کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



در نمودار ۴-۱۳، نیز متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ۵۰ درجه سلسیوس در ضرایب مختلف همرفتی هوای خشک کننده زمانی که از ۱۲ عدد ذره بی اثر به همراه هر دانه استفاده شود، آورده شده است. همان گونه که مشاهده می شود، با افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده، متوسط دمای دانه ذرت، سریعتر افزایش می یابد. البته از این نمودار به راحتی می توان متوجه شد که بعد از گذشت زمان حدود ۲۵۰ ثانیه متوسط دمای دانه ذرت در هر سه حالت نمودار به دمای هوای خشک کننده بسیار نزدیک شده است. که در مقایسه با حالتی که از ۸ عدد ذره بی اثر در اطراف هر دانه استفاده می شد، زمان کمتری است. پس می توان استنباط کرد که با وجود افزایش تعداد ذرات بی اثر در اطراف هر دانه، زمان افزایش دمای دانه کمتر شده که می تواند موجب خشک شدن سریعتر دانه نیز بشود. در نمودارهای ۱۴ تا ۱۷ نیز تغییرات دمای متوسط دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ۶۰ درجه سلسیوس، ضرایب مختلف همرفتی هوای خشک کننده و در حالت ثابتی از حضور یا عدم حضور ذرات بی اثر آورده شده است.
نمودار۴-۱۳- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ثابت C˚۵۰ و ضرایب همرفتی مختلف، در حالتی که از ۱۲عدد ذره حامل انرژی استفاده شود.
نمودار۴-۱۴- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ثابت C˚۵۰ و ضرایب همرفتی مختلف، بدون حضور ذرات بی اثر
از نمودار ۴-۱۴ استنباط می شود که با افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده، متوسط دمای دانه ذرت نیز افزایش می یابد. البته بعد از گذشت زمان حدود ۵۰۰ ثانیه در همه حالت های این نمودار، دمای متوسط دانه ذرت به همدیگر و به دمای هوای خشک کننده بسیار نزدیک شده است.
نمودار۴-۱۵- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ثابت C˚۶۰ و ضرایب همرفتی مختلف، در حالتی که از ۴ عدد ذره حامل انرژی استفاده شود.
از نمودار ۴-۱۵ نیز می توان متوجه شد که با افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده، متوسط دمای دانه ذرت، سریعتر افزایش یافته و زودتر به دمای هوای خشک کننده می رسد. از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۱۴ به راحتی می توان فهمید که در حالتی که از ذرات بی اثر استفاده شود، متوسط دمای دانه ذرت، در زمان کمتری به دمای هوای خشک کننده می رسد (حدوداً در زمان۳۵۰ ثانیه هر سه حالت نمودار به دمای هوای خشک کننده رسیده اند).
نمودار۴-۱۶- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ثابت C˚۶۰ و ضرایب همرفتی مختلف، در حالتی که از ۸ عدد ذره حامل انرژی استفاده شود.
در نمودار ۴-۱۶، نیز متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ۶۰ درجه سلسیوس و در ضرایب مختلف همرفتی هوای خشک کننده آورده شده است. همان گونه که مشاهده می شود، با افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده، دمای دانه ذرت، سریعتر افزایش می یابد. از مقایسه این نمودار با حالتی که از تعداد ذرات بی اثر کمتری استفاده می شود، (نمودار ۴-۱۵) می توان فهمید که با افزایش تعداد ذرات بی اثر، زمان افزایش دمای دانه ذرت نیز کمتر خواهد شد و بعد از گذشت تقریباً کمتر از ۳۰۰ ثانیه در هر سه حالت نمودار به دمای هوای خشک کننده بسیار نزدیک شده است.
نمودار۴-۱۷- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ثابت C˚۶۰ و ضرایب همرفتی مختلف، در حالتی که از ۱۲عدد ذره حامل انرژی استفاده شود.
در نمودار ۴-۱۷، نیز متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ۶۰ درجه سلسیوس در ضرایب مختلف همرفتی هوای خشک کننده زمانی که از ۱۲ عدد ذره بی اثر همراه هر دانه استفاده شود، آورده شده است. همان گونه که مشاهده می شود، با افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده، متوسط دمای دانه ذرت، سریعتر افزایش می یابد. البته از این نمودار به راحتی می توان متوجه شد که بعد از گذشت زمان حدود ۲۵۰ ثانیه متوسط دمای دانه ذرت در هر سه حالت نمودار به دمای هوای خشک کننده بسیار نزدیک شده است. بنابراین در مقایسه با حالتی که از ۸ عدد ذره بی اثر در اطراف هر دانه استفاده می شد، زمان کمتری است. در نتیجه می توان استنباط کرد که با وجود افزایش تعداد ذرات بی اثر در اطراف هر دانه، زمان افزایش دمای آن کمتر می شود که می تواند موجب خشک شدن سریعتر دانه نیز شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نمودار۴-۱۸- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ثابت C˚۷۰ و ضرایب همرفتی مختلف، بدون حضور ذرات بی اثر
از نمودار ۴-۱۸ استنباط می شود که با افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده، متوسط دمای دانه ذرت نیز افزایش می یابد. البته بعد از گذشت زمان حدود ۵۰۰ ثانیه در همه حالت های این نمودار، دمای متوسط دانه ذرت به دمای هوای خشک کننده بسیار نزدیک شده است.
نمودار۴-۱۹- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ثابت C˚۷۰ و ضرایب همرفتی مختلف، در حالتی که از ۴ عدد ذره حامل انرژی استفاده شود.
از نمودار ۴-۱۹ نیز می توان متوجه شد که با افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده، متوسط دمای دانه ذرت، سریعتر افزایش یافته و زودتر به دمای هوای خشک کننده می رسد. از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۱۸ به راحتی می توان فهمید که در حالتی که از ذرات بی اثر استفاده شود، متوسط دمای دانه ذرت، در زمان کمتری به دمای هوای خشک کننده می رسد (حدوداً در زمان۳۵۰ ثانیه هر سه حالت این نمودار به دمای هوای خشک کننده رسیده اند).
نمودار۴-۲۰- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ثابت C˚۷۰ و ضرایب همرفتی مختلف، در حالتی که از ۸ عدد ذره حامل انرژی استفاده شود.
در نمودار ۴-۲۰، نیز متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ۷۰ درجه سلسیوس و در ضرایب مختلف همرفتی هوای خشک کننده آورده شده است. همان گونه که مشاهده می شود، با افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده، دمای دانه ذرت، سریعتر افزایش می یابد. از مقایسه این نمودار با حالتی که از تعداد ذرات بی اثر کمتری استفاده می شود، (نمودار ۴-۱۹) می توان فهمید که با افزایش تعداد ذرات بی اثر، زمان افزایش دمای دانه ذرت نیز کمتر خواهد شد و بعد از گذشت تقریباً ۳۰۰ ثانیه در هر سه حالت نمودار به دمای هوای خشک کننده بسیار نزدیک شده است.
نمودار۴-۲۱- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ثابت C˚۷۰ و ضرایب همرفتی مختلف، در حالتی که از ۱۲عدد ذره حامل انرژی استفاده شود.
در نمودار ۴-۲۱، نیز متوسط دمای دانه ذرت تحت دمای هوای خشک کننده ۷۰ درجه سلسیوس در ضرایب مختلف همرفتی هوای خشک کننده زمانی که از ۱۲ عدد ذره بی اثر همراه هر دانه استفاده شود، آورده شده است. همان گونه که مشاهده می شود، با افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده، متوسط دمای دانه ذرت، سریعتر افزایش می یابد. البته از این نمودار به راحتی می توان متوجه شد که بعد از گذشت زمان حدود ۲۵۰ ثانیه متوسط دمای دانه ذرت در هر سه حالت نمودار به دمای هوای خشک کننده بسیار نزدیک شده است. که در مقایسه با حالتی که از ۸ عدد ذره بی اثر در اطراف هر دانه استفاده می شد، زمان کمتری است. پس می توان استنباط کرد که با وجود افزایش تعداد ذرات بی اثر در اطراف هر دانه، زمان افزایش دمای آن دانه کمتر می شود که می تواند موجب خشک شدن سریعتر دانه نیز شود.
همچنین در ادامه تغییرات نظری متوسط دمای دانه ذرت در نمودارهای۴-۲۲ تا ۴-۳۳، در حالتی که درجه حرارت هوای خشک کننده متفاوت باشد، آورده می شود.
در نمودار ۴-۲۲، تغییرات دمای متوسط دانه ذرت، تحت تاثیر دماهای مختلف هوای خشک کننده و ضریب همرفتی ۷۴/۱۸ وات بر متر مربع درجه سلسیوس و بدون حضور ذرات بی اثر آورده شده است. همان گونه که از این نمودار می توان استنباط کرد، با افزایش دمای هوای خشک کننده، دمای متوسط دانه ذرت نیز بیشتر خواهد شد.
نمودار۴-۲۲- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت ضریب همرفتی ثابتW/m2˚C 74/18 و بدون حضور ذرات بی اثر
تغییرات دمای متوسط دانه ذرت تحت تاثیر دماهای مختلف هوای خشک کننده، ضریب همرفتی ۶۱/۲۹ وات بر متر مربع درجه سلسیوس و بدون حضور ذرات بی اثر در نمودار ۴-۲۳ آورده شده است. همان گونه که در این نمودار مشاهده می شود، با افزایش دمای هوای خشک کننده، دمای متوسط دانه ذرت سریع تر افزایش می یابد. همچنین از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۲ می توان متوجه شد که با افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده نرخ افزایش متوسط دمای دانه ذرت بیشتر خواهد بود.
نمودار۴-۲۳- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت ضریب همرفتی ثابتW/m2˚C 61/29 و بدون حضور ذرات بی اثر
تغییرات دمای متوسط دانه ذرت تحت تاثیر دماهای مختلف هوای خشک کننده، ضریب همرفتی ۷۰/۳۸ وات بر متر مربع درجه سلسیوس و بدون حضور ذرات بی اثر در نمودار ۴-۲۴ آورده شده است. همان گونه که در این نمودار مشاهده می شود، با افزایش دمای هوای خشک کننده، دمای متوسط دانه ذرت سریع تر افزایش می یابد. همچنین از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۳ می توان متوجه شد که با افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده نرخ افزایش متوسط دمای دانه ذرت بیشتر خواهد بود.
نمودار۴-۲۴- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت تاثیر ضریب همرفتی ثابتW/m2˚C 70/38 و بدون حضور ذرات بی اثر
تغییرات دمای متوسط دانه ذرت تحت تاثیر دماهای مختلف هوای خشک کننده، ضریب همرفتی ۷۴/۱۸ وات بر متر مربع درجه سلسیوس و زمانی که از ۴ عدد ذره بی اثر استفاده شود، در نمودار ۴-۲۵ آورده شده است. همان گونه که در این نمودار مشاهده می شود، با افزایش دمای هوای خشک کننده، دمای متوسط دانه ذرت سریع تر افزایش می یابد. همچنین از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۲ می توان متوجه شد که حضور ذرات بی اثر موجب افزایش نرخ گرم شدن دانه ذرت خواهد شد.
نمودار۴-۲۵- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت ضریب همرفتی ثابتW/m2˚C 74/18 و حضور ۴ عدد ذره بی اثر
تغییرات دمای متوسط دانه ذرت تحت تاثیر دماهای مختلف هوای خشک کننده، ضریب همرفتی ۶۱/۲۹ وات بر متر مربع درجه سلسیوس و زمانی که از ۴ عدد ذره بی اثر استفاده شود، در نمودار ۴-۲۶ آورده شده است. همان گونه که در این نمودار مشاهده می شود، با افزایش دمای هوای خشک کننده، دمای متوسط دانه ذرت سریع تر افزایش می یابد. از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۳ می توان متوجه شد که حضور ذرات بی اثر موجب افزایش نرخ گرم شدن دانه ذرت خواهد شد. همچنین با مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۵ می توان به راحتی فهمید که افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده موجب تسریع در گرم شدن دانه ذرت خواهد شد.
نمودار۴-۲۶- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت ضریب همرفتی ثابتW/m2˚C 61/29 و حضور ۴ عدد ذره بی اثر
در نمودار ۴-۲۷ تغییرات دمای متوسط دانه ذرت تحت تاثیر دماهای مختلف هوای خشک کننده، ضریب همرفتی ۷۰/۳۸ وات بر متر مربع درجه سلسیوس و زمانی که از ۴ عدد ذره بی اثر استفاده شود، آورده شده است. همان گونه که در این نمودار مشاهده می شود، با افزایش دمای هوای خشک کننده، دمای متوسط دانه ذرت سریع تر افزایش می یابد. از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۴ می توان متوجه شد که حضور ذرات بی اثر موجب افزایش نرخ گرم شدن دانه ذرت خواهد شد. همچنین با مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۶ می توان به راحتی فهمید که افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده موجب تسریع در گرم شدن دانه ذرت خواهد شد.
نمودار۴-۲۷- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت ضریب همرفتی ثابتW/m2˚C 70/38 و حضور ۴ عدد ذره بی اثر
در نمودار ۴-۲۸ تغییرات دمای متوسط دانه ذرت تحت تاثیر دماهای مختلف هوای خشک کننده، ضریب همرفتی ۷۴/۱۸ وات بر متر مربع درجه سلسیوس و زمانی که از ۸ عدد ذره بی اثر استفاده شود، آورده شده است. همان گونه که در این نمودار مشاهده می شود، با افزایش دمای هوای خشک کننده، دمای متوسط دانه ذرت سریع تر افزایش می یابد. از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۵ می توان متوجه شد که افزایش تعداد ذرات بی اثر موجب تسریع در نرخ گرم شدن دانه ذرت خواهد شد.
نمودار۴-۲۸- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت ضریب همرفتی ثابتW/m2˚C 74/18 و حضور ۸ عدد ذره بی اثر
تغییرات دمای متوسط دانه ذرت تحت تاثیر دماهای مختلف هوای خشک کننده، ضریب همرفتی۶۱/۲۹ وات بر متر مربع درجه سلسیوس و زمانی که از ۸ عدد ذره بی اثر استفاده شود، در نمودار ۴-۲۹ آورده شده است. همان گونه که در این نمودار مشاهده می شود، با افزایش دمای هوای خشک کننده، دمای متوسط دانه ذرت سریع تر افزایش می یابد. از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۶ می توان متوجه شد که افزایش تعداد ذرات بی اثر موجب افزایش نرخ گرم شدن دانه ذرت خواهد شد. همچنین از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۸ می توان استنباط کرد که افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده موجب تسریع در روند گرم شدن دانه ذرت خواهد شد.
نمودار۴-۲۹- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت ضریب همرفتی ثابتW/m2˚C 61/29 و حضور ۸ عدد ذره بی اثر
تغییرات دمای متوسط دانه ذرت تحت تاثیر دماهای مختلف هوای خشک کننده، ضریب همرفتی۷۰/۳۸ وات بر متر مربع درجه سلسیوس و زمانی که از ۸ عدد ذره بی اثر استفاده شود، در نمودار ۴-۳۰ آورده شده است. همان گونه که در این نمودار مشاهده می شود، با افزایش دمای هوای خشک کننده، دمای متوسط دانه ذرت سریع تر افزایش می یابد. از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۷ می توان متوجه شد که افزایش تعداد ذرات بی اثر موجب افزایش نرخ گرم شدن دانه ذرت خواهد شد. همچنین از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۹ می توان استنباط کرد که افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده موجب تسریع در روند گرم شدن دانه ذرت خواهد شد.
نمودار۴-۳۰- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت ضریب همرفتی ثابتW/m2˚C 70/38 و حضور ۸ عدد ذره بی اثر
تغییرات دمای متوسط دانه ذرت تحت تاثیر دماهای مختلف هوای خشک کننده، ضریب همرفتی۷۴/۱۸وات بر متر مربع درجه سلسیوس و زمانی که از ۱۲ عدد ذره بی اثر استفاده شود، در نمودار ۴-۳۱ آورده شده است. همان گونه که در این نمودار مشاهده می شود، با افزایش دمای هوای خشک کننده، دمای متوسط دانه ذرت سریع تر افزایش می یابد. از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۸ می توان متوجه شد که افزایش تعداد ذرات بی اثر موجب افزایش نرخ گرم شدن دانه ذرت خواهد شد.
نمودار۴-۳۱- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت ضریب همرفتی ثابتW/m2˚C 74/18 و حضور ۱۲ عدد ذره بی اثر
تغییرات دمای متوسط دانه ذرت تحت تاثیر دماهای مختلف هوای خشک کننده، ضریب همرفتی۶۱/۲۹ وات بر متر مربع درجه سلسیوس و زمانی که از ۱۲ عدد ذره بی اثر استفاده شود، در نمودار ۴-۳۲ آورده شده است. همان گونه که در این نمودار مشاهده می شود، با افزایش دمای هوای خشک کننده، دمای متوسط دانه ذرت سریع تر افزایش می یابد. از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۲۹ می توان متوجه شد که افزایش تعداد ذرات بی اثر موجب افزایش نرخ گرم شدن دانه ذرت خواهد شد. همچنین از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۳۱ می توان استنباط کرد که افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده موجب تسریع در روند گرم شدن دانه ذرت خواهد شد.
نمودار۴-۳۲- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت ضریب همرفتی ثابتW/m2˚C 61/29 و حضور ۱۲ عدد ذره بی اثر
تغییرات دمای متوسط دانه ذرت تحت تاثیر دماهای مختلف هوای خشک کننده، ضریب همرفتی۷۰/۳۸ وات بر متر مربع درجه سلسیوس و زمانی که از ۱۲ عدد ذره بی اثر استفاده شود، در نمودار ۴-۳۳ آورده شده است. همان گونه که در این نمودار مشاهده می شود، با افزایش دمای هوای خشک کننده، دمای متوسط دانه ذرت سریع تر افزایش می یابد. از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۳۰ می توان متوجه شد که افزایش تعداد ذرات بی اثر موجب افزایش نرخ گرم شدن دانه ذرت خواهد شد. همچنین از مقایسه این نمودار با نمودار ۴-۳۲ می توان استنباط کرد که افزایش ضریب همرفتی هوای خشک کننده موجب تسریع در روند گرم شدن دانه ذرت خواهد شد.
نمودار۴-۳۳- تغییرات متوسط دمای دانه ذرت تحت ضریب همرفتی ثابتW/m2˚C 70/38 و حضور ۱۲ عدد ذره بی اثر
نتایج حاصل از این امکان سنجی به صورت هیستوگرام نیز در ادامه نمایش داده شده است.
میانگین دمای دانه ذرت(درجه سلسیوس)
نمودار۴-۳۴- مقایسه دمای میانگین دانه ذرت در حالت های مختلف خشک شدن
در نمودار ۴-۳۴، میانگین دمای دانه ذرت در حالت های مختلف خشک شدن که در امکان سنجی مورد استفاده قرار گرفته بود، آورده شده است. محور افقی این نمودار نشان دهنده حالت های مختلف هوای خشک کننده از نظر دما و ضریب همرفتی می باشد. در این منحنی، h1 برابر با ۷۴/۱۸، h2 برابر با ۶۱/۲۹ و hمساوی ۷/۳۸ وات بر متر مربع درجه سلسیوس می باشند. نتایج حاصله از این هیستوگرام عبارتند از:
با افزایش تعداد ذرات بی اثر، میانگین دمای دانه ذرت بیشتر می شود. زیرا با افزایش تعداد ذرات بی اثر، میزان حرارت انتقالی به درون دانه ذرت به روش رسانایی افزایش یافته و در نتیجه دمای دانه ذرت بیشتر خواهد شد.
اختلاف بین میانگین دمای دانه ذرت در تعداد ذرات بی اثر مختلف، با افزایش ضریب همرفتی کمتر می شود. زیرا با افزایش ضریب همرفتی، دانه ذرت سریعتر به دمای هوای خشک کننده رسیده در نتیجه اثر کاربرد ذرات حامل انرژی در ضرایب همرفتی کمتر، محسوس تر می باشد.
اختلاف بین میانگین دمای دانه ذرت در تعداد ذرات بی اثر مختلف، با افزایش دمای هوای خشک کننده افزایش می یابد. زیرا با افزایش دمای هوای خشک کننده، میزان انتقال حرارت به روش رسانایی از ذرات بی اثر به درون دانه ذرت افزایش می یابد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 03:04:00 ب.ظ ]




  • ابزار انتقال دانش‏ها و آگاهی و تجربه است. تجربه‏ی اموری که قابل دیدن نیستند.

 

  • ابزار بیان احساسات و هیجانات و مکنونات درونی انسان است.

 

  • امکان بیان آگاهی‏های برتر را می‏دهد. لحظه‏های شاعرانه و شهودی، حاوی آگاهی‏هایی فراتر از قلمرو عقل است و ادبیات امکان گزارش این لحظه‏ها را فراهم می‏آورد.

 

  • ادبیات نشان دهنده‏ی حقایق اموری است که بر اثر عادت‏زندگی قادر به درک آن‏ها نیستم.

 

  • ادبیات قادر است با ایجاد درنگی و تأمّل در روند عادی زندگی، پرسش‏های هوشمندانه‏ای درباره‏ی زندگی و هستی طرح کند.

 

  • قادر است به شیوه‏ای هنری و تخیلی تاریخ را بازسازی کند و آن را زنده، پویا و مؤثر سازد.

 

  • ارزش‏‏های انسانی اصیل، همچون عشق و محبت را در شکل‏های جاودانه به تصویر می‏کشد.

 

  • از طریق گزارش از درون هنرمند و اشخاص داستان به شناسایی روان پیچیده‏ی انسان می‏پردازد و با روانشناسی هم‏آوا می‏شود (فتوحی و عباسی، ۱۳۹۳: ۱۸-۱۷).

 

۲-۲-۲ ادبیات و اجتماع
ادبیات، جلوه‏گاه تمام مفاهیم اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نمود ساختار یک جامعه است. فردی که در حیطه ادبیات وارد می‏شود و اثری را از خود برجای می‏گذارد، در فضای عصر خویش زندگی می‏کند و معمولاً عناصر مورد نیاز برای خلق اثر خویش را از همان فضای جامعه خود کسب می‏کند. به همین دلیل است که بازتاب تحولات جامعه در آثار هر نویسنده هویدا و نمود پیدا می‏کند. برای بررسی این مقوله‏ها، علمی به نام جامعه‏شناسی مطرح می‏شود که در حیطه ادبیات به بررسی عوامل اجتماعی دخیل در آثار نویسندگان و ادبا می‏پردازد. «جامعه‏شناسی به کمک روش‏های علمی خاص، نهادها، روابط و رفتارهای اجتماعی انسان را از نظر ساخت، کارکرد، پویش و دگرگونی بررسی و تجزیه و تحلیل، مقایسه و طبقه‏بندی می‏کند و با نگرشی ویژه به علل اجتماعی، در جستجوی قوانین حاکم بر حیات جامعه از دیدگاه‏های گوناگون است» (محسنی، ۱۳۶۶: ۱۳۰). این تعریف نشان می‏دهد که رابطه‏ای مستحکم بین ادبیات و جامعه برقرار است، زیرا کارکردها و مقصد یکسانی را پی‏گیری می‏کنند. «جامعه‏شناسی هنر و ادبیات، شاخه‏ای از علم جامعه‏شناسی است که ساخت و کارکرد اجتماعی هنر و ادبیات و رابطه‏ی میان جامعه و هنر و قوانین حاکم بر آن‏ها را بررسی می‏کند» (فاضلی، ۱۳۷۴: ۱۱۰). رابطه میان ادبیات و جامعه را می‏توان این‏گونه شرح نمود که «یک اثر هنری و ادبی، فرآورده یا تولیدی اجتماعی است، اما در رهیافت‏ سنّتی، هنر و ادبیات معمولاً پدیده‏ای رمانتیک، راز آمیز، آفریده‏ی سرآمدها و نخبگان است و این رویکرد، اساساً هنر و ادبیات را پدیده‏ای برتر از هستی، جامعه و زمان می‏شمارد» (همان).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۲-۳ ادبیات مقاومت (پایداری)
شعر فارسی همواره در پیدایش خود متأثر از عوامل گوناگون اجتماع بوده است. ادبیات مقاومت و پایداری یکی از مباحث و بخش‏های مهم در ادبیات جهان است که هر کشور و فرهنگی را با خود درگیر نموده است. «ادبیات پایداری نوعی از ادبیات متعهّد و ملتزم است که از طرف مردم و پیشروان فکری جامعه در برابر آنچه حیات معنوی و مادی آن‏ها را تهدید می‏کند، به وجود می‏آید» (امیری خراسانی، ۱۳۸۷: ۹۰).
ادبیّات پایداری عبارت است از آثاری که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادی فردی و اجتماعی، قانون گریزی و قانون ستیزی، غضب، سرزمین و سرمایه‌های ملی و فردی و … شکل می‌گیرند. بنابراین جان‏مایه‏ی این آثار با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی از همه‏ی حوزه‌های سیاسی‌، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ایستادگی در برابر جریان‌های ضد آزادی است.
کارکرد ادبیات مقاومت آن است که لغزش‏ها و اندیشه‏هایی که در پس هر واکنش اجتماعی نسبت به تهدیدات بشری را بیان کند. «ادبیاتی که نشان‏دهنده‏ی وجدان بیدار در برابر خشونت دشمنان و بازگردان حقوق انسانی است. گاهی ادبیات مقاومت را با اصطلاحی مثل «ادبیات انقلابی»، «ادبیات مقابله» و … می‏سنجد. ادبیات مقاومت شامل همه‏ی آن ادبیات ذکر شده است و حتی ظرفیتی بالاتر نیز دارد» (محنایه، ۱۳۸۹: ۸۱).
مفهوم مقاومت و پایداری در همه فرهنگ‏ها، مفهومی کاملاً ارزشی‏ست، زیرا حسّ مقاومت و دفاع در انسان‏ها، حسّی غریزی – روانی در برخورد با هرگونه خطر، از جمله تهاجم دشمن است. «ادبیات برخاسته از مقاومت نیز، خود به نوعی، مقاومت و دفاع از آرمان‏های انسانی – اعتقادی‏ست و از چنین منظری‏ست که دفاع، رنگ تقدّس به خود می‏گیرد و همین تقدّس است که هنرمندان را به تعهّد در قبال جامعه و دین دعوت می‏کند و شاید در همین مرز است که نظریّه‏ی «هنر برای تعهّد» در مقابل نشریّه‏ی «هنر برای هنر» رخ می‏نماید» (پاشا، ۱۳۷۶: ۷۴).
شعر جنگ نیز ناشی از احساس تعهّد شاعران در قبال رخدادهای جامعه و انسان‏هاست نه جنگ. بنابراین نمی‏توان این‏گونه شعر را به زمان و مکان معیّن یا به تاریخ و جغرافیای سیاسی و اجتماعی خاصّی نسبت داد و تا زمانی که شاعران آزاداندیش و عدالت خواه، به آرمان‏های انسانی و اعتقادی – دینی خود پایبندند، شعر جنگ و مقاومت نیز وجود دارد.
«تاریخ مقاومت از زمانی که انسان ساکن غار بوده و یا روی شاخه‏های درختان زندگی می‏کرده است، آغاز شد. به هر حال، درگیری چه «فردی» باشد و چه «گروهی» پایانی ندارد و در اوج و در بالاترین مرتبه، فقط معنای «جنگ» را دربرمی‏گیرد و همه‏ی این‏ها فقط برای زنده ماندن و رسیدن به زندگی برتر است… در این رابطه، ادییات انسانی به معنای بیداری وجدان و وفاداری نسبت به میراث گذشته است و نیز فراخوانی صلح و آشتی و اقامه‏ی عدالت اجتماعی، و همه‏ی این‏ها در سایه‏ی ادبیات مقاومت امکان‏پذیر می‏شود» (محنایه، ۱۳۸۹: ۸۲). این تعامل نشان دهنده وجود رابطه‏ای تنگاتنگ بین «ادبیات مقاومت» و «ادبیات جنگ» است.
«ولی این مفهوم در انقلاب اسلامی ایران‌، با یک فاصله زمانی کوتاه ـ که نوزده ماه بعد از آن جنگ تحمیلی آغاز شد با پذیرش قطعنامه در بیست و هفتم تیرماه ۱۳۶۷ توقف نسبی یافت، همراه با خود، جریان نیرومند فرهنگی در حوزه شعر، قصه‏، نمایشنامه‏، نقاشی و … را بوجود آورد که تجربه‌های تازه و بدیع در لابه‌لای شبکه عظیم فرهنگی آن با خود به همراه داشت‏. مطالعه‏، تحلیل‏، تبین، بررسی‏، نقد، شناخت و بازیافت این حادثه عظیم،  درهمه ابعاد بایسته و ضروری است» (سنگری، ج ۱ ، ۱۳۸۰: ۹). بنابراین آنچه را که در خلال این بررسی‌ها‏، به صورت سروده‌ها و نوشته‌هایی به کار رفته  به نوعی همدلی میهنی یا قومی در برابر تجاوز طبیعت را در پی دارد که به عنوان ادبیّات پایداری قابل طرح هستند‏. به عبارتی ساده‌تر، سروده‌ها و نوشته‌هایی که موضوع اصلی آن دعوت مردم به مبارزه و پایداری در برابر متجاوزین بود‏، تحت عنوان ادبیّات پایداری / مقاومت قابل تقسیم بندی است.
شعر مقاومت در ایران به‌طور جـدی از زمـان مشروطیت آغاز شده است، اما بـا توجه بـه تعریفی کـه ‌‌از‌ شـعر مـقاومت ارائه شد، می‌توان مصداق‏هایی از آن را در طول‌ تاریخ ادبیات فارسی نـشان‌ داد. در‌ قـرن‌ دوم و سوم که شعر فارسی غالباً در خدمت درباریان بود، شاهد برخی جریانات ملی و مـذهبی هـستیم‌ که با سلطه حکام‌ ستمگر به رویـارویی برمی‌خیزند. دیوان ناصر خسرو و شـاهنامه فـردوسی اوج‌ این‌ مخالفت‏ها را می‌نمایاند. در قرن‌ هـفتم‌ و هـشتم به دلیل اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران، شعر متعهد و ملتزم نیز رنگ سیاسی و اجتماعی بـه خـود می‌گیرد و به شعر مقاومت‌ نزدیک مـی‌شود. موضوعاتی چـون انـتقاد از سلاطین و اوضاع‌ روزگـار و مـذمت‌ محتسب و شحنه در شعر این دوره درخـششی ویـژه دارد. در قرن نهم، جامی در اشعار خود از پریشانی روزگار شکوه می‌کند و گاهی حکم و شاهان را از طمع‌ورزی بر حذر می‌دارد. در‌ قـرن‌ دهـم، توجه شاعران به الفاظ و تعبیرات محاوره‌ای و ضـرب‌‏المثل‏های عـامیانه بیشتر مـی‌شود کـه ایـن زبان برای بیان دردهـا و مشکلات اجتماعی‌ مناسب بیشتری دارد. در دوره صفویان، که بازار تعصبات و خونریزی‏های مذهبی‌ رواج‌ داشت، شاعران‌ اشعار تند و دقیقی سروده و عوام‌فریبان را بـه بـاد انتقاد گرفته‌اند. انتقاد از ریاکاران و ظالمان، شاید زیباترین بخش از دیـوان پرحـجم صائب‌ باشد (بصیری،۱۳۷۶: ۳۴).
در دوره قـاجاریه، رابطه میان شاعران و دربار از هم گسیخته شد. به موازات افزایش حضور مردم در سیاست و اجتماع، در عرصه ادبیات و هنر نیز مضامین و اندیشه‌های تازه‌ای پدیدار شدند که بیشتر‌ از‌ تحولات‌ نهضت مشروطیت الهام می‌گرفتند. با وقوع جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و انقلاب اکتبر روسیه در تمام شئون‌ کشور ایران به ویژه بر شعر و ادب‌ ایران تأثیری عمیق گذاشت و موجب پدید آمدن ادبیات‌ کارگری و تمایلات سوسیالیستی در میان شاعران این دوره‌ شد.
«در ایران، شعر جنگ و مقاومت، به هشت سال دفاع مقدّس محدود نمی‏شود. اگرچه تبلور ارزش‏های دینی و اسلامی، همراه با باور شیعی از جهاد، دفاع و ظلم‏ستیری در اعتقادات شاعران پس از انقلاب، شعر دفاع مقدّس را به «شعر مقدّس» تبدیل کرده است، لیکن سابقه‏ی شعر مقاومت و پایداری را در ادبیات معاصر ایران می‏توان، در شعرهای سروده شده‏ی سال‏های جنگ جهانی اول و دوم و نیز شاعران مشروطه جستجو کرد. با این حال، میان اشعار ارائه شده در برهه‏های گوناگون جنگ و مقاومت ایران با اشعار دفاع مقدّس، تفاوت‏های اعتقادی اساسی وجود دارد» (ترابی، ۱۳۸۵: ۱۷).
پس از این‏که قاجاریه سقوط نمود و پهلوی جای آن را در سلطنت ایران گرفت، دوره‏ای جدید در شعر و ادب ایجاد شد. «قتل فرخی یزدی‌ و آواردگی‌ و سرانجام، مهاجرت ابو القاسم لاهوتی به اتحاد جماهیر شوروی از پیامدهای آن به شمار می‌رود. در این‌ دوره بـتدریج‌ پایه‌های نوجویی و نوپردازی‌ گذاشته شد و درحـالی‌که شـاعرانی مانند محمد تقی بهار و ادیب‌ الممالک‌ فراهانی‌ به سنّتهای ادبی ایرانی سخت پایبند بودند، شاعرانی مانند سید اشرف الدین گیلانی، میرزاده عشقی‌ و عارف‌ قزوینی، زبان کوچه و بازار را بـرگزیدند و بـا صمیمیتی که در این طـریق از خـود‌ نشان‌ دادند از قبول عام برخوردار شدند. به ترتیب در این دوره‌ پایه‌های نوجویی و نوپردازی‌ گذاشته‌ شد‌ و بتدریج پیکار کهنه و نو اوج گفت و سرانجام به ظهور نیما کفه ترازو به‌ سود‌ تجدد و شعر نو سنگین شـد» (عظیم زاده، ۱۳۸۶: ۱۶۵-۱۶۶).
شعر مـقاومت در قالب نو (نیمایی) با قطعه «محبس» نیما‌ آغاز‌ شد‌ و به وسیله‌ شاعرانی مانند مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، سیاووش کسرایی، اسماعیل خویی، خسرو گلسرخی و دیگران ادامه یافت. «اگرچه‌ شاعران‌ قبل‌ از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از آزادی بیان نسبی برخوردار بودند، غالباً تحت تأثیر‌ احزاب‌ مـختلف و روزنـامه‌های طرفدار آن‏ها بویژه حزب توده قرار داشتند. پس از کودتا، قدرت‌ شاعران محدودتر شد و شاعر مقاومت‌ که‌ هم‌جان خود را در خطر می‌دید و هم بـه‌ تقلید از نیما ابهام‌ را‌ برای بیان مطالب برگزیده بود، شعر را از‌ صراحت‌ بیان‌ خارج‌ کرد؛ولی بـیشتر شـعرا بـه علت ترس از‌ ساواک، علاقه‌ و وضع موجود و یا کلاً بی‌‏اعتنایی به رسالت شعر به مسائل اجتماعی‌ توجهی‌ نشان نـمی‌دادند‏‌ ‌و اقـسام فجایحی‌ که‌ در‌ زمان شاه‌ وجود‌ داشت‌ و نیز برخی حوادث تاریخی، مانند قیام‌ پانزده‌ خرداد، در شـعر مـورد تـوجه قرار نگرفته است.دلایل اوج و حضیض شعر مقاومت‌ به‌ اختناق‌ حاکم بر جامعه، مبارزات مردمی و مسلحانه‌ و همچنین با امـید‌ و ناامیدی شاعر ارتباطی مستقیم دارد؛ چنان‏که پس‌ از‌ کودتای ۲۸ مرداد، شعر مقاومت دچار رکود شد؛ اما بعد از سال ۱۳۴۰ بـه دلیل مبارزات‌ امام‌ خـمینی(ره) و مـبارزات مسلحانه مردم‌ به اوج‌ خود‌ رسید» (محمدی شکیبا، ۱۳۷۸: ۳۲۴).
در دوران انقلاب، ادبیات نیز خود را درگیر جریان‏های انقلابی نمود و با ایجاد شعر و شعار، در جریان پیروزی انقلاب شرکت نمود. ادبیات مقاومت آن دوران دارای ویژگی‏هایی نزدیک به ادبیات عامه بود مانند: «انتخاب وزن‏های سـاده، ادبیات کـوتاه‌ و سـروده‌های آهنگین و شعر در مفهوم عام آن به عـنوان رایـجترین نمودار ادبی بین مردم ایران به یاری این مبارزه آمد. انتخاب اوزان‌ ساده و کوتاهی مضامین‌ در‌ شعرها و سروده‌ها به همه‌گیر‌ شدن‌ آن در تظاهرات‌ مردم کمک کـرد. چنین سـروده‌هایی تـا پیروزی انقلاب اسلامی در همه راهپیمایی‏های‌ بزرگ خیابانی، شبنامه‌ها، اعلامیه‌ها، سخنرانی‏ها و..کاربرد گـسترده‌ای داشـت و به‌ عنوان سلاحی شفاهی،توسط توده مردم بر‌ ضد‌ نظام شاهنشاهی به کار‌ گرفته‌ می‌شد» (بهبودی،۱۳۷۳: ۸۳). سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سرنگونی رژیم پهلوی، ایران دچار جنگ تحمیلی گشت و با دوره‏ای جدید در ادبیات مقاومت خود مواجه شد که به آن «ادبیات دفاع مقدس» می‏گویند.
۲-۲-۴ ادبیات جنگ
انسان در طول تاریخ حیات خود، از آن‏ ابتدا تا امروز، همواره بر سر خواسته‏ها و نیازهای شخصی و جمعی خود، به مجادله و جنگ با همنوعان خود پرداخته است. این نظریه که انسان همیشه با جنگ درگیر است، همواره در زندگی هر فرد، نقش ایفا می‏کند. کسانی که جنگ‏های بزرگ را طراحی و ایجاد می‏کنند، خودشان معمولاً از کشته شدگان و آسیب‏دیدگان این بلای خونین نیستند. در این میان تنها این خانواده‏ی عظیم انسانی است که زخم برمی‏دارد و هربار گروهی از مردان، جوانان، زنان و کودکان خود را از دست می‏دهد. هنرمندان، نویسندگان و شعرا، در هر برهه از تاریخ و شرایط اجتماعی و زمانی که باشند، وظیفه دارند با خلق آثار خود، چه در گسترده‏ی ادبیات، چه در هنرهای دیگر، مانع فراموش شدن و از یاد بردن این مصیبت‏های عظیم که در پس جنگ برای عالم بشریت روی می‏دهد، شوند.
در این‏که «ادبیات مقاومت» یک ادبیات کینه‏توزانه و خصمانه نیست، شکی نمی‏باشد و بالطبع آن ادبیات جنگ نیز، برای بیان واقعیات و رویدادهای جنگ است و جزئی از ادبیات مقاومت محسوب می‏شود.
«ادبیات جنگ، نوشته‏ها و آثاری است که بر نوعی به جنگ و مسائل مرتبط با آن می‏پردازد. جنگ‏نامه‏ها و ظفرنامه‏ها و جهادیه‏ها و فتح نامه‏ها را می‏توان از این نوع ادبیات دانست. در دوره معاصر ادبیات جنگی به نوشته‏ها و آثاری اطلاق می‏گردد که محور اصلی مضامین آن‏ها جنگ ایران و عراق است و در این معنی یا عناوین دیگری چون ادبیات مقاومت یا ادب مقاومت نیز مورد اشاره قرار می‏گیرد. منظومه جُنگ‏نامه کشم و زمان زمین سوخته (کتاب) و اغلب اشعار سلمان هراتی، نمونه‏های قدیم و جدید از این ادبیات در زبان فارسی است (جعفری شریفی، ۱۳۸۷: ۱۰۱).
در ایران نیز ادبیات مقاومت و زیرمجموعه‏ی آن، ادبیات جنگ با درگیری ایران با جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹ نمود بیشتری پیدا کرده است. البته در طول تاریخ ایران، همواره ادبیات مقاومتی وجود داشته است اما ادبیات جنگ در آثاری که به مقوله‏ی جنگ تحمیلی پرداخته‏اند بیشتر نمود پیدا می‏کند. جنگ تحمیلی یکی از بزرگ‏ترین و طولانی‏ترین نبرد رسمی دو کشور در تمام قرن بیستم محسوب می‏شود. زیرا در آن، «اکثریت نزدیک به همه قدرت‏های استکباری جهان، همراه با بخش اعظم جهان غرب، با بسیج کلیه امکانات و حمایت‏های وسیع و بی‏دریغ مادی و غیرمادی خود، طی یک نقشه‏ی دقیق از پیش طراحی و تأیید شده، کمر همت به نابودی یک انقلاب نوپای عقیده‏ای مبتنی بر مذهب مربوط به یک کشور کوچک بستند… در واقع این جنگ، از هر دو سو، جنبه‏ی عقیده‏ای داشت» (سرشار، ۱۳۸۲: ۲۶). با این دید است که ادبیاتی از دل ادبیات مقاومتی ایران متولد شده که ادبیات جنگ در ایران را تشکیل می‏دهد.
«چیزی نزدیک به سی سال از آغاز جنگ می‌گذرد، پدیده‌ای تاریخی که علاوه بر تأثیرهای رفتاری و زیستی‌ای که بر انسان ایرانی گذاشت، مفاهیم و ایده‌هایی را وارد فرهنگ ادبیات ما کرد که تا سال‌های سال شاهد بازخوانی جنبه‌های مختلف آن در نوشته‌‌هایی داستانی خواهیم بود» (یزدانی خرم، ۱۳۸۷: ۱۴).
۲-۲-۵ ادبیات دفاع مقدس
با توجه به اینکه شعر پدیده‌ای است هنری که در چهارچوب خاص جان می‌گیرد و در یک ساختار کلامی در قالب مشخصی معین ارائه شده و برخاسته از احساس و اندیشه خاص مشخص است به عنوان یکی از بارزترین حوزه‌های ادبیّات مقاومت برای دعوت مردم به مبارزه و پایداری مردم در برابر متجاوزین مطرح است‏. همچنین با توجه به مبانی دفاع در برابر تجاوز، گاهی در بازسازی همدلی میهنی یا قومی در برابر گونه‌هایی از تجاوز طبیعت بشری قابل طرح است .‏بنابراین شعر مقاومت در سراسر حیات خود در این سرزمین، تمام دگرگونی‌هایی را که در جریان تحولات اجتماعی به وقوع پیوسته است با دقت و حساسیت زیاد سروده و آرمان‏های انسان دوستانه را که از پیرامون اسلام در ایران شکل گرفته بازتاب می‌دهد‏. شعر پایداری دفاع مقدّس، برای آزادی اجتماعی و عدالت طلبی و دفاع مشروع، بیش از همه از فرهنگ عاشورا استفاده می‌کند‏؛ به طوری که فرهنگ عاشورا به عنوان تجربه تاریخی مسلمانان مطرح است که یکی از سرچشمه‌های آزادی و عدالت طلبی ایران محسوب می‌شود‏. شعر مقاومت کلمه‌ای از نماد بزرگترین حجم فرهنگ اسلامی است‏. بنابراین شاعر همواره با کمک از بن مایه‌های فرهنگی‏، اسلامی و عاشورایی‏، مقاومت خویش را اعلام می کند و با مجموعه داشته‌های خود به معرفی و پایگاه مقاومت خویش مشارکت می‌دهد و از این رو به ایفای نقش شعر به عنوان یکی از عوامل تحریک بخش مقاومت کمک می‏کند«از مزیت‏هایی که ادبیات دفاع مقدس می‏تواند در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی داشته باشد، مزیت سندسازی است که امروزه ادبیات علاوه بر جذب مخاطبین خود و اقناع نویسندگان و پرکردن اوقات مخاطب و فعال نمودن زمینه‏های فرهنگی و هنری می‏تواند به عنوان سندی غیرقابل انکار از ادبیات و تاریخ این کشور برای آیندگان باقی بماند» (فصیحی، ۱۳۸۷: ۶۶).
جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (۳۱ شهریور ۱۳۵۹) بعد از رویدادهای انقلاب اسلامی یکی از مهم‏ترین جریاناتی است که مقوله فرهنگی این سرزمین را درگیر خود نموده است. «شعر مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شعرهایی است که در دوران نبرد هشت ساله میان ایران و عراق، توسط شاعران متعهد سروده شد و پشتوانه نیروی رزمی و ایمانی مردم و زرمندگان غیور ایران اسلامی گشت» (محمدی شکیبا، ۱۳۷۸: ۴۲). از نظر سیدحسن حسینی شعر دفاع مقدس شامل: «مجموعه سروده‏هایی را که در قالب‏های گوناگون اعم از سنتی و نو – نیمایی و سپید – شکل گرفته‏اند و درون‏مایه‏ی اصلی آن‏ها تشویق و تکریم «دوست» و تحقیر و تحدید «دشمن» و تقویت روحیه مذهبی ملی برای حفظ وطن و انقلاب است، شعر جنگ می‏نامیم. شعر جنگ به لحاظ زمانی حد فاصل بین شروع تجاوز دشمن تا روز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را در برمی‏گیرد» (حسینی، ۱۳۸۹: ۱۱).
ادبیّات دفاع مقدّس به مجموعه نوشته‌ها و سروده‌هایی گفته می‌شود که درون مایه و موضوع آن ، به مسائل هشت سال دفاع مقدس و پیامدها و تبعات آن باز می‌گردد‏. در نگاهی وسیع‌تر می‌توان طیفی گسترده‌تر و جغرافیایی فراخ‌تر برای این عنوان تصور کرد و با تکیه بر ویژگی‌های مقدّس بودن که تداعی قلمرو الهی و دینی برای این نوشته‌ها و سروده‌ها می‌کند (‌سنگری ، ج ۳ ، ۱۳۸۰: ۱۵ ) .
براى بررسى عینى و واقع بینانه شعر دفاع مقدس و تبیین روند تکاملى آن، باید این سبک شعر را به سه دوره تقسیم کنیم. قاسمی در کتاب «صورخیال در شعر مقاومت» شعر دفاع مقدس را به سه دوره تقسیم می‏کند:
«الف. دوره‏ی اول: جوانه‏های شعر جنگ
ب. دوره‏ی دوم: دوران تجرد و درونی شدن شعر جنگ
ج. دوره‏ی سوم: شعر جنگ بعد از خاتمه‏ی جنگ» (قاسمی، ۱۳۸۴: ۶۶).
۲-۲-۵-۱ دوره‏ی اول جوانه‏های شعر جنگ
بعد از دوران پر افت و خیز سال‏های مبارزه و به ثمر نشستن شجره طیبه انقلاب کم‏کم پایه‏های ادبیات انقلاب محکم‏تر گردید. ادبیات نوپای انقلاب به ویژه شعر آیینی هویّت نویافته‏ای بود که بر حضور و پایگاه مردم تکیه داشت. «دین و ارزش‏های دینی و مردم، دو بال و دو محور محسوس و ملموس ادبیات انقلاب و به‏طور بارز و آشکار شعر انقلابند. با شروع جنگ تحمیلی مردم در تلاش برای حفظ استقلال و پاسداری از آرمان‏های مقدس خویش و حفظ حیثیت اسلام در برابر تهاجم کفر جهانی در جبهه‏های غرب و جنوب حماسه‏ای دیگر، آفریدند. شعر انقلاب در سال‏های حماسه، شعر مقاومت است و شعر جنگ و شهادت و شعر فریاد. شاعر در آثارش، آرمان‏هایش را با مروارید سخن به رشته نظم می‏کشد. آرمان‏هایش اگرچه بزرگ و مقدس است، دست نیافتنی و دور از انتظار او و مخاطب نیست، در واقع همان آرمان‏هایی است که مردم برای رسیدن به آن‏ها تا سرحد جان تلاش می‏کنند و خود شاعر نیز جزئی از مردم است» (همان: ۶۷). در دوره اول، که شعر دوره جنگ است، برخی‌ از‌ شاعران و نویسندگان، خود سلاح به دست‌ گرفتند‌ و در خطوط مقدم جبهه به مبارزه پرداختند. این دسته از شاعران، واقعیت‏ها و رویداهای عینی جنگ را با چشم خود دیده و لمس نموده‏اند. بنابراین‌ بازآفرینی واقعیت‏های ملموس‌ و محسوس جـنگ در شـعر این دسته از شاعران از بُعد تخیلی صرف خارج شده و بیشتر‌ جنبه عینی و واقعی به خود‌ گرفته‌ است. «شاعر تافته‏ای جدا بافته نیست، شاعر با مردم است و برای مردم می‏نویسد تا وقایع حیات خویش را لحظه به لحظه با احساس هم صدا شده‏اش با مردم ثبت و ضبط کند. شعار زندگی و کم رنگ بودن عاطفه و تخییل در شعر این دوره سبب کاهش ارزش ادبی آن شده است. شاعران انی دوره گاه در شعر خویش بی‏هیچ تکلّف و تصنّعی با صداقت و صمیمّت هرچه تمام‏تر دعوت‏کننده‏ی رزمندگان و امت مسلمان به ادامه مبارزه و استقامت در مقابل دشمنان می‏شوند و بدین ترتیب می‏کوشند، دین خویش را نسبت به جامعه و مردم خود ادا کنند. «سید حسن حسینی» یکی از این شاعران است. او رد غزلی به نام «سنگر نصر من الله» با مطلع:

 

ای زده شعله به شب بارقه‏ی باورتان

پیش تا صبح ظفر، دست خدا یاورتان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:03:00 ب.ظ ]




یک عامل خارجی مانند التهاب، سم باکتریایی و یا یک تروما می‌تواند منجر به نکروز گردد و بنابراین در تعریف مرگ سلول، نباید با مفهوم آپوپتوز (خودکشی برنامه ریزی شده سلول) اشتباه شود. سلولهایی که توسط نکروز می‌میرند معمولاً سیگنال‌های شیمیایی مشابه آپوپتوز را به سیستم ایمنی بدن ارسال نمی‌کنند و به همین دلیل فعال شدن فاگوسیتهای نزدیک به محل انجام نشده و سلولهای مرده هضم و نابود نمی‌شوند و پیامد آن سلول‌های مرده، که منجر به ساخت بافت‌های مرده و بقایای سلولی در نزدیکی یا در محل مرگ سلولی شده است بصورت بخشی سیاه شده و تیره باقی می‌مانند.
دانلود پایان نامه
واژه آپوپتوز برای اولین بار در سال ۱۹۷۲ میلادی توسط محققی بنام کر جهت توصیف مرگ فیزیولوژیک سلولی بر اساس تغییرات مورفولوژیکی و تمایز آن از نکروز معرفی شد. آپوپتوز کلمه یونانی است و به معنی برگ ریزان می باشد . اغلب منابع دو واژه آپوپتوز و مرگ برنامه ریزی شده سلول را مترادف هم به کار برده، عده ای دیگر نیز آپوپتوز را مهمترین نوع مرگ برنامه ریزی شده سلولی قلمداد کرده اند.et al Kerr ( 1972 ) مرگ برنامه ریزی شده سلولی را به صورت یک عنوان کلی جهت بیان و توصیف مرگ فیزیولوژیک سلولی به کار برده و آن را برحسب عامل ایجاد کننده مرگ سلولی، مکانیسم عمل، تغییرات مورفولوژیک و بیوشیمیایی به دو نوع مرگ برنامه ریزی شده آپوپتوزی و مرگ برنامه ریزی شده غیرآپوپتوزی تقسیم بندی می نمایند.

۱۳-۱ فاکتور رشد Growth Factor

ماده‌ای است که در بدن تولید می‌شود و وظیفه آن تنظیم تقسیم سلولی و بقای سلولی است. برخی از فاکتور‌های رشد در آزمایشگاه هم تولید می‌شوند و در درمان زیست شناختی (بیولوژیک) به‌کار می‌روند.

۱-۱۳-۱ فاکتور رشد اپیدرمی Epidermal Growth Factor:

‌پروتئینی که توسط تعداد زیادی از سلول‌ها در بدن و توسط برخی از انواع تومور ساخته می‌شود. این ‌پروتئین باعث رشد و تمایز (تخصصی‌تر شدن) سلول‌ها می‌شود. فاکتور رشد اپیدرمی نوعی فاکتور رشد و نوعی سیتوکین است. به‌جای Epidermal Growth Factor، از واژه EGF هم استفاده می‌شود.

۱-۱۳-۲ فاکتور رشد اندوتلیال عروقی: Vascular Endothelial Growth Factor

ماده‌ای که توسط سلول‌های محرک تشکیل رگ‌های خونی جدید ساخته می‌شود. به‌جای به‌کارگیری واژه Vascular Endothelial Growth Factor، از VEGF هم استفاده می‌شود.

۱-۱۳-۳ فاکتور رشد خون‌ساز Hematopoietic Growth Factor

گروهی از پروتئین‌ها که باعث رشد و بالغ شدن سلول‌های خونی می‌شوند.

۱-۱۳-۴ فاکتور رشد شبه انسولین Insulin – Like Growth Factor:

پروتئینی که در بدن تولید می‌شود و رشد بسیاری از انواع سلول‌ها را تحریک می‌کند. فاکتور رشد شبه انسولین شبیه انسولین است (انسولین هورمونی است که در لوزالمعده تولید می‌شود)، و دارای دو شکل به نام‌های ۱Igf –و ۲Igf - می‌باشد. اگرسطح Igf –۱ از سطح نرمال بالاتر باشد، امکان دارد باعث افزایش یافتن خطر چند نوع سرطان شود. فاکتور رشد شبه انسولین نوعی فاکتور رشد و نوعی سیتوکین است. از Igf و Somatomedin هم می‌توان به‌جای واژه Insulin – Like Growth Factor استفاده نمود.

۱-۱۳-۵ فاکتور رشد شبه مخدری (اپیوییدی). Opioid Growth Factor:

ماده‌ای که درد را تسکین می‌دهد و اینک کاربرد آن را در درمان برخی از انواع سرطان بررسی می‌کنند. فاکتورهای رشد اپیوییدی خود را به سلول‌هایی در بدن، از جمله به سلول‌های تومور، متصل می‌کنند که روی آنها گیرنده‌های فاکتور رشد اپیوییدی وجود دارد. امکان دارد این امر به متوقف نمودن رشد سلول‌های تومور کمک کند، و ممکن است از رشد رگ‌های خونی هم جلوگیری نماید که تومور‌ها برای رشد خود به آنها احتیاج دارند. فاکتور رشد اپیوییدی نوعی تعدیل‌کننده پاسخ زیست‌شناختی (بیولوژیک) و نوعی عامل ضد رگ‌زایی است. به‌جای واژه Opioid Growth Factor، از OGF هم استفاده می‌شود.

۱-۱۳-۶ فاکتور رشد عصب: Nerve Growth Factor

‌پروتئینی که بدن آن را تولید می‌کند. این ‌پروتئین باعث رشد سلول‌های عصبی خاصی می‌شود و به زنده ماندن آنها کمک می‌کند

۱-۱۳-۷ فاکتور رشد کراتینوسیت Keratinocyte Growth Factor:

ماده‌ای طبیعی که رشد سلول‌های اپیتلیال را در پوست و در آستر دهان، معده، و روده‌ها تحریک می‌کند. شکلی از فاکتور رشد کراتینوسیت که در آزمایشگاه تولید می‌شود را فاکتور رشد کراتینوسیت نوترکیب انسانی می‌نامند. به‌جای Keratinocyte Growth Factor، از واژه KGF هم استفاده می‌شود.

۱-۱۳-۸ فاکتور رها سازنده کورتیکوتروپین انسانی:

ماده‌ای که اینک کاربرد آن را برای درمان سرطان مغز بررسی می‌کنند. این ماده به‌طور طبیعی در هیپوتالاموس (بخشی از مغز) تولید می‌شود و می‌توان آن را در آزمایشگاه هم تولید کرد. ممکن است فاکتور رها سازنده کورتیکوتروپین انسانی به کاهش دادن علائم ناشی از ادم (خیز) مغز کمک کند. فاکتور رها سازنده کورتیکوتروپین انسانی نوعی هورمون عصبی است. به‌جای Human Corticotropin- Releasing Factor، می‌توان از واژه HCRF هم استفاده نمود.

۱-۱۳-۹ فاکتور سلول بنیادی: Stem Cell Factor

ماده‌ای که باعث تغییر یافتن سلول‌های بنیادی خون به انواع مختلف سلول‌های خونی می‌شود، و تعداد و فعالیت این سلول‌ها را در خون افزایش می‌دهد (سلول‌های بنیادی سلول‌هایی هستند که دیگر انواع سلولی از آنها تولید می‌شوند). به‌جای واژه Stem Ccell Factor، از Kit ligand و SCF هم استفاده می‌کنند.

۱-۱۳-۱۰ فاکتور سلول بنیادی متیونیل نوترکیب انسانی Recombinant Human Methionyl Stem Cell Factor:

ماده ای که باعث می‌شود سلول‌های بنیادی خون (سلول‌هایی که دیگر انواع سلول‌ها از آنها تولید می‌شوند) به انواع مختلف سلول‌های خون تغییر یابند، تعداد و فعالیت این سلول‌ها را در خون افزایش می‌دهد، و اینک کاربرد آن را برای درمان میلودیسپلازی بررسی می‌کنند. فاکتور سلول بنیادی متیونیل نوترکیب انسانی نوعی فاکتور رشد سلول بنیادی نوترکیب است. از واژه‌های Ancestim، R - Methuscf، و Stemgen هم به‌جای Recombinant Human Methionyl Stem Cell Factor استفاده می‌شود.

۱-۱۳-۱۱ فاکتور محافظت از بدن در برابر نور آفتاب: Sun Protection Factor

مقیاسی برای درجه‌بندی سطح محافظت از بدن در برابر آفتاب سوختگی در فرآورده‌های ضد نور آفتاب. هرچه این فاکتور بالاتر باشد، محافظت بیشتری از بدن در برابر نور آفتاب به عمل می‌آید. فرآورده‌های ضد نور آفتاب که فاکتور آنها ۲ تا ۱۱ باشد محافظت اندکی در برابر آفتاب سوختگی عرضه می‌کنند. کرم یا لوسیون ضد نور آفتابی که فاکتور آن ۱۲ تا ۲۹ باشد به میزان متوسطی از بدن در برابر آفتاب سوختگی محافظت می‌کند. اگر فاکتور محافظت از بدن در برابر نور آفتاب ۳۰ یا بالاتر باشد، تا حد زیادی از بدن در برابر نور آفتاب محافظت می‌شود. به‌جای واژه Sun protection Factor، از SPF هم استفاده می‌کنند.

۱-۱۳-۱۲ فاکتور محرک رشد کلنی گرانولوسیت Granulocyte Colony – Stimulating Factor:

یکی از فاکتورهای محرک رشد کلنی که تحریک‌کننده تولید نوتروفیل است (نوتروفیل نوعی گلبول سفید خون می‌باشد). این فاکتور رشد یک سیتوکیتین است که نوعی عامل خون‌ساز (Hematopoietic) می‌باشد. از واژه G – Csf و Filgrastim هم می‌توان به‌جای Granular Colony – Stimulating Factor استفاده نمود.

۱-۱۳-۱۳ فاکتور محرک رشد کلنی گرانولوسیت Granulocyte Colony – Stimulating Factor:

یکی از فاکتورهای محرک رشد کلنی که تحریک‌کننده تولید نوتروفیل است (نوتروفیل نوعی گلبول سفید خون می‌باشد). این فاکتور رشد یک سیتوکیتین است که نوعی عامل خون‌ساز (Hematopoietic) می‌باشد. از واژه G – Csf و Filgrastim هم می‌توان به‌جای Granular Colony – Stimulating Factor استفاده نمود.

۱-۱۳-۱۴ فاکتور محرک رشد کلنی گرانولوسیت – ماکروفاژ (درشتخوار) :

Granulocyte – Macrophage Colony – Stimulating Factor

ماده‌ای که به تولید تعداد بیشتری گلبول سفید خون (مخصوصاً گرانولوسیت و ماکروفاژ و سلول‌هایی که به‌صورت پلاکت در می‌آیند) کمک می‌کند. این ماده یک سیتوکین است و نوعی عامل خون‌ساز (Hematopoietic) می‌باشد. از واژه‌های Gm – Csf و Sargramostim هم می‌توان به‌جای Granular – Macrophage Colony – Stimulating Factor استفاده نمود.

 

۱-۱۳-۱۵ عامل رشد مشتق از پلاکت :Platelet-derived growth factor(PDGF)

یکی از عوامل رشد با ساختاری پروتئینی است. این پروتئینها در رشد و متابولیسم سلولهای زیادی دخیل هستند و نوعی سیتوکین هستند.

۱-۱۴ عامل نکروز تومور آلفا، (به انگلیسی: Tumor necrosis factor alpha):

نام یکی از شناخته شده ترین عوامل نکروز تومور است . عوامل نکروز تومور گروهی از سیتوکینها هستند که موجب آپوپتوزیز (خزان یاخته‌ای) سلولها میشوند.عامل نکروز تومور آلفا (TNFα) که بصورت عمده در ماکروفاژها تولید و آزاد میشود (هرچند به وسیله لنفوسیتها و سلولهای کشنده طبیعی نیز میتواند تولید شود) یکی از مهمترین واسطه ها در ایجاد علائم التهاب علائم فاز حاد در بدن انسان است (مانند تب) می باشند. این عامل در شوک سپتیک ، و پشرفت تومور نیز دخالت دارد.

۱-۱۵ کاسپازها:

کاسپازها جزء خانواده سیستئین پروتئاز هستند که نقش محوری در شروع و فاز اجرایی آپوپتوز ایفا می نمایند .et al Ko¨hler ( 2002) بیان داشتند که این آنزیم ها روی سوبسترا های خاصی عمل و تغییرات بیوشیمیایی و مورفولوژیک در سلول آپوپتوتیک ایجاد می نمایند . ازجمله چروک شدن سلول، متراکم شدن کروماتین، به قطعه قطعه شدن DNA و … بنابراین ارزیابی فعالیت کاسپاز به عنوان یک مارکر بیوشیمیایی آپوپتوز مطرح است.
خانواده کاسپازها در پستانداران دارای ۱۴ عضو است . این آنزیم ها به طور پیوسته در تمام سلول ها به صورت پروآنزیم (زیموژن) ساخته می شوند و در پاسخ به محرک های پروآپوپتوتیک فعال می شوند . پروکاسپاز دارای وزن ملکولی۳۲ تا ۵۶ کیلو دالتون بوده و دارای ۴ دمین می باشد که عبارتند از پرودمین N-ترمینال ،، زیر واحد بزرگ (۱۷تا ۲۱کیلودالتون )، زیر واحد کوچک (۱۰تا ۱۳ کیلو دالتون ) و یک ناحیه اتصالی کوتاه بین زیرواحد کوچک و بزرگ. Et al Cohen ( 1997) بیان داشتند که کاسپاز فعال ” تترامر بوده و از دوهترودیمرتشکیل شده است . تمام کاسپازها دو مشخصه مهم مشترک دارند، یکی این که سیستین پروتئاز هستند و دارای توالی پنتاپپتیدی حفظ شده QACXG حاوی جایگاه فعال ، سیستئین می باشند .
فعال شدن کاسپاز به دنبال پروتئولیز پروآنزیم در جایگاه ریشه آسپارتات خاص بین دمین ها صورت می گیرد که منجر به حذف پرودمین و همچنین ناحیه اتصالی گردیده و منجر به تشکیل هترودیمر، متشکل از یک زیر واحد کوچک و یک زیرواحد بزرگ می شود.
همانطور که بیان شد کاسپاز فعال تترامر بوده و از دوهترودیمرتشکیل شده است . تمام کاسپازها دو مشخصه مهم مشترک دارند، یکی این که سیستین پروتئاز هستند و دارای توالی پنتاپپتیدی حفظ شده QACXG حاوی جایگاه فعال ، سیستئین می باشند دوم اینکه در سوبسترا، پیوند پپتیدی بین ریشه آسپارتات با اسید آمینه بعدی را می شکنند . مشاهده شواهدی مبنی بر فعال شدن پی در پی کاسپازها در روند آپوپتوز، منجر به ارائه مسیر واکنش آبشاری برای کاسپاز هاگردید. این واکنش آبشاری با فعال شدن کاسپازهای آغازگر شروع شده و پیام را از طریق فعال کردن کاسپازهای اجرایی منتقل می نماید . پروکاسپازهای (آغازگر )پروکاسپاز۲،۸،۹،۱۰ و۱۲ (و همچنین کاسپازهای التهابی )پروکاسپاز۱،۴،۵،۱۱ و۱۳ (که عموما در آپوپتوز د خالت ندارند، دارای پرودمین طویل هستند)بیش از ۱۰۰ اسید آمینه ، در حالی که کاسپازهای اجرایی، دارای پرودمین کوتاه و معمولا کمتر از ۲۰ اسید آمینه می باشند. کاسپازها را بر اساس ساختار، ویژگی نسبت به سوبسترا، فعالیت فیزیولوژیک و اندازه پرودمین پروکاسپاز، تقسیم بندی می نمایند . اما چیزی که در آپوپتوز بیشتر حائز اهمیت است تقسیم بندی کاسپاز ها به دو گروه کاسپازهای آغازگر(کاسپاز۸و۹و۱۰و۱۲) با پرودمین طویل و کاسپازهای اجرایی(کاسپاز ۳و۶و۷) با پرودمین کوتاه می باشند.

۱-۱۵-۱ سوبستراهای کاسپاز:

تاکنون بیش از ۱۰۰ نوع از سوبستراهای کاسپاز شناخته شده است و مرتباً سوبستراهای جدیدی به این لیست اضافه می گردد .این سوبستراها پروتئین هایی هستند که اعمال مختلفی راانجام می دهند و دارای رزیدوی آسپارتات در وضعیت خاص در ساختار خود هستند که توسط کاسپاز کاتالیز می شوند .تخریب این پروتئین ها در اغلب موارد منجر به غیرفعال شدن آنها و یا فعال شدن پروتئین های هدف می گردد . در میان پروتئین هایی که کاتالیز آن ها توسط کاسپاز منجر به غیر فعال شدن آن ها می شود می توان از پروتئین های اسکلت سلولی نظیر لامین، آلفا فودرین و اکتین نام برد. از پروتئین های دخیل در ترمیمDNA توپوایزومرازI پلی ADP – ریبوز پلی مراز (PARP)و DNA-PK می باشند . از پروتئین های دخیل در چرخه سلولی نیز می توان از پروتئین رتینوبلاستوماP Rb )، ۲۱ P و ۲MDM) را نام برد.
فعال شدن کاسپاز به میزان زیادی، مختص آپوپتوز است وتعیین فعالیت کاسپاز ها برای تمایز بین نکروز و آپوپتوز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
Sadowski et al ( 2002) بیان داشتند علاوه بر نقش و اهمیت کاسپازهادر فرایند آپوپتوز، کاسپازها در فرایند تکامل، تمایز و التهاب نیز دخالت دارند.

۱-۱۶ سیتوکین ها:

سیتوکین‌ها دسته‌ای از مولکول‌های پروتئینی محلول در آب هستند که از سلول‌های گوناگون و بیشتر در پاسخ به یک تحریک٬ ترشح می‌شوند و وظیفه انتقال پیام بین سلول‌ها را برعهده دارند. پی‌آمد حضور سیتوکین٬ تغییر در رفتار سلول‌های دارای گیرنده سیتوکین ترشح شده ، از جمله رشد٬ تغییر و یا مرگ سلول است. کنش و اثر سیتوکین تولید شده از یک سلول بیشتر بر سلول‌های پیرامون همان سلول را شامل می‌گردد ولی می‌تواند کنش ‌سیستمی و اثر بر تمامی ارگانیزم را بدنبال داشته باشد. سیتوکین دارای اثر اتوکراین (تغییر در خود سلول ترشح کننده) و پاراکراین (تغییر در دیگر سلول‌ها) بوده و می‌تواند مانند یک هورمون اثراتی بر سلول‌های بسیار دورتر از خود نیز داشته باشد.

۱-۱۶-۱ سنتز سیتوکین‌ها در سلول‌ها:

سیتوکین‌ها از سلول‌های مختلف سیستم ایمنی تولید می‌شوند. ساختار آنها پروتئین، پپتید و یا گلیکوپروتئین می‌باشد. سیتوکین‌ها بر اساس عملکرد، سلولهای مترشحه و سلولهای هدف دارای چند زیر گروه اینترلوکین، کموکاین، اینترفرون، فاکتور نکروز کننده تومور (TNF)، لنفوکین و منوکین هستند که هرکدام از سلول متفاوتی ترشح می‌شود. البته امروزه این طبقه بندی کمتر به کار می‌رود.

۱-۱۶-۲ تمایز سیتوکین‌ها از هورمون‌ها:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:03:00 ب.ظ ]




توانمند سازی[۸۴]توانمند سازی عبارتست از واگذاری قدرت به دیگران و برای رهبری خدمتگزار شامل گوش دادن موثر، ایجاد احساس معناداری در افراد، تاکید بر کار تیمی و ارزش نهادن بر عشق و برابری می باشد. توانمند سازی عامل ضروری و حیاتی در اثربخشی سازمان محسوب می گردد. توانمندسازی بر کار تیمی تاکید داشته و ارزش های دوست داشتن و علاقه و برابری را منعکس می سازد. برای توانمندسازی رفتار رهبری باید به دنبال خود کشیدن و جذب باشد نه هدایت. هدف توانمندسازی ایجاد رهبرانی موفق در سطوح مختلف سازمان است (دنیس، ۲۰۰۴: ۳۷-۳۸).
پایان نامه
۲-۲٫ میل به تغییر در کارکنان
امروزه تمامی ابعاد زندگی بشر از جمله دانش و فناوری با شتابی بی مانند در حال تحول هستند. سازمان ها برای بقا و پویایی خود ناگزیر به نوآوری و تغییرات مستمر و دایمی هستند. دنیا به طور مداوم در حال تغییر و تحول است و به تعبیر دراکر یگانه امر ثابت در دنیای امروز تغییر است. اگر تغییر، تحول و نوآوری ضرورت نداشت، بشر هنوز در زندگی انسان های اولیه و شاید هم در سطح زندگی جانوران باقی می ماند و هیچ تغییر و تحولی در دانش، نگرش و رفتار او حاصل نمی شد. اگر انسان ها خاصیت تغییرپذیری و اصلاح نداشتند، در چارچوب تنگ فکری خود باقی می ماندند و راه پیشرفت آنان مسدود می شد. در نتیجه در دنیای رقابتی و پرشتاب امروزی، ضرورت تغییرات سریع سازمانی و مدیریت آن یکی از شرایط اساسی موفقیت سازمان ها است.
۲-۲-۱٫ ماهیت تغییر و تعریف آن
تغییر سازمانی بی مقدمه صورت نمی گیرد. محرکهای تغییر معمولاً ار محیط سازمانی یا بازار سرچشمه می گیرند. این محرکها مواردی از قبیل حرکات جسورانه رقبا، تکنولوژی جدید یا تغییر مقررات دولتی را در بر می گیرند. همچنین ناکارایی مدیر می تواند محرکی برای تغییر در سازمان باشد (نقوی،مدرسی، ۱۳۸۷). بارها اشاره شده است که تنها چیزی که در سازمانها ثابت است خود تغییر است .برای اداره تغییر ابتدا باید لازم است که فرایند تغییر را بشناسیم. سازمانها به عنوان یک کل و افراد به طور خاص دوست ندارند که کلمه تغییر را بشنوند. از نظر آنها تغییر دارای معانی ناخوشایندی است. مثل: اخراج، انتقال و جابه جایی و کاهش پرداخت. برای بسیاری از افراد تغییر استرس و تنش هایی را در محل کار و در کارکنان ایجاد می کند و این امر باعث می شود که آنها به مقابله با این پدیده برخیزند (رابرت[۸۵]، ۲۰۰۸).
رابرت (۲۰۰۸) تغییر را بر اساس فرهنگ لغت وبستر چنین تعریف می کند: تغییر یعنی برداشتن یا گذاشتن یک چیز در محل دیگر. تغییر در سازمان ها نیز به این معناست که فعالیت های سازمان از وضعیت موجود به یک وضعیت متفاوت در می آید.
فریدریک نیکولز تغییر را این گونه تعریف می کند: یک چیزی که از یک مکان به مکان دیگر انتقال داده می شود (انتقال از یک موقعیت مشکل ساز[۸۶] به یک موقعیت حل مساله[۸۷]).
رومانلی و تاشمن[۸۸] (۱۹۹۴): تغییر در پنج حوزه فعالیت سازمان اتفاق می افتد: فرهنگ سازمانی، استراتژی، ساختار، توزیع قدرت، سیستم های نظارتی. اهمیت این پنج حوزه تا آنجایی است که بقا سازمان بدون آنها امکان پذیر نیست و تمام فعالیت های سازمان در درون این پنج حوزه اتفاق می افتند. فعالیت هر یک از این حوزه ها اگرچه ویژه و خاص است، اما در عین حال به یکدیگر وابسته اند؛ به طوری که فعالیتهای متناقض و نامناسب در درون هر یک از این حوزه ها منجر به عملکرد پایین یا شکست می شود.
رومانلی و تاشمن (۱۹۸۵) دو نیروی اساسی را که منجر به تغییر بنیادی می شود را شناسایی کردند:
عملکرد پایین که ناشی از فقدان هماهنگی و سازگاری در بین فعالیتهای حوزه های مختلف است و در نظر نگرفتن جهت گیری استراتژیکی کلی و مناسب
ایجاد جهت گیری استراتژیکی از طریق تغییرات عمده رقابتی، تکنولوژیکی و اجتماعی در محیط (بیوجلسدیج و اسلانگن[۸۹]، ۲۰۰۱).
مفهوم تغییر سازمانی از نظر مارچ[۹۰] (۱۹۸۱): چیزی که ما تغییر سازمانی می نامیم مجموعه راه حلهایی از گروه های مختلف در درون یک سارمان است که به آن واکنش نشان می دهند. نیروها و محرکهایی در محیط وجود دارند که نیاز به تغییر را
افزایش می دهند. این محرکها که شامل محرکهای بیرونی و درونی می شوند عبارتند از: محیط، الزامات بازار برای کسب
و کار، الزامات سازمانی، الزامات فرهنگی، ماهیت نیروی کار، تکنولوژی، شوکهای اقتصادی، رقابت، روندهای اجتماعی، سیاست های جهانی، رفتار کارمندان و مدیران، قالب ذهنی رهبر و کارمندان. اکثر مدیران با قلمروهای بیرونی نسبت به
قلمروهای درونی (فرهنگ، طرز فکر، رفتار) آشناتر هستند. قلمروهای درونی با وجود جدید بودنشان نزد اکثریت به اندازه قلمروهای بیرونی مهم هستند. در صورتی که رهبران در قلمروهای درونی دخالت نکنند و بگذارند که تغییرات برآمده از قلمروهای بیرونی به آنها جهت دهد، تلاششان ناکام خواهد ماند. عمده کشمکش های برخاسته از تغییر، نتیجه غفلت مدیران از عوامل درونی در فرایند تغییر است. همچنین عدم توجه به محرکهای بیرونی هم باعث شکست می شود (نقوی، ۱۳۸۷؛ اعرابی، ۱۳۸۷).
۲-۲-۲٫ انواع تغییرات سازمانی
تغییراتی که در محیط رخ می دهند دو گونه اند: یا به سرعت روی می دهند یا اینکه حالت تدریجی دارد.
تغییرات تدریجی نشان دهنده یک رشته پیشرفت های مستمر است که همواره تعادل کلی سازمان حفظ می گردد و اغلب یک بخش سازمان تغییر می کند. در تغییرات بنیادی در سازمان تعادل جدید به وجود می آید و چارچوب مرجع می شکند و در سازمان تعادل جدید به وجود می آید، زیرا کل سازمان متحول می شود.
اما تغییرات تدریجی در ساختار پابرجای سازمان و فرآیندهای مدیریت رخ می دهد. تغییرات سریع شامل ایجاد ساختار جدید و فرآیندهای جدید مدیریت می شود. برای ایجاد تغییر در سازمان ابتدا باید به نیاز واقعی برای ایجاد تغییر پی ببریم؛ یعنی احساس وجود یک مشکل و مساله در سازمان و سپس تلاش و جهت گیری برای حل آن. مرحله بعد ارائه نظر و برنامه ای است که درخور آن نیاز باشد که می توان از صاحب نظران در آن زمینه، از سایر مدیران، افراد مبتکر و خلاقی که در درون سازمان هستند کمک گرفت. مرحله بعد کسب حمایت مدیران عالی سازمان است که مهم ترین عامل برای اجرای تغییر است.
مرحله بعدی طرح ریزی برنامه تغییرات تدریجی است؛ یعنی اینکه برای اجرای برنامه های تغییرات سریع ابتدا باید فرایند تغییر را به صورت اجزای کوچک و به تدریج اجرا کرد. مزیت این روش این است که ممکن است افرادی که با ایجاد تغییرات در سازمان مخالف بوده اند با دیدن موفقیتهای تدریجی برنامه مزبور نظرشان عوض شود و حمایت خود را از بقیه برنامه تغییر اعلام کنند. همچنین برنامه تغییر به صورت تدریجی باعث کاهش هزینه ها می شود.
مرحله بعدی برنامه ریزی برای از بین بردن موانع تغییر مرحله بعدی برای ایجاد تغییر تشکیل تیم هایی برای ایجاد تغییر است. مرحله بعدی تشویق افراد برای دادن نظرات جدید است و مرحله آخر هم اجرای تغییر است (دفت، ۱۹۹۸).
اما برای این که تغییر در سازمان اجرا شود موانعی وجود دارد که مانع اجرای آن می شود. این موانع عبارتنداز: موانع فردی که شامل: تصور غلط کارکنان سازمان از تغییر به این صورت که تغییر فقط اثر منفی دارد در صورتی که اینطور نیست. نبودن هماهنگی و همکاری، عدم اطمینان، ترس از دست دادن مقام و موقعیت شغلی، عادت کردن به وضعیت موجود، ترس از ناشناخته ها (بخشی، ۱۳۹۰: ۶۲).
۲-۲-۳٫ عوامل اصلی تغییر
بطور کلی دو عامل اساسی که سازمان ها را وادار به تغییر می کنند عبارتند از:
تغییرات حوزه کسب و کار
سازمان‌ها در هر لحظه دارای کسب و کار مشخصی هستند. بسته به شرایط ممکن است این کسب و کار در گذر زمان دچار تغییر و تحول شود. به عنوان مثال، فروش اینترنتی یکی از الگوهای جدید کسب و کار است که فروشگاه‌ها باید به آن نظر داشته باشند. بنابراین تغییراتی که در حوزه کسب و کار یک سازمان رخ می‌دهد، می‌تواند سازمان را دچار تغییر نماید.
تغییرات فن آوری
هر سازمانی در راستای انجام وظایف خود، از فناوری‌های مشخصی استفاده می‌کند که یکی از مهمترین آنها، فناوری اطلاعات و ارتباطات است. یکی از عواملی که بویژه پس از ظهور فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی پیوسته باعث تغییرات سازمانی شده، ظهور فناوری‌های جدید است. ظهور یک فناوری باعث می‌شود سازمان از جنبه‌های مختلفی تحت فشار قرار بگیرد که از جمله آنها می توان به بکارگیری فن آوری جدید توسط رقبا و کاراتر بودن فن آوری جدید اشاره نمود (عبودی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۴٫ مدیریت تغییر سازمانی
بکارگیری سبک های مدیریت و رهبری در آماده نگاه داشتن و ترغیب کارکنان برای یادگیری و رشد مستمر و قبول تغییر و همچنین ایجاد شرایط و امکانات مناسب جهت انجام تغییرات سازمانی می باشد. رهبران تغییر کسانی هستند که به آینده فکر می‌کنند، مقصد را می‌شناسند، اعتماد به نفس برای ایجاد تغییر در خودشان دارند و همچنین برای کمک یا هدایت دیگران در ایجاد تغییر صبر و بردباری به خرج می‌دهند.
در اینجا لازم است چند نکته جهت موفقیت در زمینه تغییر برنامه ریزی شده،  ارائه ‌گردد:
نسبت به موقعیتها و افرادی که نیازمند تغییر هستند، هوشیار باشید.
درباره تغییر، رقابت و نیازهای مشتریان، فکر کنید.
چارچوب فکری خود را به چالش بکشید و تفکر خود را توسعه دهید.
شرایط فعلی را بررسی کنید و راه‌های جایگزین برای آن را توسعه دهید، چه چیزی می‌خواهید؟ چه موانعی را باید از سر راه بردارید؟
با دقت به موضوعات، مسائل و ایده‌هایی که دیگران ارائه می‌دهندگوش فرا دهید.
به آینده به عنوان یک آغاز نگاه کنید نه به عنوان تکرار وقایع گذشته.
جایی را که قرار دارید، بپذیرید و برای آینده برنامه‌ریزی کنید. انرژی خود را صرف فکر بر روی موارد «من باید این کار را می‌کردم…» نکنید.
هنگام برنامه‌ریزی از نقاط قوّت خود کمک بگیرید و برنامه خود را براساس آنها تنظیم کنید.
برای کارهایی که نمی‌توانید انجام دهید توجیه فراهم نکنید.
مقاومت را درک کنید؛ گوش دهید، شرح دهید و بحث کنید.
برای هر فردی که باید تغییر را دنبال کند دورنما و مسیری روشن ترسیم کنید (عبودی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۵٫ اهداف سازمانی برای تغییر
معمولاً مدیران توجه خود را به مجموعه وسیعی از اجزای سازمانی معطوف می دارند. از جمله مهمترین اهداف تغییر سازمانی عبارتند از:
بیان یا ایجاد مأموریت و اهداف جدید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:02:00 ب.ظ ]




 

    1. ۸۰ درصد کارایی به بالا

 

(۲-۱۲)
W=T.R{1+(
که در آن:
مجموع دستمزد دریافتی W=
مدت‌زمان واقعی انجام کار T=
مدت‌زمان استاندارد انجام کار S=
(ابومسعودی،۱۳۹۰)
۲-۱۶-۲-۲٫ طرح تشویقی زمانی ۱۰۰ درصد
در این روش که طرح زمان استاندارد نیز نامیده می‌شود به متصدی مربوطه با توجه به تولید او نسبت مستقیم دستمزد پرداخت می‌شود؛ یعنی یک دستمزد روزانه پایه تا سطح ۱۰۰ درصد زمان استاندارد تولید پرداخت‌نموده و از آن به بعد پرداخت پاداش برحسب تعداد ساعات استانداردی که صرفه‌جویی شده شروع می‌شود (به ازای هر یک درصد افزایش تولید، نرخ دستمزد پایه متصدی نیز یک درصد افزایش پیدا خواهد کرد).
مجموع دستمزد دریافتی متصدی کار در این روش مطابق فرمول‌های زیر محاسبه می‌شود:

 

    1. تولید تا سطح استاندارد

 

(۲-۱۳)
W=T.R
که در آن:
مجموع دستمزد دریافتی W=
تعداد ساعات کار T=
نرخ دستمزد ساعتی (واحد پول) R=

 

    1. تولید بالای سطح استاندارد

 

(۲-۱۴)
W=T.R(
که در آن S زمان استاندارد تولید و (   درصد کارایی است.
مزایای طرح تشویقی زمان ۱۰۰ درصد

 

    1. دستمزد روزانه پایه تا سطح کارایی ۱۰۰ درصد تضمین گردیده است.

 

    1. پرداخت پاداش متناسب با افزایش کارایی پس از ۱۰۰ درصد افزایش می‌یابد.

 

    1. مقایسه کار کارکنان مختلف به‌سادگی امکان‌پذیر است.

 

اشکال اصلی طرح تشویقی زمان ۱۰۰ درصد
اشکال اصلی این طرح تشویقی آن است که کارکنان تازه‌وارد و کم‌تجربه، کمتر قادر به دریافت دستمزد تشویقی هستند(ابومسعودی،۱۳۹۰).
۲-۱۷٫ طرح پاداش افزایش تولید
بدون شک موضوع حقوق و دستمزد و مسائل جانبی مربوطه به آن‌یکی از ظریف‌ترین، حساس‌ترین و تا حد بسیار زیادی مهم‌ترین مسائل واحدهای خدماتی، تولیدی و به‌طورکلی ارتباط بین کارگر و کارفرما می‌باشد. حقوق و دستمزد از طرفی برای کارگران نقش درآمد و عامل گذران زندگی است. حال‌آنکه از طرف کارفرما در معنی مقابل، یعنی هزینه می‌باشد. کارگر خواهان افزایش مزد و کارفرما تمایل به حداقل نمودن آن دارد. لیکن قوانین اجتماعی و ضوابط، شرایط خاصی برای پرداخت‌ها معین می‌کند. متأسفانه وضعیت جامعه ما، شرایط ارزی، مسئله تهیه مواد اولیه و هزاران عامل کوچک و بزرگ دیگر تولید، خدمات و بخصوص صنعت را دستخوش نابسامانی‌های زیادی نموده است. از طرفی شرکت‌ها توان پرداخت بیشتر را ندارند و از طرف دیگر شرایط سخت زندگی کارگران چاره‌ای جز پرداخت اضافی باقی نمی‌گذارد. از طرف دیگر کارگر و کارمند به‌عنوان قشر کم‌درآمد، آسیب‌پذیر و در موارد بی‌شمار با یک درآمد، در مقابل روند غیرمنطقی و صعودی قیمت‌ها، پیشرفت سطح زندگی، خواهان افزایش در پرداخت‌هاست (محمدی، ۱۳۸۰).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۱۷-۱٫استراتژی پاداش
استراتژی پاداش، بیان روشن مقاصد است و آنچه را که سازمان می‌خواهد در بلندمدت به‌منظور توسعه و اجرای فرایندها، عملکردها و سیاست‌های پاداشی که تحقق اهداف کسب‌وکار و برآوردن نیازهای افراد و گروه‌های ذی‌نفع را ممکن می‌سازند، تعریف می‌کند(اعرابی،۱۳۹۰).
استراتژی پاداش، حس هدفمندی و جهت‌دهی و نیز چارچوبی را برای توسعه فرآیندها و عملکردها و سیاست‌های پاداش فراهم می‌سازد. استراتژی پاداش مبتنی بر درک نیازهای سازمان و کارکنان و چگونگی برآوردن این نیازها به بهترین نحو ممکن است. همچنین با توسعه ارزش‌ها در مورد چگونگی اعطای پاداش به کارکنان و تدوین اصول راهنمایی که از به کار گرفته شدن این ارزش‌ها اطمینان حاصل می‌کنند، ارتباط دارد. استراتژی پاداش بر پایه فلسفه زیر بنایی پاداش است که بیان می‌کند سازمان بر چه اساس و معیاری برای کارکنان ارزش قائل است و به آن‌ ها پاداش می‌دهد. فلسفه‌های پاداش اغلب به‌عنوان اصول راهنما، تبیین می‌شوند(اعرابی،۱۳۹۰).
اگر این استراتژی‌ها موجب انسجام و یکپارچگی فرایندها، تقویت ارزش‌های سازمان، هماهنگی فرهنگ و سبک مدیریتی، رقابت لازم برای جذب و حفظ سطح مطلوب مهارت‌ها شود، می‌تواند نقش مهمی در تحقق اهداف کلان سازمان ایفا کند (بهرامی،۱۳۹۱).
موریس و همکاران[۲۸](۲۰۰۵) معتقد هستند: ویژگی استراتژی پاداش، تنوع آن است و اجرای آن باید با توجه به مشروعیت گذشته و واقعیت‌های موجود، صورت پذیرد(بهرامی،۱۳۹۱).
هدف از طراحی این استراتژی، تناسب و توازن فرایندها و سیاست‌های پاداش با اهداف تجاری و منابع انسانی سازمان و تضمین عملی بودن آن‌هاست. دو عامل عمده مؤثر بر توسعه استراتژی پاداش عبارت‌اند از:

 

    1. نیازهای اقتضایی: بایستی سیاست‌ها و روش‌ها برای مؤثر بودن با ویژگی‌های منحصربه‌فرد سازمان‌ها _فرهنگ، سبک مدیریت و تکنولوژی، تناسب داشته باشد.

 

    1. محصول به یکپارچگی استراتژیک (استراتژی تجاری و استراتژی پاداش): استراتژی تجاری در عمل مانند رهنمودی اساسی در طراحی سیستم‌های سازمانی عمل می‌کند و مشخص کی کند که سازمان چه می‌خواهد و چگونه آن را به دست می‌آورد و چه نوع عملکردی باید داشته باشد. استراتژی تجاری باید باقدرت بر سبک مدیریت و طرح سازمان که هر دو در طرح سیستم‌های پاداش مؤثرند، اثر بگذارد. این سیستم‌های پاداش به‌نوبه خود به بهبود عملکرد از طریق تأثیرگذاری بر رفتارهای سازمانی و فردی کمک می‌کند. ممکن است طرح‌ها و برنامه‌های تجاری حاوی اقداماتی نظیر طراحی مجدد ساختار، مهندسی مجدد فرایندها، توسعه بازار/ محصول، توسعه تکنولوژیکی، عقلایی سازی یا متنوع ساختن، اجرای طراحی مبتنی بر ارزش باشد، در این صورت کلیه این اقدامات بر طرح‌ها و استراتژی‌های پاداش تأثیرگذار هستند(بهرامی،۱۳۹۱).

 

پاداش خدمت بر چگونگی تهیه و طراحی برنامه‌ها توسط سازمان، به‌منظور اطمینان از اینکه رفتارها و عملکرد مؤثر کارکنان در تحقق اهداف سازمان موردتقدیر قرار می‌گیرند، تمرکز می‌کنند (ایچنوواسکی و همکاران[۲۹]،۱۹۹۷).
پس کارکرد پاداش باید بر پایه این اصل مهم بنانهاده شود که منبع نهایی ایجاد ارزش کارکنان سازمان هستند. این امر به معنای آن است که فرایندهای پاداش باید به‌گونه‌ای خلاق به نیازهای کارکنان و نیازهای سازمان پاسخ دهد. مبنای این کارکرد باید الزامات سازمان به بهبود عملکرد در کوتاه‌مدت و بلندمدت باشد. کارکرد پاداش می‌تواند از تغییر حمایت کند، فعالیت سازمان را تقویت کرده و رسمیت بخشد (آرمسترانگ،۲۰۰۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:02:00 ب.ظ ]