم گرافیکی بیان میگردد که به معیار رتبهبندی مناسب مثل ۹-۷-۳-۱ یا ۹-۵-۳-۱ ترجمه می شود. در این مرحله نیز وجود هیچگونه همبستگی میان ویژگیهای مهندسی ممکن است. در گام هفتم، محصولات شرکت با محصولات سایر رقبا مقایسه میشود. به این منظور تیم کاری، تحلیل کمی الگوی نمونه را در خصوص ویژگیهای مهندسی رقبا انجام میدهند. نتایج در سطری در پایین خانه کیفیت وارد میگردد(بوتانی و ریزی، ۲۰۰۶).
در گام هشتم، ارزش اهداف هر یک از ویژگیهای مهندسی که باید در طراحی جدید در نظر گرفته شود، تعیین میگردد. در برخی موارد سازمانها به سبب وجود محدودیتهایی نظیر هزینه و فناوری قادر به طراحی بهینه نمیباشند(هاسر و کلاسینگ، ۱۹۸۸). رتبهبندی ویژگیهای مهندسی، نتیجهی تشکیل خانه کیفیت میباشد(بوتانی و ریزی، ۲۰۰۶).
برای موفقیت در اجرای فلسفهی دستیابی به رضایت مشتری، یک سازمان باید فرآیندها و محصولاتش را بهوسیله روشها و ابزارهای متنوعی بهبود بخشد. QFD، بهعنوان یکی از ابزارهای سیستمهای کیفیت بسیار موثر محسوب می شود که میتواند برای برآوردن خواستههای مشتریان و بهبود رضایت مشتریان بهکار رود. با بهکارگیری این تکنیک شرکتها میتوانند بر اساس خواستههای مشتری منابع را تخصیص دهند و یا بخشهای مختلف سازمان و مهارتهای افراد را هماهنگ سازند. نتیجه آن هزینههای پایین تولید به جهت صرفنظر کردن از خواستههای کم اهمیت مشتری و تمرکز بیشتر روی خواستههای مهمتر خواهد بود(وو و شیه[۱۲۷]، ۲۰۰۶).
در جامعه صنعتی امروز، جایی که فاصله در حال رشد بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان نگران کننده میباشد، QFD، نیازهای مشتریان نهایی را به وظیفهی طراحی تولید، توسعه، مهندسی، تولید و خدمات ارتباط میدهد و به سازمانها کمک میکند تا بهدنبال نیازهای آشکار و پنهان مشتریان بوده، این نیازها را به اقدامات و طرحهایی تبدیل کنند و بر وظایف کسبوکاری متنوع بهمنظور قائل شدن به این هدف مشترک تمرکز داشته باشند(هاوی[۱۲۸]، ۱۹۹۸).
QFD، فرایند توسعهی محصول و خدمات را آسان ساخته و میزان اصلاحات و ضایعات را در طول فرایند توسعهی کالا به حداقل میرساند. همچنین زمان لازم برای معرفی محصولات جدید و یا توسعهیافته را بهینه میسازد(شیلیتو، ۱۹۹۴). همچنین QFD،کار تیمی را ارتقا میدهد، و ورودیهای بین وظیفهای را از بخشهای مختلف مثل بازاریابی، تولید، توسعه، طراحی و غیره، جمع آوری میکند(تاکر و همکاران[۱۲۹]، ۲۰۰۶).
QFD، بهترین ابزاری است که تاکنون برای گره زدن مستقیم تصمیمات طراحی محصول یا خدمت به خواستهها و نیازهای مشتریان یعنی صدای مشتری ایجاد شده است. این ابزار بهمنظور به نظم درآوردن و قرار دادن دادهها و اطلاعات دریافتی از مشتری در سراسر فرآیندهای طراحی، تولید، بازاریابی و تحویل که محصول یا خدمت با آن روبرو است، طراحی شده است(منصوری و یاوری، ۱۳۸۲). با بهره گرفتن از QFD، ضمن بهبود کیفیت محصول، امکان کاهش زمان و هزینهی تولید نیز بهوجود میآید (رضایی و همکاران،۱۳۸۰).
استفاده و پذیرش QFD باعث کاهش زمان برای بازاریابی، کاهش در تغییرات طراحی، کاهش هزینههای طراحی و تولید، بهبود کیفیت و در نهایت افزایش رضایت مشتریان میگردد و همچنین یک ابزار برای بهبود مستمر و بلندمدت است که مشتریان را قادر میسازد که ارجحیتهایشان را اولویتبندی کنند. QFD، به ویژه در ارائه خدمات، مفید و مناسب میباشد. زیرا اطمینان میدهد که صدای مشتری یعنی نیازمندیها و انتظارات خاص مشتری مورد توجه سازمانهای ارائه دهنده خدمات قرار میگیرد. بنابراین میتواند تبدیل به یک ابزار مؤثر برای سازمانهای خدماتی بشود. به طوری که میتواند یک ارائه واقعی از نیازمندیهای مشتری و اینکه چگونه این نیازمندیها با نیازمندیهای عملیاتی خدمات روابط متقابل دارد، به هر فرد در سازمان ارائه دهد(منصوری و یاوری، ۱۳۸۲).
QFD، بهعنوان نظامی برای طراحی یک محصول یا خدمت بر مبنای تقاضای مشتریان و با مشارکت همه اعضای سازمان است. QFD، فرصتی ایدهآل برای حرکت از"ما بهترین چیزی را که مشتریان میخواهند میشناسیم” به فرهنگ جدید"اجازه بدهید ندای مشتریان را بشنویم” است. QFD، سازمانها را قادر میسازد تا در خصوص حل مشکلات مربوط به کیفیت، فعالانه عمل کنند، بهجای آنکه نقشی منفعلانه را در انتظار شکایت مشتریان داشته باشند(تاکر و همکاران، ۲۰۰۶).
روش QFD، توسط سازمانها در سراسر جهان برای برنامهریزی و طراحی محصولات و خدماتی که نیازهای مشتریان را برآورده میکند، بهکار برده میشود.QFD ، تضمین میکند که ندای مشتریان در سرتاسر پروژه از آغاز تا انتها با هدف بنیادی شناسایی میشود و درک نیازهای مشتری و جلب رضایت آن ها توسعه مییابد. QFD، فرآیندی یکپارچه است که بر ایجاد روابط میان نیازمندیهای مشتری با ویژگیهای طراحی محصولات و خدمات، بهمنظور رسیدن به مجموعهای از ویژگیهای طراحی که به بهترین شکل نیازهای مشتریان را برآورده میکند، تمرکز دارد(سانی و همکاران[۱۳۰]، ۲۰۰۸).
علاوه بر این، فواید دیگر قابل انتظار در صورت استفاده مناسب از QFD، در سطح سازمان عبارتند از(چن و چن، ۲۰۰۲):
کوتاهتر شدن زمان توسعه محصول(۳۰ تا ۵۰ درصد)؛
کاهش تعداد دفعات تغییر در طرحهای مهندسی(۲۵ تا ۵۰ درصد)؛
کاهش هزینههای اولیه معرفی محصول به بازار؛
رضایت مشتریان از تأمین خواستهها و الزامات آن ها؛
بهبود قابلیتهای ساخت محصول؛
ایجاد یک زبان مشترک بین واحدهای مختلف سازمان؛
ترویج فرهنگ کار گروهی و افزایش ارتباطات سازمانی؛
آگاهی واحدهای مختلف از معیارها، اهداف، منابع و محدودیتهای واحدها و بخشهای دیگر در مورد حل مشکلات سازمان؛
بررسی، تحلیل و اولویتبندی خواستهها و نیازمندیهای کیفی مشتریان؛
سادگی و دقت در تصمیمگیریهای چند معیاره؛
جمع آوری اطلاعات از واحدهای مختلف سازمانی با رویکرد مشتری مداری و اولویتدهی به انتظارات مشتری. این امر بهنوبهی خود موجب وحدت افقی درون سازمانی و افزایش کارآیی و بهرهوری سازمانی میشود؛
تعیین اهداف کوتاهمدت و راهبردی سازمان با توجه به محدودیت منابع موجود؛
ایجاد یک بانک اطلاعاتی مناسب برای استفاده و کاربردهای آتی.
۲-۵- مطالعات داخلی و خارجی
خوشسیما و همکارانش(۱۳۸۴) پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط بین فرآیندهای مدیریت دانش و اثربخشی مدیریت دانش با هدف شناسایی شاخصهای فرآیندهای مدیریت دانش و اثربخشی آن و بررسی ارتباط فرآیندهای مدیریت دانش و اثربخشی مدیریت دانش انجام دادند. جامعهی آماری این پژوهش، دانشگاه ولی عصر(عج)، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه پیام نور و دانشگاه اسلامی کار رفسنجان و نمونهی آن اعضای هیئت علمی و کارکنان این دانشگاهها بودند. در ابتدا با بهره گرفتن از تحلیل عاملی تأییدی شاخصهای فرایندهای مدیریت دانش مورد بررسی قرار گرفته، سپس به اندازهگیری فرآیندهای مدیریت دانش از دیدگاه نوناکا و اثربخشی مدیریت دانش پرداخته شد. سپس ارتباط بین فرآیندهای مدیریت دانش و اثربخشی مدیریت دانش با بهره گرفتن از رگرسیون گامبهگام و همبستگی تفکیکی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که در دانشگاههای سطح شهر رفسنجان فرآیندهای درونیسازی، برونیسازی، و اجتماعیسازی انجام میگیرد و فرآیندهای درونیسازی، برونیسازی، و ترکیب در اثربخشی مدیریت دانش مؤثر میباشد.
ملکی و همکارانش(۱۳۸۶) مطالعهای با عنوان مدیریت دانش در اورژانس بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) بر اساس الگوی تعالی بالتدریج انجام دادند. این مطالعه از دسته مطالعات توصیفی مقطعی بود و بهشیوهی کاربردی اجرا شد. دادهها با پاسخگویی به پرسشنامهی الگوی مورد نظر و مقایسه با امتیازهای معیارها گردآوری و با بهره گرفتن از آمار توصیفی تحلیل شد. بر اساس یافتهها، در مجموع، اورژانس بیمارستان مورد مطالعه از ۹۰ امتیاز معیار سنجش، تحلیل و مدیریت دانش، ۵۵/۲۷ امتیاز کسب کرد و میتوان گفت از این لحاظ سازمان در سطح سوم تعالی قرار دارد.
لاجوردی و خانبابایی(۱۳۸۶) پژوهشی با عنوان بررسی عوامل تسهیلکننده مدیریت دانش در تیمهای کاری با مطالعهی موردی در بانک کشاورزی انجام دادند. هدف اصلی این تحقیق شناسایی و بررسی ویژگیهای تیمهای کاری در تسهیل مدیریت دانش است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از رگرسیون خطی چندمتغیره و تحلیل عاملی استفاده شده و برای آزمون فرضیهها، دادهها در دو فاز خلق و فاز انتقال و یکپارچگی دانش تجزیه و تحلیل شدهاند. برخی از نتایج تحقیق از جمله وجود مهارتهای مکمل و نیز فضای اعتماد در بین اعضای تیمهای کاری، از مهمترین عوامل در تسهیل مدیریت دانش(در هر دو فاز) بودند. لیکن، ویژگی خودمدیریتی و استقلال و آزادی عمل اعضا بهعنوان عوامل مؤثر فقط در فاز خلق دانش شناخته شدند.
زعفریان و همکارانش(۱۳۸۷) پژوهشی با عنوان ارائه الگوی پیادهسازی مدیریت دانش در کسب وکارهای کوچک و متوسط انجام دادند. جامعهی مورد مطالعه این پژوهش شرکت نفت ایران زمین است. در این پژوهش از ابزارهایی مانند مصاحبهی شفاهی به همراه تکمیل پرسشنامهی طراحی شده برای اندازهگیری میزان دستیابی به اهداف اجرای طرح، بهمنظور جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن ها استفاده شد. در این پژوهش، بعد از بررسی برخی از الگوهای مدیریت دانش از جمله: الگوی هیکس، بکمن، هفتسی، نوناکا و تاکوچی الگوی پیشنهادی ارائه شد. این الگو شامل ۶ مرحله به این شرح است: ۱- تعیین اهداف دانش ۲- فناوری اطلاعاتی ۳- شناسایی کارکنان دانشمدار ۴- اشتراک دانش ۵- توسعهی دانش بر مبنای دانش موجود ۶- ارزیابی دانش. همچنین این مدل در شرکت نفت ایران زمین پیادهسازی شد.
شیروانی و همکارانش(۱۳۸۸) پژوهشی با عنوان میزان حاکمیت فرآیندهای مدیریت دانش در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام دادند. مطالعهی حاضر از نوع توصیفی است و جامعهی آماری مورد مطالعه شامل کارکنان شاغل در ۷ معاونت ستادی دانشگاه(۱۲۶۶نفر) بود که از بین آن ها ۲۹۵ نفر بهعنوان حجم نمونه به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب گردید. در این پژوهش، برای جمع آوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع، از روش کتابخانهای نظیر کتب و مجلات علمی و برای جمع آوری اطلاعات لازم جهت تأیید یا رد فرضیات پژوهش، از پرسشنامهی محققساخته با سؤالات بسته استفاده شد. با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS، خروجیهای اولیه استخراج و فرضیات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از آزمون فرضیههای تحقیق نظیر شناسایی، اکتساب، توسعه، اشتراک و توزیع، بهرهگیری و ذخیرهسازی دانش، نتایج بهدستآمده نشان داد که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در هر ۶ فرایند مدیریت دانش، کلیهی زمینهها جهت استقرار آن کمتر از سطح متوسط وجود داشته است.
دعایی و دهقانیسانیج(۱۳۸۹) در مطالعهی خود، به تحلیل شکاف استراتژیک ابعاد مدیریت دانش پرداختند. این پژوهش، با توجه به ماهیت موضوع و اهداف مورد نظر، یک مطالعهی توصیفی- مقطعی است. جامعهی آماری شامل کلیهی اساتید و کارکنان دانشگاههای دولتی و آزاد یزد و اصفهان بودند و نمونه به تعداد ۳۶۵ نفر انتخاب گردید. در این پژوهش برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه استفاده گردیده است. با توجه به اینکه متغیرهای مورد استفاده در این پژوهش از نوع مقیاس کیفی است و پیشفرض نرمال بودن در مورد آنها برقرار نیست، بهگونهای که شاخصهای مرکزی و پراکندگی جامعه تحقیق معین نشدهاند، لذا از آزمونهای ناپارامتریک و آزمون آماری فازی ویلکاکسیون[۱۳۱]، برای بررسی فرضیات تحقیق استفاده گردید. نتایج نشان دادند که دانشگاههای دولتی از وضعیت مطلوبتری در ابعاد مدیریت دانش نسبت به دانشگاههای آزاد برخوردارند. بیشترین شکاف مشاهده شده در دانشگاههای آزاد به ابعاد خلق دانش و سازمان یادگیرنده مربوط میشد.
سپهری و ریاحی(۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی کاربست تحلیل شبکهی اجتماعی برای استخراج نیازهای سیستم مدیریت دانش در سازمانهای دانشبنیان پرداختند. برای استخراج نیازهای سیستم مدیریت دانش ۴ گام اصلی تعریف معیارها برای ارزیابی همکاری، انتخاب روش و سنجههای مناسب برای ارزیابی معیارهای همکاری، جمع آوری دادهها برای ارزیابی معیارهای همکاری و استخراج نیازهای سیستم مدیریت دانش در سازمان تعریف شده است. برای جمع آوری داده ها، با طراحی پرسشنامه میزان تعاملات کاری افراد با همدیگر در پژوهشکدهای اندازهگیری شده است. نتایج بهدست آمده، نشاندهنده کاربرد تحلیل شبکه اجتماعی در شناخت نیازهای سازمانی است. از بین قابلیتهایی که باید یک سیستم مدیریت دانش داشته باشد، اهمیت قابلیت اجتماعیسازی، خارجیسازی، جستجو و بازیابی، حافظهی تعاملی و فرادانش را میتوان تعیین کرد. استفاده از این روش در مطالعهی موردی نشان داد که سیستمهایی با امکان تولید سایتهای اطلاعاتی برای تبیین اطلاعات بین افراد از اهمیت بسیار بالاتری نسبت به سایر سیستمها برخوردار هستند.
طاهریهشی و همکارانش(۱۳۸۹) در مطالعهی خود، موانع انسانی مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش جمهوری اسلامی ایران را بررسی کردند. جامعهی آماری این پژوهش مدیران سیستم مالی ارتش هستند و نمونهی آماری با روش نمونهگیری طبقهای از بین اعضای جامعه انتخاب شده است. این پژوهش کاربردی بوده و از نوع پژوهش میدانی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای دقیق، جستوجو در اینترنت، مطالعهی مقالهها، کتب، مجلات، پایاننامهها و سایر پایگاههای علمی معتبر است. شاخصهای مطرح در قالب پرسشنامهای تدوین و به نظرسنجی گذاشته شد. پس از جمع آوری دادهها و تحلیل آن ها، یافتههای پژوهش ارائه شد. تجزیه و تحلیل دادههای پرسشنامه با بهره گرفتن از نرمافزار spssو رگرسیون انجام شد. یافتههای پژوهش نشان داده است که توسعه و استقرار مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش جمهوری اسلامی ایران با موانع انسانی مواجه است. موانع مدیریتی بر مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش تأثیر مثبت دارد و همچنین موانع شغلی(شرح شغلهای نامناسب، مشاغل تکراری و روزمره، ابهام و تعارض در نقش، سیستمهای حقوق و دستمزد) بر مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش تأثیر مثبت دارد. در نهایت مدلی جامع برای توسعهی مدیریت دانش در سازمان تدوین شد.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 01:45:00 ب.ظ ]
|