۱-داده ها در شکل واژه ها جمع‌ آوری می‌شوند.

 

۲- پی آمد(نتیجه)[۱۷۸] بیشتر یک فرایند است تا یک فرآورده.

 

۳-تأکید بر چگونگی ساخت معنا است که افراد از زندگی ها و تجارب خود می‌سازند.

 

۴-زبان پژوهش بیانی[۱۷۹] ( رسا و پرمعنی ) است (کرسول ۲۰۰۳).

 

هدف پژوهش کیفی فهم بهتر رفتار و تجربه انسانی (بوگدن[۱۸۰]، ۲۰۰۷) است.این مطالعه کیفی نیز از اتو اتنوگرافی ، شکلی روبه رشد از پژوهش و نوشتن درباره خود (الیس، ۲۰۰۴)، استفاده می‌کند. اتو اتنوگرافی نوشتن درباره شخص و ارتباط او با فرهنگ است. از نظر ریچاردسون[۱۸۱] (۲۰۰۰) نوشتن یک روش پژوهش است، راهی برای کشف خود شما و موضوع شما (ریچارد سون، ۲۰۰۰، ص ۹۲۳) وقتی، نوشتن را به مثابه یک روش در نظر می گیریم، در هر حال ما زبان «در استفاده» را تجربه می‌کنیم، چطور ما جهان زیسته را از طریق واژه پردازی به وجود می آوریم و چگونه آن را دوباره به عبارت و زبان در می آوریم . به عبارت بهترانسانها جهان رادرقالب روایت مى فهمند وآن را و خود را در قالب روایت بیان مى کنند.

 

نوشته های روایی شخصی یا اتواتنوگرافیک از قراردادهای سنتی و منطقی/تحلیلی موجود در نوشته های آکادمیک تبعیت نمی کند. الیس و بوچنر(۲۰۰۰) داستان های شخصی را روایت های برانگیزاننده می دانند.معمولا نویسنده یک روایت برانگیزاننده به اول شخص می نویسد،خودراموضوع پژوهش می‌سازد وبدینسان جدایی ‌و انفصال قراردادی پژوهشگروسوژه هارانقض می‌کند(جکسون،۱۹۸۹ به نقل از الیس و بوچنر،۲۰۰۰)،داستان اغلب بریک مورد تنها تأکید می کندو این چنین دغدغه های پژوهش سنتی یعنی تعمیم پذیری ازمیان موارد را به تعمیم پذیری درون یک مورد تغییر می‌دهد(گیرتز، ۱۹۷۳ به نقل از الیس و بوچنر،۲۰۰۰ ) .سبک داستان گویی وابسته به رمان یابیوگرافی است وبدین صورت حدومرزهایی که به طور طبیعی علوم اجتماعی را از ادبیات ‌جدا می کند،درهم می شکند.قابلیت خواندن ودسترسی پذیری متن، خواننده را در مقام شرکت کننده همکاردر گفتگو قرار می‌دهد و نظر مرسوم خواننده به منزله دریافت کننده منفعل دانش را رد می‌کند .آشکار سازی جزئیات پنهان زندگی خصوصی، تجربه عاطفی را نمایان می‌کند و بدین گونه الگوی مدعی عقلایی بودن نمایش اجتماعی را به چالش می کشد ؛ متن روایی گرایش به خلاصه سازی و توضیح دادن را نمی پذیرد . بر سفر تأکید می‌کند تا مقصد و بدین صورت گمان باطل علمی کنترل و سلطه را کم ارزش می پندارد.داستان های برانگیزاننده ذهنیت را به کار گرفته و پاسخ عاطفی را موجب می شود .گرایش آن ها بر استفاده شدن است تا تحلیل شدن ؛ بر نقل شدن و بازگو شدن تا تئوریزه شدن و آرام گرفتن ؛ بر پیشنهاد درس هایی برای گفتگوی بیشتر تا نتیجه گیری های غیر قابل بحث؛ و بر جانشین کردن و هم نشینی جزئیات ژرف و کامل به جای تنهایی حقایق انتزاعی( الیس،۲۰۰۸) .

 

متن پژوهش داستانی عاری از اصطلاحات خاص علمی و نظریه های انتزاعی است … نویسندگان داستانها را بر تحلیل ترجیح می‌دهند ، قرائت های بدیل و تفاسیر چند گانه را مجاز می شمارند. از خوانندگان خود می خواهند تا حقیقت داستان هایشان را احساس کنند ، مشارکت کنندگانی همراه شوند و در ابعاد اخلاقی ، عاطفی ، زیبایی شناختی و عقلانی خط سیر داستان درگیر شوند (ریچاردسون ،b1994به نقل از الیس و بوچنر،۲۰۰۰).

 

داستان گویی به مثابه روشی برای دعوت از خوانندگان است تا خود را جای ما بگذارند. محور گفتگو های ما گزینش های اخلاقی است . فایده این داستان ها، ظرفیت آن ها در ارائه گفتگو ها از نقطه نظر خوانندگان است که از دیدگاه زندگی های خود به داستان می نگرند. روایت ،ظرفیت خود را بالا و پایین می‌برد تا خوانندگان را به وسعت بخشی به افق های خود تحریک کند. خوانندگان می توانندآگاهانه بر تجربیات خود تأمل کنند و با تفکر وارد دنیای تجربیاتی متفاوت از تجربیات خودشان شوند و فعالانه در گفتگوی مربوط به دلالتهای اخلاقی و اجتماعی دیدگاه ها و نقطه نظرات متفاوتی که با آن مواجه شده اند ،شرکت کنند(الیس و بوچنر،۲۰۰۰) .

 

پرتیراژترین کتاب‌های ژورنالیسم اول شخص گواهی بر تمایل مردم به خواندن داستان‌های شخصی است. نه تنها مردم می خواهند بینش ها و ادرکات گزارشگران را بشنوند، خوانندگان نیز می خواهند ببینند که [چگونه]مردم عادی شخصیت‌های اصلی نمایشهای زندگی واقعی هستند. در گذشته نوشته های شخصی و اتوبیوگرافیکال حوزه انحصاری کسانی بود که خود را نویسندگان حرفه ای، تاریخدان، پژوهشگر یا افراد مشهور می‌دانستند. اما اکنون به نقطه زمانی رسیده ایم که «مردم عادی» بیشتر از هر دوره تاریخی دیگر به نوشتن پرداخته‌اند.

 

۲-۱۱ . اتواتنوگرافی عینی-تحلیلی یا ذهنی-تفسیری؟

 

ریدداناهای (۱۹۹۷) با احیای اصطلاح اتواتنوگرافی، نه تنها یادآور علایق درازمدت مردم‌شناسان به مفهوم خود است، بلکه نسل جدیدی از مردم‌شناسان را از قیدوبند محدودیت‌های اعمال‌شده آزاد ساخت تا بتوانند داستان‌های شخصی‌شان را محور بررسی‌هایشان قرار دهند(به نقل از چنگ،۲۰۰۸).

 

باوجود علایق درازمدت مردم‌شناسی به خود، خودتأملی تنها دربرگیرنده‌ی تعدادی از مردم‌شناسان و دانشمندان علوم اجتماعی نیست. سالزمن (۲۰۰۲ ،به نقل از چنگ،۲۰۰۸) یکی از منتقدین تأمل[۱۸۲] است. او ‌به این بحث می‌پردازد که تفکرِ دائمِ پست‌مدرنیسم درباره‌ خودتأملی و ذهنیت قوم‌نگار، مانع پیشرفت مردم‌شناسی است. نقد او نشان دهنده جنگ بین دو مرتبه‌ی عین و ذهن در علوم اجتماعی است. مرتبه‌ی عینیت رویکرد علمی و نظام‌مند به جمع‌ آوری داده ها و تحلیل و تفسیر آن‌ ها دارد که اعتبار آن با انجام پژوهش‌های بیشتر ازسوی پژوهشگران دیگر افزایش می‌یابد؛ ازسوی‌دیگر مرتبه‌ی ذهنیت به پژوهشگران اجازه می‌دهد تا تفاسیر ذهنی و شخصی خود را به فرایند پژوهش وارد کنند.

 

برخی محققین اتواتنوگرافی وارد جنگ شده‌اند. یک شماره ویژه از مجله «قوم‌نگاری معاصر»[۱۸۳] به اتواتنوگرافی اختصاص یافت و به تشریح این شکاف پرداخت. آندرسون (۲۰۰۶) در مقاله‌ای با عنوان «اتواتنوگرافی تحلیلی»[۱۸۴] در کمپ عینیت‌گرایان جای می‌گیرد. اتواتنوگرافی که او مدافع آن است باید شرایط زیر را دارا باشد:

 

اتواتنوگراف:

 

۱٫عضو کامل جامعه‌ اجتماعی تحت بررسی است؛ (ص ۳۷۹)

 

۲٫ در تجزیه و تحلیل داده های مربوط به خود، تأمل می‌کند .

 

۳٫فعالانه و به طور عینی در متن حضور دارد؛

 

۴٫از افراد آگاه و خبره‌ی دیگر در موقعیت‌های مشابه جمع‌ آوری داده ها استفاده می‌کند؛

 

۵٫به تجزیه و تحلیل نظری متعهد است(به نقل از چنگ،۲۰۰۸).

 

آتکینسون (۲۰۰۶) نیز با رویکرد عینی و نظری و تحلیلیِ آندرسون به اتواتنوگرافی موافق است؛ نیک تروجیلو[۱۸۵] از این جانبداری می‌کند که «مردم نگاری مطالعه دیگران و ‌گروه‌های مختلف فرهنگی است و اگر دیگران را در نظر نگیریم و تنها درباره خودمان و تجربیاتمان بنویسیم، با مشکل مواجه خواهیم شد». تامی اسپرای[۱۸۶] نیز مانند نیک بر جزء”ethno”تأکید می‌کند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...