کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
 



دسی در امور آموزشی معتقد بود که برای شناخت تفاوت­های فردی دانش‌آموزان، ابتدا باید به گرایش­های انگیزشی آن­ها توجه کرد. طبق این نظریه، افراد می ­توانند دارای انگیزش درونی، بیرونی و یا بدون انگیزش باشند. هنگامی که افراد احساس شایستگی و خودمختاری ‌می‌کنند، دارای انگیزش درونی هستند؛ رفتار این افراد از درون هدایت می­ شود؛ آن‌ ها به دیگران و یا به وقایع بیرونی به راحتی اجازه نمی­دهند تا بر آن­ها تاًثیر بگذارند. اما، افرادی که انگیزش بیرونی دارند خود را با کفایت و یا خودمختار در نظر نمی­گیرند؛ رفتار این افراد از بیرون هدایت می­ شود، یعنی وقایع بیرونی و افراد دیگر در رفتارها و تصمیم ­گیری­های آن­ها نقش بسیار مهمی‌ایفا ‌می‌کنند. علاوه بر این، افرادی که فاقد انگیزش هستند، بین رفتار تحصیلی خود و اتفاقات مدرسه رابطه­ای نمی­بینند. این دانش‌آموزان رفتارهای منفعلانه، مطیع و اجتنابی نشان می­ دهند و هیچ امیدی برای کنترل محیط خود ندارند. ‌بنابرین‏، خود را به موقعیت‌های مختلف واگذار می‌کنند. در نتیجه، پیامد این امر منفعل بودن و بی­مسئولیتی است (رین برگ و انگسر، ۲۰۱۰).

 

۲-۳-۵- دیدگاه نیکولز

 

نیکولز (۱۹۸۴، به نقل از نیکولز، اتکینسون و پپلر[۵۲]، ۲۰۰۳) الگوی هدف­گرایی خود را به صورت دو نوع جهت­گیری هدف تکلیف-‌مدار[۵۳] و خود-‌مدار[۵۴] مشخص ‌کرده‌است. در این مدل، وی فرض می­ کند که هدف­گرایی افراد با باورهای آنان ‌در مورد علت موفقیت ارتباط دارد. این جهت­گیری­ها چارچوبی را فراهم ‌می‌کنند که ‌می‌توان از طریق آن علت موفقیت را پیش ­بینی کرد. به عنوان مثال، دانش ­آموز تکلیف-‌‌مدار که بر یادگیری متمرکز می­ شود، در پاسخ ‌به این سؤال که چه چیزی باعث موفقیت دانش ­آموزان می­ شود، خواهد گفت: «آن­ها سعی ‌می‌کنند که درس را بفهمند نه این که درس را حفظ کنند.» در مقابل، دانش ­آموز خود-‌مدار که بر نشان دادن توانایی متمرکز می­ شود، در پاسخ به سؤال فوق چنین می­گوید: «آن­ها سعی ‌می‌کنند تا دیگران را شکست دهند.» همچنین، وی گزارش داده است بیشتر دانش ­آموزان دبیرستانی که از فعالیت­های مدرسه اجتناب می‌کنند، سعی دارند تکالیف درسی را با کمترین تلاش انجام دهند، از فشارهای معلم فرار کنند و موفقیت در مدرسه را کمتر به تلاش و علاقه ­مندی نسبت می­ دهند.

 

۲-۳-۶- الگوی هدف­گرایی دویک در انگیزه پیشرفت در یادگیری

 

دویک (۱۹۸۶، به نقل از دویک و لگت[۵۵]، ۱۹۹۸) الگوی هدف­گرایی خود را به صورت دو نوع هدف­های یادگیری[۵۶] و هدف­های عملکردی مطرح ‌کرده‌است. در هدف­های یادگیری، تأکید بر افزایش توانایی­ ها، مهارت ­ها و دانش است، اما در هدف­های عملکردی، تأکید بر نشان دادن توانایی‌ها است نه افزایش آن­ها. چه چیزی افراد را به سمت جهت­گیری­های متفاوت سوق می­دهد؟ چرا بعضی از افراد به هدف­های عملکردی و بعضی دیگر به هدف­های یادگیری توجه دارند؟ چرا بعضی از افراد توانایی‌های خود را کافی می­دانند، ولی عده­ای دیگر در رشد توانایی‌های خود می‌کوشند؟ برای پاسخ ‌به این سؤال‌ها، دویک نظریه هدف­ـ‌رفتار را مطرح ‌کرده‌است، که بر اساس آن ‌می‌توان پاسخ سؤال‌های بالا را مشخص کرد. بر طبق این نظریه، باور افراد ‌در مورد پدیده ­ها، بر هدف­گرایی آن­ها تأثیر می­ گذارد؛ هدف­ها نیز به نوبه خود، الگوهای رفتاری متفاوتی را ایجاد می‌کنند. این الگوهای رفتاری توسط محققان به دو دسته الگوهای انطباقی و غیر انطباقی تقسیم ‌شده‌اند، که در واقع از جهت­گیری­های انگیزشی انطباقی و غیر انطباقی ناشی می­شوند.

 

علاوه بر این، دویک و لگت (۱۹۹۸) بیان ‌می‌کنند که هدف­گرایی­ها، حاصل باورهای مختلف ‌در مورد ماهیت هوش هستند، منظور از باورهای هوشی، درک دانش ­آموزان از تغییر یا عدم تغییر هوش در طول زمان است. بعضی از افراد معتقدند که هوش یک ویژگی انعطاف­پذیر، افزایشی و قابل کنترل است. در مقابل، بعضی دیگر معتقدند که هوش یک ویژگی ثابت و غیر قابل انعطاف است. افرادی که هوش را یک ویژگی انعطاف­پذیر و افزایشی می­دانند به دنبال هدف­های یادگیری هستند و این هدف­ها شایستگی آنان را افزایش می­دهد. افرادی که هوش را یک ویژگی غیر قابل انعطاف و ثابت می­دانند، به دنبال هدف­های عملکردی هستند، یعنی به دنبال قضاوت مثبت هستند و از قضاوت منفی اجتناب ‌می‌کنند.

 

اگر چه دویک بر آسیب­پذیر بودن هدف­های عملکردی نسبت به هدف­های یادگیری تأکید دارد، ولی متذکر می­ شود افرادی که ارزیابی مناسبی از توانایی‌های خود دارند، در صورت داشتن هدف‌های عملکردی، رفتارهای سازش یافته­ای را خواهند داشت. به عبارت دیگر، وقتی که اعتماد نسبت به توانایی بالا باشد، هدف­های عملکردی، رفتار تبحر-‌مدار را ایجاد ‌می‌کنند، این امر افراد را برای پیشرفت­های بیشتر در آینده تقویت می­ کند. از طرف دیگر، افراد دارای هدف­های یادگیری، حتی اگر اعتماد کمی‌نسبت به توانایی‌های خود داشته باشند به دنبال راه ­هایی برای افزایش آن‌ ها و رسیدن به تسلط می­گردند (پینتریچ و پل[۵۷]، ۲۰۰۶)

 

روبرتس[۵۸] (۲۰۰۷) نیز معتقد است که هدف­های عملکردی و هدف­های یادگیری با باورهای خودکارآمدی دانش ­آموزان تعامل دارند و بر میزان کوششی که آن­ها در مدارس صرف ‌می‌کنند، تأثیر می­گذارند. هدف­های عملکردی بر ارزیابی­های مثبت دیگران تمرکز ‌می‌کنند، در حالی که هدف­های یادگیری بر کسب مهارت ­ها و دانش جدید تأکید دارند. دانش ­آموزان دارای هدف عملکردی مستعد هستند که شکست را به عنوان نشانه­ای از توانایی پایین تفسیر کنند، در حالی که دانش ­آموزان دارای هدف­های یادگیری شکست را علامتی برای تغییر دادن راهبردشان برای کامل کردن تکلیف می‌دانند. دانش ­آموزان دارای هدف­های عملکردی هنگام روبه‌رو شدن با شکست از تلاش دست می­کشند، در حالی که دانش ­آموزان دارای هدف­های یادگیری شکست را نشانه­ای برای افزایش کوشش خود در نظر می­ گیرند.

 

۲-۳-۷- نظریه اندرو

 

تا یک دهه قبل ابعاد گرایش‌ـ‌اجتناب[۵۹] فقط ‌در مورد هدف­های عملکردی اعمال می­شد و هدف‌های تبحری دست نخورده باقی مانده بودند. با این وجود، اندرو، الیوت، هالی و مک گروگور[۶۰] (۲۰۰۱) ابعاد گرایش­ـ‌اجتناب را علاوه بر هدف­های عملکردی، برای هدف­های تبحری نیز به کار بردند. ‌بنابرین‏، هدف‌های تبحری را به دو شاخه هدف­های تبحرگرا[۶۱] و تبحرگریز[۶۲] تقسیم کردند. بر اساس هدف تبحرگرا، فرد به دنبال کسب شایستگی از طریق افزایش توانایی، کسب لذت از یادگیری و تسلط بر موضوع مورد یادگیری است. لذا، فرد تکالیف چالش­انگیز را انتخاب می­ کند چون در چارچوب هدف تبحرگرا، شکست به معنی تلاش و کوشش ناکافی تفسیر می­ شود.

 

به علاوه، اساس هدف تبحرگریز، پرهیز از عدم شایستگی و توانایی می‌باشد. شخص عملکردگریز از ارزیابی­ها و قضاوت­های منفی دیگران اجتناب می­ کند، ولی شخص تبحرگریز‌ از ارزیابی­ها و قضاوت­های منفی خود نسبت به توانایی­ ها و شایستگی­های خود نیز دوری می­ کند. در نتیجه، از تکالیف چالش­انگیز اجتناب می­ کند، زیرا شکست در این تکالیف به معنی عدم شایستگی است. اندرو و همکاران (۲۰۰۱) معتقدند که الگوی هدف تبحرگریز منفی­تر از الگوی هدف تبحرگرا و مثبت­تر از الگوی هدف عملکردگریز است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-20] [ 06:01:00 ق.ظ ]




۱ـ اقدام پیشگیرنده جنبه جمعی دارد، یعنی مخاطب آن کل جمعیت یا گروه یا بخش معینی از آن است.

 

۲ـ با توجه به اینکه هدف پیشگیری جلوگیری از ارتکاب جرم و رفتارهای منحرفانه است اقدامی پیشگیرانه نامیده می‌شود که قبل از ارتکاب عمل بزهکارانه باشد نه بعد از آن اعمال شود.

 

۳ـ با توجه به اینکه پیشگیری مجموعه اقداماتی قبل از ارتکاب جرم یا رفتار منحرفانه است ‌بنابرین‏ تدابیر و اقدام‌های پیشگیرانه نمی‌توانند مستقیماً قهرآمیز و سرکوبگر باشند چرا که اعمال سرکوبی کیفری مستلزم آن است که جرم قبلاً ارتکاب یافته باشد.

 

۴ـ اقدامی پیشگیرانه نامیده می‌شود که آرمان اصلی تضمین پیشگیری از بزهکاری یا انحرافات جرم‌گونه باشد، یعنی اقدام مؤثر علیه عوامل یا فرایندهایی که در بروز و انحراف، نقش تعیین‌کننده و قاطع ایفا می‌کنند.[۱۱۳]

 

«از نظر گسن پیشگیری شامل مجموع تدابیر سیاست جنایی ـ به جز تدابیر نظام کیفری ـ می‌شود که هدف نهایی آن تحدید حدود و امکان پیش‌آمد اعمال جنایی از راه غیرممکن ساختن، دشوار کردن یا کاهش دادن احتمال وقوع آن ها است بدون اینکه از تهدید کیفر یا اجرای آن استفاده شود.»[۱۱۴]

 

۴ـ۲ـ۲ـ شاخصه کلی پیشگیری از جرم از طریق تلویزیون:

 

هر نظام اجتماعی برای حفظ موجودیت خود یک سری ارزش‌ها و هنجارهای مورد قبول را در جامعه تعریف می‌کند، تا اقشار اجتماعی به عنوان کنش‌گران اصلی تا حد امکان بدون وجود اهرم‌های فشاری مثل قانون کیفری از معیارهای پذیرفته شده سرپیچی نکنند و به نوعی اگر اقشار جامعه ‌به این طریق یعنی میل درونی ارزش ها و هنجارهای مورد قبول نظام اجتماعی را بپذیرند به مراتب نتیجه‌ای سودبخش خواهد داشت و به مراتب افراد آنچه از لحاظ رفتار فردی و اجتماعی جامعه‌پذیرتر خواهند بود نسبت به افرادی که شاید جامعه‌پذیر بودن و ارزش‌پذیری آن ها تحت تأثیر اهرم‌ فشار و یا قانون کیفری بوده است. شاید بتوان گفت که ارزش‌پذیری و جامعه‌پذیری این افراد کوتاه‌مدت باشد، لذا پیشگیری از جرم از طریق «اقناع درونی» که افراد را به رعایت هنجارها ملزم می‌کند و خاصیت غیرسرکوب‌گر دارد، مثل امر به معروف و نهی از منکر در اسلام یکی از مهم‌ترین ابزارهای کنترل اجتماعی و پیشگیری می‌باشد. با این نگاه جامعه‌شناختی تلویزیون نیز دارای کارکرد اجتماعی است.

 

۴ـ۲ـ۲ـ۱ـ ویژه بودن پیشگیری از طریق تلویزیون

 

یکی از شاخص‌های پیشگیری از طریق تلویزیون، اختصاصی بودن پیشگیری می‌باشد لذا تدابیر پیشگیرانه باید به طور خاص مربوط به پیشگیری باشد. به عنوان مثال در دعوت مردم به انجام واجبات الهی هدف اصلی پیشگیری نیست چراکه یکی از نتایج انجام واجبات می‌تواند پیشگیری از ارتکاب گناه و جرم باشد زیرا فردی که واجبات الهی را به درستی انجام می‌دهد به مراتب نسبت به شخصی که نسبت به انجام واجبات و محرمات الهی بی‌قید و بند است در اعمال و رفتار فردی و اجتماعی خویش هم اصول و قوانین فردی و اجتماعی را بیشتر رعایت می‌کند. لذا هدف اصلی انجام واجبات الهی اطاعت از قادر متعال است و نقش پیشگیرانه آن به صورت جنبی است.

 

هدف از ویژه بودن پیشگیری این است که برنامه‌ریزان و تهیه‌کنندگان برنامه های مختلف تلویزیونی در موضوعات خاص باید صرفاً قصد پیشگیری داشته باشند لذا این برنامه‌ریزی نیاز به هزینه خاص خودش را دارد تا تلویزیون به عنوان نهادی اثرگذار بتواند در امر پیشگیری از جرم تا حد امکان اثرات مطلوب خود را به خوبی ایفا نماید.[۱۱۵]

 

۴ـ۲ـ۲ـ۲ـ غیرسرکوب‌گر بودن اقدامات پیشگیرانه تلویزیونی

 

یکی از تفاوت‌های اصلی تدابیر پیشگیرانه کیفری و غیرکیفری این است که در تدابیر پیشگیرانه کیفری به صورت یک‌طرفه بر روی فرد اعمال می شود و مجرم در آن هیچ نقشی ندارد یعنی اگر مجرم عملی را مرتکب شد که در قانون برای آن مجازات در نظر گرفته شده همان مجازات علیه مجرم مذکور اعمال خواهد شد لذا این اجرای مجازات می‌تواند هم روی فرد مجرم و هم روی دیگران اثرات پیشگیرانه داشته باشد، ‌در مورد مجرم پیشگیری ‌به این طریق می‌باشد که جلوی تکرار جرم را می‌گیرد و ‌در مورد افراد دیگر ‌به این طریق که وقتی می‌بینند مجرم مجازات شد نوعی ترس از ارتکاب جرم در آنان پدید می‌آید. مثل اعدام در ملأ عام که می‌تواند افرادی را که فکر مجرمانه در سر می‌پرورانند را ارعاب نماید تا فکر مجرمانه را در عمل پیاده نکنند.

 

«لیکن ‌در مورد تدابیر پیشگیرانه غیرکیفری از طریق تلویزیون اگر بخواهد نتیجه‌ای سودبخش داشته باشد رضایت افراد جامعه به طور یقین تعیین‌کننده آثار این نوع پیشگیری می‌باشد».[۱۱۶] «مثلاً تلویزیون با اطلاع‌رسانی مردم از عواقب نافرجام ارتکاب جرایم و در حیطه پیشگیری می‌تواند با دادن الگوهای رفتار با دایر نمودن شبکه ها و فضاهای مجازی به طور اختیاری و بدون هیچ اجباری مخاطبان را جذب و سپس به ترویج آموزه‌های خود بپردازد.»[۱۱۷]

 

۴ـ۲ـ۲ـ۳ـ نقش محیط اجتماعی در پیشگیری از طریق تلویزیون

 

تدابیر پیشگیرانه تلویزیون موقعی می‌تواند مؤثر واقع شود که علل وقوع جرم را شناسایی کرده باشد.

 

۱ـ علل فردی که افراد مستعد را در معرض خطر و وقوع جرم قرار می‌دهد از جمله عوامل فرار از مدرسه، رفت و آمد با محیط نامطلوب عوامل شکست تحصیلی از این دست علل می‌باشند.

 

۲ـ عامل دیگر مربوط به محیط و موقعیت فرد در محیطی که در آن زندگی می‌کند است بدیهی است که انسان در اثر گذر زمان و شرایط مکانی خاص از لحاظ شخصیتی تغییرپذیر است مثلاً یک فرد روستایی با یک فرد شهرنشین از لحاظ رفتاری و شخصیتی متفاوت هستند. «هشدارهای تلویزیون به سوی وضعیت خاص شب چهارشنبه‌سوری، شلوغی، محیط ناآرام، وجود عوامل خطرزا، دوستان ناخلف و… حاکی از آن است که نوک پیکان به سوی فرد خاص نشانه نرفته بلکه به صورت کلی محیط اجتماعی را نشانه رفته چرا که هم فرزندان، هم والدین، دوستان و… را مورد مخاطب قرار می‌دهد.»[۱۱۸] و این می‌تواند از خصایص عمومی بودن رسانه‌ای چون تلویزیون باشد زیرا با ارائه این‌گونه هشدارها می‌تواند در سطح وسیعی از وقوع جرایم مربوط به زمان و مکان خاص جلوگیری نماید.

 

۴ـ۲ـ۲ـ۴ـ کاهش اثرات جرم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:08:00 ق.ظ ]




۲-۱۵-۸-۱- مزایای بودجه ­ریزی عملیاتی

 

عبارتند ا ز:

 

الف) افزایش ‌پاسخ‌گویی‌ عمومی

 

ب) مدیریت برای عملکرد بهتر

 

ج) بهبود نحوه تخصیص منابع

 

د) یک ابزار تشخیصی ارزشمند ارائه می‌دهد

 

ه) به توجیه بودجه کمک می‌کند

 

یک بودجه عملیاتی اثربخش، نسبت به بودجه ­ریزی سنتی، شفافیت بیشتری را به عملکرد عملیاتی نسبت به بودجه ­ریزی سنتی می­دهد. بودجه ­ریزی عملیاتی با استفاده ‌از مقیاس­های واضح، هزینه کلی فعالیت را به عنوان مبنایی برای چهارچوب ستاده­ های برنامه­ ها و اهداف عملکرد می­سنجد و ابزار ارزشمندی برای بررسی چگونگی تأثیر تغییرات در مخارج بر نتایج را تأمین می­ کند. به عنوان مبنایی برای نظام مدیریت عملکرد عمل می‌کند. اجازه می­دهد برنامه ها اهداف دوجانبه داشته باشد واز تصمیم­های آگاهانه و ملموس­تر حمایت می‌کند) میلر،۲۰۰۲(.

 

بطورخلاصه ‌می‌توان مزایای دیگری برای بودجه ­ریزی عملیاتی، چنین عنوان نمود :

 

الف) افزایش ‌پاسخ‌گویی‌ ‌بر اساس نتایج : اگر چه بسیاری از دولت­ها دسترسی به اطلاعات عملکرد خود را امکان پذیر می­سازند، اما در ورای بحث­های سیاسی ، اطلاعات عملکرد منتج از بودجه ­ریزی عملیاتی می­­تواند به شیوه ­های مختلف، نظیر اسناد بودجه­ای ، برنامه ­های راهبردی و گزارش عملکرد به اطلاع عموم برسد.

 

ب) بهبود مدیریت عملکرد: اطلاعات عملکرد ، بیشتر مورد استفاده مدیرانی است که مایلند کارایی عملیاتی برنامه­ ها و فرایندهای کاری خود را افزایش دهند .

 

ج) بهبود نحوه تخصیص : در بودجه ­ریزی عملیاتی، منابع با شاخص­ های عملکرد مرتبط می­ شود . مرتبط ساختن برنامه­ ریزی راهبردی به منابع، یعنی تخصیص منابع یکی از الزامات اصلی تخصیص منابع بر مبنای هدف است (پناهی ،۱۳۸۴).

 

هدف نهایی بودجه ­ریزی عملیاتی کمک به اتخاذ تصمیمات عقلائی درباره تخصیص و تعهد منابع سازمان ‌بر اساس پیامدهای قابل سنجش ‌می‌باشد که نتایج قابل انتظار(عملکرد) دستگاه را در طول زمان منعکس می­ کند) صفری، ‌غلام‌ رضایی.(

 

۲-۱۵-۸-۲- مقایسه بودجه برنامه­ای و بودجه عملیاتی

 

بین بودجه برنامه­ای و بودجه عملیاتی نمی­ توان خط روشنی رسم کرد، زیرا در واقع بودجه عملیاتی مرحله پیشرفته­تری از بودجه برنامه است. برخی نویسندگان حتی این دو اصطلاح را به طور مترادف به کار می­برند، اما در حقیقت، این دو عنوان کاملاً مترادف نیستند.

 

بودجه برنامه­ای بیشتر مربوط به طبقات بالای سلسله مراتب سازمانی است. درحالی­که در بودجه عملیاتی حدود فعالیت و عملیات طبقات پایین­تر ­نیز بررسی و پیش ­بینی می­ شود. واحد سازمانی که در طبقات بالاتر سلسله مراتب سازمانی قرار دارد ممکن است خدماتی انجام دهد که به چندین برنامه مربوط باشد ولی واحدهایی که در طبقات پایین­تر قرار دارند غالبا فعالیت­هایی را انجام می­ دهند که منحصراًً به یک برنامه مربوط است. در تنظیم بودجه برنامه­ای ممکن است بدون محاسبه دقیق مخارج هر واحد از فعالیت سازمانی هزینه­ ها را فقط بر اساس سیاست کلی مالی سازمان پیش ­بینی کرد. در صورتی که شرط اساسی برای تهیه بودجه عملیاتی این است که حجم و مقدار فعالیت سازمان­ های سازمان تعیین هزینه هر واحد از فعالیت­ها محاسبه شود.

 

به­­طور کلی ‌می‌توان گفت که بودجه برنامه­ای فقط برای راهنمایی مدیران سازمان­ها در اداره امور و اخذ تصمیم مفید واقع می­ شود، در حالی که بودجه عملیاتی علاوه بر راهنمایی، عملکرد کلیه واحدهای سازمانی و کارکنان مؤسسات و ادارات دولتی را نیز کنترل می­ کند.

 

در بودجه برنامه­ای مواد هزینه در قالب برنامه و فعالیت تهیه می­ شود. اگر این نقطه را پایان بودجه برنامه­ای بدانیم وظیفه بودجه عملیاتی از این نقطه به بعد آغاز می­ شود. به عبارت دیگر بودجه برنامه­ای و عملیاتی تا اینجا با هم مرز مشترک دارند و در حقیقت بودجه عملیاتی بدون بودجه برنامه­ای مفهومی ندارد .

 

فرق اساسی بودجه عملیاتی و بودجه برنامه­ای در اندازه ­گیری حجم عملیات و چگونگی محاسبه هزینه است. در بودجه برنامه­ای عملیات دستگاه بر حسب برنامه­ ها و فعالیت­های تابعه طبقه ­بندی و هزینه هر فعالیت نیز به تفکیک فصول و مواد هزینه محاسبه می­ شود، در حالی که در بودجه عملیاتی حجم عملیات طبق موازین فنی دقیقاً اندازه ­گیری و هزینه عملیات طبق فنون و روش های مختلف مانند حسابداری قیمت تمام شده یا اندازه گیری کار محاسبه می­ شود .

 

در بودجه عملیاتی حدود فعالیت بودجه محدودتر می­ شود ولی در عوض حجم عملیات به طریقی علمی محاسبه می­­­گردد. در حقیقت در بودجه عملیاتی اجرای هدف از نظر تقسیم مخارج بر حسب قیمت تمام شده واحد صورت ‌می‌گیرد و برای هر هدف، واحدکاری بخصوصی به منظور معیار برآورد انتخاب می­ شود. بدین معنی که برای محاسبه هزینه بر اساس هدف، از روش حسابداری قیمت تمام شده یا از روش اندازه ­گیری حجم کار استفاده می­ شود، لذا مخارج اجرای هر برنامه مشخص می­گردد .

 

روش اندازه ­گیری کار در امر بودجه­بندی دو مزیت دارد :

 

۱- ارقام پیش ­بینی شده به علت تجزیه و تحلیل قبلی به حقیقت نزدیکتر خواهد بود

 

۲- استفاده از این روش موجب نوعی به کنترل خودکار در اجرای برنامه­ ها و فعالیت­ها می­ شود.

 

در بودجه عملیاتی باید به هر ترتیب از هزینه هر واحد کار استفاده شود. در اینگونه موارد ‌می‌توان از نرم­ها و استانداردها به عنوان واحد هزینه استفاده نمود. نرم (هنجار ) و استاندار برای برآورد هزینه واحد مورد استفاده قرار ‌می‌گیرد. نرم، نتیجه آماری تجربیات گذشته است.

 

۲-۱۵-۸-۳- روش های برآورد هزینه در بودجه عملیاتی

 

در روش بودجه­عملیاتی باید عملیات داخل برنامه و فعالیت­ها به نوعی مشخص باشد که به آسانی بتوان واحدی برای سنجش عملیات داخل فعالیت به دست آورد و سپس با بهره گرفتن از فنون مذکور هزینه واحد مورد بحث را محاسبه کرده، میزان واحدها را در سال بودجه پیش ­بینی و بدین ترتیب بودجه فعالیت خاصی را برآورد نمود. در این نوع بودجه اجرای عملیات دقیقاً مقارن با هزینه­ های عملیات است و بدین ترتیب کنترل مالی و عملیاتی کاملاً در هم ادغام می­ شود. بزرگترین مزیت بودجه عملیاتی این است که مدیران اجرایی را در مقابل کار خود مسئوول قرار می­دهد. برای روشن شدن روش بودجه عملیاتی به شرح ذیل به مراحل مختلف آن ­پرداخته می­ شود :

 

الف) طبقه ­بندی عملیاتی: در بودجه عملیاتی باید واحد مشخصی انتخاب شود که گویای عملیات طبقه ­بندی شده باشد . بدین منظور باید یک واحد اندازه ­گیری مناسب را که دارای خصوصیات زیر باشد در نظر بگیریم :

 

۱- قابل شمارش باشد

 

۲- به مرور زمان ثبات خود را از دست ندهد

 

۳- مصطلح و رایج باشد

 

۴- کوشش واقعی کار انجام شده را نشان دهد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:14:00 ق.ظ ]




فانینگ و کاگر (۱۹۹۸) دو سناریو درمورد تغییر مدیریت ارشد در زمان وقوع تقلب پیشنهاد می‌کنند: سناریوی نخست این است که هیئت مدیره‏ یا سایر مدیران از اقدامات متقلبانه مدیر عامل یا مدیر مالی شرکت با خبر شده اند و از آن ها می‏خواهند که شرکت را ترک کنند . در سناریوی دوم، مدیرعامل یا مدیر مالی متقلب شرکت با این تصور که اقدامات متقلبانه آن ها به زودی کشف خواهد شد، پیش از بر ملا شدن آن، شرکت را ترک می‌کنند.

 

۲-۳-۲-۴ پاداش مدیریت

 

یکی از رایج‏ترین طرحهای پاداش مدیران، طرحهای پاداش مبتنی بر ارقام حسابداری است. با پذیرفتن فرض فرصت طلبی افراد، می توان انتظار داشت که مدیرانی که ‌بر مبنای‌ ارقام حسابداری پاداش می گیرند با هدف حداکثر نمودن منافع شخصی، این ارقام را دستکاری کنند. هیلی (۱۹۸۵) مواردی را تشریح می‌کند که مدیریت به دلیل وجود طرحهای پاداش مبتنی بر ارقام حسابداری برای دستکاری فرصت طلبانه اطلاعات حسابداری انگیزه دارد. به اعتقاد وی در مواردی که مدیر به سطح تعیین شده سود دست یابد، روش‏های حسابداری را برمی گزیند که پاداش او را حداکثر کند. در وضعیتی که انتظار نمی‏رود سود به سطح از پیش تعیین شده برسد، مدیر روش‌هایی را انتخاب می‌کند که سود دوره جاری را کمتر، و سود دوره های آینده را بیشتر کند تا امکان رسیدن به سطح تعیین شده در دوره بعد فراهم شود.

 

۲-۳-۲-۵- تغییر حسابرس

 

از جمله دلایل تغییر حسابرس می‏توان به انگیزه و تلاش مدیریت به منظور مخفی کردن گزارشگری متقلبانه و مدیریت سود اشاره کرد. نتایج برخی تحقیقات نیز مؤید این است که ‌تجدید ارائه صورت‏های مالی می‌تواند با تغییر حسابرس شرکت در رابطه باشد (نظیر دیفوند و جیامبالوو ۱۹۹۱؛ گروه مشاوره هورون ۲۰۰۳؛ و مور، ۲۰۰۷).

 

۲-۳-۲-۶ استقلال حسابرس

 

یکی از ساختارهای حاکمیت شرکتی، استقلال حسابرس از واحد مورد رسیدگی است. یکی از مواردی که می‌تواند بر استقلال حسابرس تأثیرگذار باشد، خدمات غیرحسابرسی است. ارائه خدماتی نظیر ایجاد و اجرای سامانه های اطلاعاتی کامپیوتری و حسابرسی داخلی به دلیل ایجاد وابستگی اقتصادی حسابرس به شرکت تحت حسابرسی، می‌تواند تمایل حسابرس برای بحث با شرکت درمورد ارائه نادرست صورت‌های مالی کاهش دهد و استقلال حسابرس را تهدید کند. یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر استقلال حسابرس، اندازه مؤسسه حسابرسی است.

 

در مواردی که بخش عمده درامد مؤسسه از مشتری خاصی تأمین می‏ شود، استقلال حسابرس کاهش می‌یابد. علاوه بر این، مؤسسات حسابرسی بزرگتر، نیروهای متخصص بیشتری در اختیار دارند و قادرند حسابرسی را با کارایی و اثربخشی بیشتری انجام دهند. عدم استقلال حسابرس می‏تواند موجب اظهارنظر مقبول درباره صورت‌های مالی شود که مطابق استانداردهای حسابداری تهیه و ارائه نشده است.

 

۲-۳-۲-۷ اندازه شرکت

 

یکی از ویژگی‌های شرکت‌ها، که بر ساختار مالی آن ها تاثیر دارد، اندازه شرکت است. هر چه اندازه شرکت بزرگتر باشد، دستورالعملها، و روش های شرکت عینی تر می‏ شود . کارشناسان شرکت به اندازه کافی مهارت دارند . ‌بنابرین‏ با توجه به تجربه و امکانات شرکت و تدوین منطقی ساختار سازمانی و مشخص بودن اهداف شرکت میزان اشتباهات حسابداری به حداقل ممکن کاهش پیدا می‌کند. در حالی که در شرکت‌ها ی کوچکتر به دلیل محدودیت امکانات مالی، امکان استخدام کارشناسان و تأسیس واحد مستقلی به منظور تعیین روش های حسابداری مورد نیاز شرکت وجود ندارد و از سوی دیگر، دستورالعملهای شرکت، عینیت کمتری دارد. ‌بنابرین‏، انتظار می ‏رود که در این شرکت‌ها خطای بیشتری در ارائه اطلاعات حسابداری وجود داشته باشد (سجادی، ۱۳۸۳).

 

 

۲-۵- مروری بر تحقیقات پیشین

 

در حالی که عمده تحقیقاتی که در حوزه پژوهش حاضر صورت گرفته است عمدتاً بر عوامل مؤثر بر تجدید ارائه صورت‏های مالی تمرکز داشته اند و کمتر تحقیق را می توان یافت که به رابطه بین تجدید ارائه صورت های مالی و احتمال درماندگی شرکت پرداخته باشد. با این وجود، تحقیقات نزدیک به موضوع تحقیق در ادامه ارائه شده‏است.

 

۲-۵-۱- تحقیقات خارجی

 

لو و وانگ [۱۶] (۲۰۰۹) به بررسی امکان استفاده از تجدید ارائه به عنوان متغیر پیش ‏بینی کننده درماندگی مالی پرداختند. این محققان با بهره گرفتن از الگوریت‏های مختلف مدلسازی پیش ‏بینی ورشکستگی نشان دادند که می‏توان از تجدید ارائه صورت‏های مالی به عنوان نشانه‏ای از احتمال بروز درماندگی مالی در یک یا چند دوره آتی استفاده کرد. بر اساس نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان داده می‏ شود که ۲۴ درصد شرکت‏هایی که صورت‏های مالی خود را تجدی ارائه نموده ‏اند، در دوره بعد از تجدید ارائه دچار درماندگی مالی شده‏اند.

 

فنگی لین و همکاران (۲۰۱۱) مدلی که از ترکیب روش‌های نقشه برداری از ویژگی‌های ایزومتریک[۱۷] و ماشین بردار ‌تکیه‌گاه (SVM) حاصل شده بود را برای پیش ‏بینی درماندگی تجاری معرفی نموده‌اند و برای ارزیابی آن را با مدلی که از ترکیب روش‌های تجزیه و تحلیل مؤلفه‌ های اصلی (PCA) و ماشین بردار تکیه گاه (SVM) حاصل شده بود، مقایسه نمودند. نمونه مورد بررسی آن ها شامل ۸۰ جفت از شرکت‏های درمانده و دارای سلامت، پذیرفته شده در بورس تایوان طی دوره ۲۰۰۸-۲۰۰۰ می‌باشد. نتایج تحقیق آن ها نشان می‌دهد مدل پیش نهادی آن ها علاوه بر نرخ طبقه‏ بندی صحیح بالاتر، دارای کمترین نرخ خطای نوع دوم نسبت به سایر روش‌ها می‌باشد.

 

میو ین چن (۲۰۱۱) با بهره گرفتن از روش استنتاج فازی-عصبی تطابقی (ANFIS) و ترکیب آن با روش‌های بهینه سازی ازدحام ذرات (PSO) و خوشه کاهشی (SC) به پیش ‏بینی ناکامی تجاری شرکت‏ها پرداختند. نمونه مورد بررسی آن ها شامل ۴۰ شرکت درمانده و ۱۲۰ شرکت دارای سلامت مالی، فعال در صنعت الکترونیک پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تایوان در دوره ۲۰۱۰-۱۹۸۲ می‌باشد. نتایج تحقیق آن ها نشان داد روش ترکیبی PS-ANFIS نسبت به سایر روش‌ها توانایی بهتری در پیش ‏بینی ناکامی تجاری دارد.

 

مساکی[۱۸] و همکاران (۲۰۱۰) در تحقیق خود با بهره گرفتن از مدل رگرسیون لوجیت ۱ تعداد ۵۳ شرکت ورشکسته و ۵۳ شرکت غیرورشکسته مشابه را طی سال های ۱۹۷۳ تا ۱۹۹۷ در کشور ژاپن مورد بررسی قرار داد. وی ۳۲ متغیر حسابداری (شامل ۵ متغیر از صورت جریان وجوه نقد و ۲۷ متغیر از ترازنامه و صورت سود و زیان) را مورد آزمون قرار داده و آن ها را بر حسب مجموع داراییها، مجموع بدهیها و مجموع فروش همگن (استاندارد) ‌کرده‌است. نتایج تحقیق وی حاکی از آن است که متغیرهای همگن شده بر حسب مجموع داراییها، مجموع بدهیها و مجموع فروش به ترتیب دارای ۸۷٫۷ %، ۷۸٫۳ % و ۸۱٫۱% دقت برای پیش ‏بینی درماندگی مالی شرکت‌ها است.

 

۲-۵-۲- تحقیقات انجام گرفته در ایران

 

۲-۵-۲-۱ تحقیقات در حوزه تجدید ارائه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-19] [ 09:22:00 ب.ظ ]




پس بیان ادله طرفداران شرط بودن عربیت در صیغه عقد نکاح، دو سوال پیرامون بحث، قابل طرح می‌باشد که در ذیل به بررسی آن ها خواهیم پرداخت :

 

سوال اول – اینکه، آیا اشتباه در ماده و هیئت کلمه، به صحت عقد لطمه وارد می‌سازد ؟ شیخ انصاری ( ره ) در کتاب مکاسب، در این خصوص می فرمایند : « قول قوی تر، لزوم سلامت لفظ از اشتباه در ماده و هیئت شکل است…از فخرالدین نقل شده است که : « فرق است میان موردی که فروشنده بگوید : « بَعتُک » با فتح باء و مردی که بگوید « جَوزتُکَ » {یعنی به تو تجویز کردم }به جای « زَوَجتُک » {تور را به تزویج خود در آوردم } . » که مورد نخست{ بعتک } را صحیح دانسته { چون معنا عوض نمی شود } و مورد دوم را صحیح نمی داند { زیرا معنا عوض می شود }، مگر در صورت عجز از یادگیری و وکیل گرفتن . و شاید فرق یاد شده { میان دو صورت، توسط فخر الدین }، بدین دلیل است که در صورت نخست { بَعتک }، معنای صحیحی جز بیع تصور نمی شود { معنا عوض نمی شود }، بر خلاف تجویز { جوَزتک، که معنا عوض می شود }؛ زیرا معنای دیگری { غیر از تزویج }دارد . ‌بنابرین‏، استعمال تجویز در تزویج جایز نمی باشد . به عبارت دیگر، استفاده از لغات تحریف شده، تا جایی که معنا با تحریف تغییر نکند{ مانند : بَعتک }، اشکالی ندارد . ( انصاری ، ۱۳۹۲ ، ج ۴ : ۲۴۰ و ۲۴۱ ) به نظر نگارند ه نیز این این نظر قابل دفاع می‌باشد، زیرا تا زمانی که لفظ تحریف شده از معنای اصلی خود خارج نشده است و همچنان دارای همان معنا و مفهوم می‌باشد، استعمال آن مجاز می‌باشد . اما اگر لفظ تحریف شده، آنچنان از معنای اصلی خود، دور شود که دیگر عرف آن را دارای همان معنا سابق نداند، استعمال آن جایز نمی باشد .

 

سوال دوم – این است که آیا، متکلم باید علم تفصیلی به معنای لفظ داشته باشد؛ یعنی اینکه، لازم است که متکلم بداند فرق « جَوَزتُکَ » و « زَوَجتُکَ » چیست ؟ یا علم اجمالی نسبت به آن کافی است ؟ در این خصوص، میان فقها اختلاف نظر وجود دارد، عده ای براین عقیده می‌باشند که علم تفصیلی لازم می‌باشد و در این خصوص استدلال نموده اند که : « عربی بودن کلام، به اقتضای خود لفظ نیست، بلکه بسته به قصد متکلم است که معنایی را قصد کند که عرب، آن لفظ را برای آن وضع کرده باشد، از این رو گفته نمی شود که فلان کس به زبان عربی سخن گفت و مطلب را بر طبق زبان عرب ادا کرد، مگر زمانی که میان واژه « بعتُ » و « ابیع » و « اوجدت البیع { بیع را یجاد کردم } و دیگر کلمات تفاوت بگذارد .» ( انصاری ، ۱۳۹۲ ، ج ۴ : ۲۴۲ ) در مقابل عده ای دیگر از فقها، مخالف این نظر می‌باشند و داشتن علم اجمالی را کافی می دانند و در این خصوص استدلال نموده اند که: « عامه مردم که که اکثریت قریب به اتفاق را تشکیل می‌دهند، هرگز علم تفصیلی به یک زبان ندارن، خود ما نیز از لغاتی استفاده می‌کنیم که نمی دانیم فارسی است یا عربی، فقط علما و اهل لغت، علم تفصیلی به زبان دارن. بنا براین، در واقع سیره عقلا بر خلاف این نظریه می‌باشد . » ( موسوی بجنوردی ، ۱۳۹۰ ، ج ۱ : ۱۳۸ ) به نظر نگارنده نیز، نظر اخیر به واقع نزدیکتر می‌باشد .

 

۲-۱-۲– ادله مخالفین شرط بودن عربیت، در صیغه عقد نکاح

 

در مقابل طرفداران شرط بودن عربیت، در صیغه عقد نکاح، عده ای قرار دارند که این شرط را لازم برای اجرای صیغه عقد نکاح نمی دانند و برای این ادعای خود به دلایلی استناد نموده اند که در ذیل به بررسی آن ها خواهیم پرداخت .

 

۲-۱-۲-۱– اطلاق ادله

 

‌به این معنا که، اطلاق ادله معاملات و ایقاعات، مانند « افوا بالعقود » و … شامل عقود و ایقاعاتی می شود که که با غیر زبان عربی نیز منعقد می گردنند و در هیچ کدام تقید یا تخصیص به فرض عربیت نشده است ، ‌بنابرین‏ دلیلی بر اعتبار آن وجود ندارد . ( محمدی ، ۱۳۸۰ : ۴۷۴ و ۴۷۶ ) به نظر نگارنده نیز، این دلیل قابل دفاع می‌باشد، زیرا بسیاری از این ادله به طور مطلق بیان شده اند و هیچ ذکری از لزوم شرط بودن عربیت در صیغه عقود در آن ها دیده نمی شود، در نتیجه می توان ، از این اطلاق در اجرای صیغه عقد نکاح هم استفاده نمود .

 

۲-۱-۲-۲- روایت

 

دلیل دوم عموم روایتی است که می فرماید : « انما یحلل الکلام و یحر الکلام »یعنی سخن، حرام را حلال و حلال را حرام می‌کند؛ زیرا این روایت بیانگر آن است که سبب به وجود آمدن اثر، سخن و کلام است و آنچه که اثر بخش است،طبیعت سخن و کلام می‌باشد، ‌بنابرین‏ شرط عربی بودن آن بر خلاف ظاهر است . ( حسینی مراغی ، ۱۳۹۲، ج ۱ : ۲۸۶ )

 

۲-۱-۲-۳- عسروحرج

 

‌به این معنا که، اگر عربی بودن صیغه، شرط صحت و اعتبار عقود و ایقاعات باشد، موجب عسر و حرج مردم می شود، و در اسلام هم، عسر و حرج نفی شده است، « ما جَعَل عَلَیکُم فی الدین مِن حَرَج » ( آیه ۷۷ سوره حج ) یعنی : در دین اسلام، در مقام تکلیف، هیچ رنج و مشقتی نهاده نشده است . ( شکاری ، ۱۳۸۰ : ۳۱و ۳۲ و محمدی ، ۱۳۹۰ : ۱۹۰ )

 

۲-۱-۲-۴– عدم تأکید بر لزوم یادگیری زبان عربی

 

‌به این معنا که ،اگر عربی بودن صیغه عقود، شرط صحت آن ها می بود، باید آموختن صیغه عربی در روایات بیان می شد و در میان مردم مشهور می گردید . بنا بر همین دلیل است که، بسیاری از حقوق ‌دانان عصر حاضر نیز، بر لزوم اجرای صیغه عقد نکاح، به زبان عربی تأکید نکرده اند و در این باره گفته اند: « لفظ فارسی { برای انعقاد نکاح } کافی است؛ و آنان که لفظ عربی را لازم دانسته اند دلیلی ندارند . » ( لنگرودی ، ۱۳۸۶ : ۱۰۱ ) زیرا خصوصیتی در به کار بردن الفاظ عربی وجود ندارد ( صفایی و امامی ، ۱۳۸۹ : ۵۰ ) بلکه بیشتر این تأکید ها، به خاطر اهمیت موضوع ازدواج بوده، و جنبه احتیاطی دارد . ( محقق داماد ، ۱۳۹۰ : ۱۶۸ )

 

۲-۱-۳– وضعیت عربیت صیغه عقد نکاح، در قانون مدنی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:43:00 ب.ظ ]