پس از کودتای سال ۱۹۶۰ باز اسلام سیاسی به بالندگی خود ادامه داد و از جمله احزاب مهمی که در دهه ۱۹۶۰ خود را جایگزین حرب دموکرات می دانستند و مدعی حمایت از آزادی مذهبی مردم بودند «حزب عدالت» به رهبری سلیمان دمیرل بود.گرچه این حزب نیز با کودتای سال ۱۹۷۱ تعطیل شد (زارع: ۱۷۷:۱۳۸۳). اما اسلام گرایان از دهه ی ۷۰ به این نتیجه رسیدندکه برای پیشبرد افکار و اجرای سیاست های مورد نظر خود در جامعه ی ترکیه، باید به تشکل سازی مدرن و یا همان فعالیت حزبی بپردازند. از این رو، اولین حزب اسلام گرا به نام «حزب نظام ملی» در ژانویه ۱۹۷۰ توسط نجم الدین اربکان تأسیس شد (اکبری،۲۷:۱۳۸۸). اما این حزب نیز در سال ۱۹۸۰ با کودتای ارتش به رهبری ژنرال کنعان اورل، منحل شد و اربکان از انجام فعالیت سیاسی باز ماند. فروریختن حصارهای سیاسی پس از سال ۱۹۸۳ و رونق آزادی های فردی و اجتماعی و اعمال قانون و پدید آمدن نظام چند حزبی که به صورت نسبی بر جامعه ی ترکیه حاکم شد، هم راًی به پایان قرنطینه ی سیاسی اربکان داد و هم راه را برای نفوذ و گسترش هر چه بیشتر حزب رفاه هموارکرد (کسرایی،۲۰:۱۳۷۶و ۲۱). در سال ۱۹۸۳ که کودتاچیان اجازه ی تاًسیس احزاب سیاسی را دادند حزب رفاه به اشاره ی اربکان و توسط علی ترکمن یکی از نزدیکان وی تاًسیس شد، ولی این حزب نتوانست در انتخابات عمومی سال ۱۹۸۳ شرکت کند (زارع،۱۸۵:۱۳۸۳).
پایان نامه - مقاله - پروژه
در سال ۱۹۸۶ ممنوعیت اربکان لغو شد و او رهبری حزب رفاه را به عهده گرفت در نتیجه در انتخابات سال ۱۹۸۷ حزب رفاه توانست بیش از ۷۸ از درصد آراء را کسب کند، اما به علت قانون سد، در به دست آوردن کرسی نمایندگی مجلس موفق نبود. در انتخابات زودرس پارلمانی در سال ۱۹۹۱ حزب رفاه به یمن ائتلاف با احزاب حرکت ملی و اصلاح طلب دموکرات با کسب نزدیک به ۱۷ درصد آراء، تعداد ۴۰ کرسی پارلمان را به دست آورد. جامعه ی ترکیه در انتخابات دسامبر ۱۹۹۵ با انتخاب ۱۵۸ نفر از نامزدهای حزب رفاه و تبدیل آن به حزب اول نظام سیاسی کشور عزم خود را برای سپردن اداره ی کشور به اسلام گرایان در سال های قرن بیستم و آغاز قرن جدید نشان داد. پیروزی چشمگیر حزب رفاه را نظام لائیک و کمالیست های افراطی بزرگترین خطر دانستند (همان منبع).
مطابق عرف نظام سیاسی ترکیه، تشکیل دولت به حزب برتر یعنی حزب رفاه واگذار شد و از آن جا که تعداد کرسی های حزب رفاه برای تشکیل دولت و کسب رأی اعتماد کافی نبود و مستلزم ائتلاف با احزاب دیگر بود، نجم الدین اربکان بسیار سعی کرد تا حزب مام میهن را که از احزاب راست بود و سابقه ی بیشتری در دفاع از آزادی دینی مردم بخصوص در دوران اوزال داشت به ائتلاف ترغیب کند ولی حزب مام میهن به رهبری مسعود ایلماز، حزب مام میهن دهه ی ۱۹۸۰ نبود بلکه با تصفیه ی حزب از جناح اسلام گرا عملاً به یک حزب لائیک تبدیل شده بود بنابر این با ناکامی اولیه ی اربکان با تانسو چیللر و مسعود ایلماز، دولت ائتلافی خود را تشکیل داد ولی این دولت شش ماه به طول نینجامید و با رسوایی مالی مسعود ایلماز و استیضاخ وی از سوی اسلام گرایان از هم پاشید. ائتلاف غیر منتظره ی حزب راه راست با حزب رفاه که بزرگ ترین حرب در پارلمان ترکیه بود عملاً باعث روی کار آمدن اربکان شد چنین بود که ۱۵۸ نفراز اعضای حزب رفاه به رهبری اربکان با ۱۳ نفر از اعضای «حزب راه راست» و نیز ۷ نفراز «حزب اتحاد بزرگ» با یکدیگر متحد شدند اما ۱۵ نفر دیگر از رأی دادن به ائتلاف سرباز زدند و در نهایت ائتلاف اربکان- چیللر با ۱۳ رأی بیشتر از میزان مشخص شده برای کسب اکثریت آراء در پارلمان رأی اعتماد گرفت و نجم الدین اربکان به نخست وزیری رسید (زارع،۱۸۵:۱۳۸۳و ۱۸۶).
حزب رفاه، طولانی ترین زمان فعالیت سیاسی را در میان احزاب اسلام گرا در ترکیه داشت. این حزب توانست چهارده سال در فضای سیاسی ترکیه فعالیت کند و برای اولین بار در تاریخ جمهوری ترکیه یعنی در سال ۱۹۹۶ اربکان به مقام نخست وزیری رسید. این سمت بیش از یک سال برای او دوام نیاورد. اربکان به محض به قدرت رسیدن با انجام سفرهایی جنجال برانگیز در محافل لائیک، تمایل خود را برای سیاست نگاه به شرق و توسعه مناسبات با جهان اسلام به نمایش گذاشت. وی در اولین سفر خارجی خود به ایران آمد و پس از آن با سفر به لیبی و نیجریه پیام معناداری برای محافل لائیک ارسال کرد. محافل لائیک (احزاب و نظامیان) در مورد سفر وی به لیبی و ایران با توجه به مناسبان غیرمطلوب این دو کشور با آمریکا، دست به جنجال سازی در سطح رسانه های داخلی و محافل سیاسی زدند (اکبری،۲۷:۱۳۸۸).
در نهایت نظامیان در شبه کودتایی و پس از یک جنگ سخت، نجم الدین اربکان رئیس حزب رفاه و نخست وزیر را مجبور کردند که در سال ۱۹۹۷ از سمت خود کناره گیری کند (گزبلات،۵۷:۲۰۰۰). وکرسی نخست وزیری را به مسعود ایلماز از حزب «مام میهن» سپرد و پس از مدتی حزب رفاه از سوی دادگاه قانون اساسی ترکیه منحل شد. در نوامبر ۱۹۹۷ حزب جدید «فضیلت» به رهبری رجایی کوتان جانشین حزب رفاه شد و اربکان به مدت پنج سال براساس حکم دادگاه از فعالیت سیاسی منع گردید. با تغییر ایدئولوژی، حزب سابق رفاه نیز دچار تغییراتی شد (اکبری،۲۷:۱۳۸۸).
در واقع رهبران حزب رفاه با این احتمال که نظام لائیک حزب آن ها را منحل خواهد کرد در اقدامی عاقلانه پیش از آن به تأسیس حزب جدیدی به نام فضیلت اقدام کرده بودند و اعضای حزب رفاه که پس از انحلال آن اعضای مستقل پارلمان شده بودند دسته جمعی به این حزب پیوستند در عین حال برخی از نمایندگان حزب منحله ی رفاه ترجیح دادند به این حزب نپیوندند. به دنبال سرنگونی دولت اربکان بحران در ترکیه با فروپاشی دوکابینه، همچنان ادامه یافت و تا انتخابات آینده ی مجلس ترکیه در آوریل ۱۹۹۹ اسلام گرایان آماده می شدند تا به رغم سیاست هایی که ژنرال ها در مقابل آن ها اجراء می کردند بخش اعظم آراء مردم را به دست آورند به نحوی که نیاز به هیچ ائتلافی نباشد. حزب فضیلت نیز با بهره برداری از فسادی که در مقامات بالا به وجود آمده بود و نیز بروز جدایی و اختلاف میان لائیک ها خود را جایگزینی مناسب برای حل بحران های اجتماعی ترکیه می دانست. نتایج پیش بینی ها و نظرسنجی هایی که یک سال قبل از انتخابات انجام گرفته بود همگی حاکی از پیروزی حزب فضیلت و دستیابی به کرسی های بیشتر در پارلمان ترکیه بود. حال آنکه انتخابات با پیروزی حزب دموکرات چپ به رهبری بولنت اجویت انجام شد (زارع،۲۰۳:۱۳۸۳ و ۲۰۴).
عواملی که موجب تنزل حزب فضیلت شد در واقع از همان ابتدای تأسیس حزب و با اعمال رهبران آن، که همواره سعی داشتند در مقایسه با حزب رفاه چهره ی بسیار غیرمذهبی تری به حزب خود بدهند، سفر مقالات حزب به امریکا در چند روز آغاز تأسیس آن، اعلام تمایل آن ها به برقراری روابط دوستانه با تمام کشورهای دنیا بدون اینکه مانند گذشته رژیم صهیونیستی را مستثنی کنند،کوتاه آمدن در برابر خواسته های اسلام گرایانه، همه حکایت از کوتاه آمدن حزب فضیلت از بسیاری از مواضع خلف خود (حزب رفاه) داشت (همان منبع،۲۰۴).
حزب فضیلت، هم در عرصه ی سیاست داخلی و هم در عرصه ی سیاست خارجی سعی کرد به طور مستقیم با خط قرمزهای لائیک برخورد نکند و دست کم در مواضع رسمی، پایبندی خود را به اصول لائیک جمهوری ترکیه و سیاست خارجی که روابط استراتژیک با آمریکا و رژیم صهیونیستی از اصول اساسی آن است را نشان دهد. حزب فضیلت نیز پس از سه سال تحمل از جانب لائیک ها در نهایت در سال ۲۰۰۱ توسط دادگاه قانون اساسی منحل شد. در این مقطع با توجه به سابقه ی انحلال تمام احزاب اسلام گرای قبلی توسط دادگاه قانون اساسی، نخبگان حزب فضیلت به دوگروه تقسیم شدند،گروهی از نخبگان سنت گرا به رهبری رجایی کوتان به تشکیل حزب جدید دیگری به نام «حزب سعادت» مبادرت کردند. بخش دیگر حزب فضیلت که شاخه ی نوگرا و دموکرات تر و از نظر سنی جوان تر حزب بود، با جدا شدن از رهبری سابق حزب و حتی پدر معنوی احزاب اسلام گرا (نجم الدین اربکان)، «حزب عدالت و توسعه» را تشکیل داد (اکبری،۲۸:۱۳۸۸).
به نظر می رسید که به طور طبیعی رهبری این حزب بر عهده ی عبدالله گل، رهبر جناح نوگرا در آخرین کنگره ی حزب فضیلت خواهد بود ولی با لغو ممنوعیت فعالیت سیاسی رجب طیب اردوغان، شهردار سابق شهر استانبول و شخصیت برجسته ی حزب رفاه، رهبری این حزب جدید به وی واگذار شد و اردوغان بلافاصله تشکیل حزب عدالت و توسعه را با نام اختصاری «آک» اعلام کرد.گروه جدیدی که پیرامون اردوغان جمع شدند اغلب از اسلام گرایان هستند و خود را نو آور می دانند این گروه را خبرنگاران، هنرمندان و هم حزبی های سابق اربکان تشکیل می دهند و شعار این حزب نیز، «صداقت و کوشش» است (مفیدنژاد،۷:۱۳۸۶).
انتخابات نوامبر ۲۰۰۲ در ترکیه بسیاری از محافل خبری در سراسر جهان را شگفت زده کرد، به طوری که بسیاری ازکارشناسان و تحلیل گران، نتیجه ی این انتخابات را یک شوک یا زلزله سیاسی تعبیر کردند. شایان ذکر است که برای دومین بار در تاریخ ترکیه یک حزب با اقتدار کامل به تنهایی مأمور تشکیل کابینه می شود و بخصوص این مطلب زمانی موجب شگفتی است که حزب برنده نماینده ی اقشار مسلمان ترکیه است. در پیروزی طیف اسلام گرای عدالت و توسعه علل متعددی دخیل بوده است،که مهم ترین آن ها عبارت اند از، سیاست های نظام لائیک ترکیه در قبال اقلیت های دینی و نژادی، مشکلات و معضلات اقتصادی، وضعیت فرهنگی جامعه ی ترکیه، اختلاف شدید میان احزاب لائیک، حمایت گروه های مختلف اسلام گرا از حزب عدالت و توسعه، بی اعتمادی افکار عمومی به احزاب لائیک و کارنامه ی موفق احزاب اسلام گرا بخصوص حزب پیروز،گرایش ها و مطالبات اسلامی مردم ترکیه، شعارها و اهداف حزب عدالت و توسعه و تأکید بر آزادی و حقوق بشر در ترکیه، مجموعه علل یاد شده هریک به نحوی دربسیج افکار عمومی و محبوبیت حزب پیروز، نظر مردم و واکنش آن ها در برابر نظام لائیک، احزاب و گروه های سنت گرا مؤثر بوده است (زارع،۲۱۸:۱۳۸۳ و ۲۱۶).
شایان ذکر است عملکرد رادیکالی برخی احزاب اسلامی و نیز ناتوانی گروهی دیگر در اجرای اهداف و برنامه های حزبی خود تا حدودی مردم و افکار عمومی را به اتخاذ راه کارهای معتدل تر ترغیب کرده است. در این میان، حزب اسلام گرای عدالت وتوسعه با برخورداری از کادر رهبری اسلامی و نیز عملکردی موفق به منظور تحقق شعارها و برنامه ها و اهداف معتدل و میانه روی حزب، زمینه های پیروزی و موفقیت خود را در میان مردم به دست آورد و در نهایت در انتخابات سال ۲۰۰۲ با اکثریت آراء به پیروزی رسید. بر خلاف رقابت شدید میان احراب مختلف لائیک، اغلب احزاب اسلام گرا، گروه ها و تشکل های اسلامی ضمن حمایت از احزاب اسلام گرای مورد نظر، قدرت این احراب را دو چندان کرده اند. حزب عدالت و توسعه ضمن بر خورداری از اختلافات موجود میان گرو های لائیک سعی می کند با عامه ی مردم،گروه های روشنفکر اسلام گرا و حتی روشنفکران لائیک، گروه های قومی و سایر بخش های دخیل و مؤثر در سطح جامعه ی ترکیه ارتباط نزدیکی برقرار کند (همان منبع: ۲۱۸و ۲۱۹ و۲۲۰).
این حزب مجدداً در سال ۲۰۰۷ به پیروزی رسید و با انتخاب عبدالله گل به سمت ریاست جمهوری ترکیه، به عنوان اولین رئیس جمهور اسلام گرا، بعد از ۸۰ سال به کاخ ریاست جمهوری (نماد ارزش های سکولار) رسید (اکبری،۳۰:۱۳۸۸).
۱-۲- جریان ها و سازمان ها ی اسلام گرا
برخی معتقدند که طریقت ها مهم ترین و مفصل ترین شکل بروز اسلام مردمی در ترکیه محسوب می شوند (سیاری،۸۹:۱۳۷۶). اسلام در ترکیه، اسلام شبکه اى است. در امپراطورى عثمانى «طریقت»، ساختار اصلى جامعه و تقریباً هر شهروند، عضوى از یک سلسله ی طریقت بود که آتاتورک آن را ملغى نمود. طریقت هم اکنون نیز، در ساختار اجتماعى ترکیه عنصر مهمى است، اما از نفوذ آن کاسته شده، زیرا در یک اجتماع وسیع ارتباطات غیر شخصى (مانند رادیو، تلویزیون و روزنامه ها) جایگزین ارتباطات شخصى مبتنى بر طریقت مى شود (ماه پیشانیان،۸:۱۳۸۸). زندگی اسلامی در ترکیه شامل گروه های فرعی و کوچکتر دیگر نیز می شود که به گروه های متصوفه (نهادهای واسطه) معروفند و نقش اسلام در سیاست ترکیه بدون در نظر گرفتن طریقت های مهم، قابل فهم نیست (آیتی،۶۳:۱۳۷۹). لذا با توجه به اهمیت موضوع، لزوم بررسی ساختار تشکیلاتی طریقت ها و نیز اهداف سیاسی و چگونگی تاثیرگذاری آن ها بر جریان اسلام گرایی در ترکیه و گرایش مردم به طرف احزاب اسلام گرا به بررسی و معرفی این طریقت ها پرداخته می شود.
این گروه های اسلام گرا به متقدمین و متأخرین تقسیم می شوند. متقدمین (نقشبندیه، بکتاشیه، تیجانیه و مولویه) همان گروه اصلی بوده و متأخرین (نور، عجزمندیه، گولن، سلیمانجی و ایشیک) گروهی منشعب از طریقت های اصلی می باشند (همان منبع).
«طریقت نقشبندیه» در قرن هشتم هجری قمری، توسط محمد بهاء الدین نقشبندی تأسیس شد. این طریقت از جمله طریقت هایی است که سعی دارد رابطه بین طریقت و شریعت را به نحوی حل کند. نقشبندیه اکنون در سراسر جهان، به ویژه در کشورهایی که مذهب سنی حنفی رایج است، هوادارانی دارد و در هر یک از این کشورها نقشبندیان دارای شیخ خاص خود هستند این طریقت در ترکیه قدمتی طولانی دارد و اکنون نیزرایج ترین طریقت در این کشور به شمار می رود، به طوری که گفته می شود بسیاری از سیاست مداران راست گرای ترکیه به نحوی با این طریقت در ارتباط بوده اند. تورگوت اوزال، رئیس جمهور فقید ترکیه و نجم الدین اربکان، نخست وزیر سابق این کشور، مشهور به عضویت در این طریقت بوده اند (انصاری، ۱۳۷:۱۳۷۳).
طریقت نقشبندیه در ترکیه دارای نشریه های گوناگون و مراکز خیریه ی قوی است و فعالیت های اجتماعی مختلفی دارد. از جمله انتشار ماهنامه ی اسلام و بنیاد خیریه ی راه حق، و همچنین بسیاری از گروه ها و جماعت های اسلامی در ترکیه از جمله، جماعت محمود افندی، جماعت سامی افندی، گروه منزیل چیلر وابسته به این طریقت هستند (همان منبع:۱۰۶و ۱۰۷و ۱۰۸). این طریقت، از مهم ترین طریقت هایی بوده است که به علت میانه روی، هوشیاری اجتماعی، داشتن اهرم های قوی اقتصادی و قدرت سیاسی (با نگرش کسب منافع عالیه ی مسلمانان) و همچنین وجود یک شبکه ی به هم پیوسته و منسجم داخلی، نقش مهمی را در صحنه ی سیاسی ترکیه بازی می کند (آیتی،۶۵:۱۳۷۹).
«طریقت نورجیه» این طریقت که پس از نقشبندیه مهم ترین طریقت در ترکیه به شمار می رود اساساً مکتبی است عرفانی، منسوب به شیخ نور در سال ۱۹۰۷ میلادی و شاخه ای از آن به نام رکنیه در قرن ۱۴ میلادی تجدید حیات کرده است. نورجی های فعلی ترکیه، پیرو یکی از علمای مشهور ترکیه به نام سعید نورسی معروف به بدیع الزمان سعید نورسی هستند، در سال های اخیر، طریقت نورجی به دو شاخه تقسیم شده است، رهبر گروه نخست محمد زاهد افندی و رهبر گروه دوم فتح الله گولن است. ازگروه ها و جماعت های منسوب به این طریقت می توان به جماعت مظهر جیلار،گروه یازی جیلار، گروه اوکویو جولار اشاره کرد (انصاری،۱۳۷:۱۳۷۳).
«طریقت بکتاشیه» بکتاشیه منتسب به حاج بکتاش ولی نیشابوری، صوفی بلند آوازه ی قرن هفتم هجری است. امروزه علویان ترکیه خود را از مریدان حاج بکتاش ولی می دانند (ابوالقاسمی و اردوش،۱۶۲:۱۳۷۸). «طریقت مولویه» این طریقت منتسب به مولانا جلال الدین محمد بلخی است. به رغم تلاش های محافل روشنفکرمآب لائیک ترکیه، در جهت قلب تعابیر عرفانی مولانا، تهی کردن آن از مفاهیم والای الهی و تطبیق آن با دعاوی لامذهبی، اباحی گری و تسامح طلبی، اما هم چنان شهر مولانا یعنی قونیه، یکی از مهم ترین پایگاه ها اسلام گرایی و شریعت طلبی در ترکیه محسوب می شود (همان منبع: ۱۶۶).
«طریقت قادریه» بنیانگذار این طریقت، عبدالقادر گیلانی معروف است. این طریقت، برخلاف طریقت نقشبندیه، به عدم دخالت در امور سیاسی معتقد است. «طریقت سلیمانیه»، این طریقت گرچه وابسته به نقشبندیه محسوب می شود ولی بنیانگذار آن سلیمان هیلمی توناخانی به علت مخالفت با جو غالب برنقشبندیه راه جداگانه ای برای فعالیت برگزیدند. کمالیست ها نیز این طریقت را از دشمنان سرسخت میراث آتاتورک می دانند. اعضای این طریقت در ده ها، مسجد و مراکز فرهنگی برای ترک های سراسر اروپا ساخته اند، و خوابگاه های متعددی برای دانشجویان بی بضاعت در ترکیه تأسیس کرده اند. در طریقت سلیمانیه دو محور فکری قابل تشخیص است، شاخه ی روشنفکران و شاخه ی رادیکال های جوان (ابوالقاسمی و اردوش،۱۳۸۰: ۱۷۸ و ۱۸۰).
از آغاز دهه ی ۱۹۹۰ و در کمتر از ده سال بیش از ۱۲۰۰ ایستگاه رادیویی (سراسری، منطقه ای و محلی) و ۲۵۰ کانال تلویزیونی (سراسری، منطقه ای و محلی) در ترکیه فعال شدند و به پخش برنامه پرداختند. از اوایل این دهه به بعد، برخی از جماعت ها و احزاب اسلام گرا نیز موفق به تأسیس گروه های انتشاراتی و رسانه ای قدرتمند شدند که در ادامه به مهم ترین آن ها و نقش قابل توجه شان در روند اسلام گرایی اشاره می شود (زارع،۲۵۸:۱۳۸۳).
«طریقت فتح الله گولن» این فرقه توسط فتح الله گولن تأسیس شد و اکنون نه تنها در تمام نقاط ترکیه دارای شعبه است، بلکه در فراسوی مرزها فعالیت گسترده ای را انجام می دهد. آن ها، دارای امکانات بسیار گسترده ی ارتباطی بوده و برای ده ها هزار دانش آموز بی بضاعت، خوابگاه ایجاد کرده اند. این طریقت با در اختیار داشتن یک شبکه خصوصی تلویزیونی بزرگ و یک روزنامه ی پر تیراژ در کنار مؤسسات متعدد چاپ و انتشارات توانسته اند خود را به عنوان یکی از نیروهای اصلی ذینفوذ در صحنه ی سیاست داخلی ترکیه معرفی سازند. این طریقت در حدود ۲۰۰ باب مدرسه در خارج از کشور (از افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز گرفته تا کشورهای بالکانی و اروپای شرقی) دارد و در این مدارس تدریس به زبان محلی، ترکی استانبولی و انگلیسی صورت می گیرد (حیدرزاده نائینی،۲۱۲:۱۳۸۰ و ۲۱۳).
«گروه رسانه ای اربکان چی ها» اعضای این گروه، از لحاظ عقیدتی، حنفی مذهب میانه رو هستند و در راستای برنامه ها و اهداف حزب رفاه و فضیلت، تحت رهبری نجم الدین اربکان قرار دارند. روزنامه مهم این گروه، «ملی گازته» نام دارد و شبکه ی تلویزیونی آن کانال ۷ است. این کانال خصوصی را گروهی از روشنفکران مسلمان ترکیه با مساعدت نجم الدین اربکان در سال ۱۹۹۴ تأسیس کردند و اکنون برنامه های این کانال به صورت شبانه روزی و سراسری در ترکیه، آسیای میانه و اروپا قابل رؤیت است (حیدر زاده ی نائینی،۲۱۳:۱۳۸۰).
«گروه رسانه ای نورجی ها» این گروه به طریقت نورجیه وابسته است و تحت رهبری فتح الله گولن فعالیت می کند. نشریه های این گروه عبارتند از، روزنامه ی «ینی آسیا» و «ینی نسیل» و ماهنامه ی سیزینتی و اکسیون خبرگذاری، کانال تلویزیونی این گروه «راه شیری» است که در سال ۱۹۹۳ تأسیس شد و اکنون در کشورهای آسیای مرکزی و بخشی از اروپا هم قابل رؤیت است. این شبکه در راستای اشاعه ی اسلام تک بعدی اسلام منهای سیاست می کوشد (زارع،۲۵۹:۱۳۸۳).
«کمپانی اخلاص» صاحب این گروه دکتر «انور اورن» نام دارد و روزنامه ی ترکیه، خبرگذاری اخلاص و کانال تلویزیونی TGRT متعلق به آن است، این گروه ضمن رعایت مبانی لائیسیزم حاکم، اشاعه گر مسائل ملی گری ترک، به علاوه مذهب گرایی حنفی متعصب است. خبرگذاری «اخلاص» یکی از بزرگ ترین بنگاه های خبر پراکنی ترکیه است و در پنج قاره ی جهان نمایندگی دارد (همان منبع:۲۵۹و۲۶۰).
«رادیو هدف»، این رادیو توسط گروهی از مسلمانان حنفی مذهب ترکیه تأسیس شده است آن ها معتقدند که از طریق دموکراسی (تشکیل احزاب اسلامی، مبارزات پارلمانی و…) نمی توان به حکومت اسلامی دست یافت و تنها راه تحقق این هدف ارتقای سطح آگاهی جامعه و تبلیغ یا معرفی فرهنگ و معارف اسلامی است. «رادیو بیرلیک (وحدت)» این رادیو توسط شرکت «ییمپاس» متعلق به اصناف ترک مسلمان مقیم آلمان تأسیس شده و مسئولان آن، گروهی از نویسندگان و هنرمندان مسلمان اسلام خواه و ملی گرای ترکیه هستند. همچنین در ترکیه رادیو امید و نیز رادیو عارفان نیز به پخش برنامه های مختلف مذهبی می پردازند (همان منبع:۲۶۰ و ۲۶۱).
در سال های پس ازجنگ جهانی دوم که اروپا برای بازسازی به شدت به نیروی کار فراوان و ارزان نیاز داشت، تعداد زیادی از اتباع ترکیه در جستجوی کار، به کشورهای اروپایی بخصوص آلمان مهاجرت کردند و اغلب با خانواده های خود در آن جا ساکن شدند. این مهاجران در اروپا به فعالیت های مذهبی مانند تشکیل گروه ها و انجمن های دینی حتی با گرایش های سیاسی و ضد لائیسم دست می زنند. از مهم ترین این سازمان ها می توان به این موارد اشاره کرد«جمعیت اتحاد اسلامی»، این تشکیلات را انشعابی از سازمان بینش ملی (میلی گوروش) دانسته اند که ارگان برون مرزی حزب رفاه به شمار می رود. رهبر این جمعیت، یکی از روحانیون مشهور ترکیه به نام «جمال الدین کاپلان» نام داشت که رسانه های لائیک او را «صدای سیاه» می نامیدند و بعدها نظام لائیک آن را بنیادگراترین تشکیلات اسلامی دانست (سیاری،۹۷:۱۳۷۶).
وی انقلاب اسلامی ایران را حرکت قرن می نامید و از آن حمایت می کرد. پس از مرگ وی فرزند وی «متین کاپلان» مشهور به «متین مفتی اوغلو» این مسئولیت را به عهده گرفت (ابوالقاسمی و اردوش،۴۴:۱۳۷۸). همچنین گروه های دیگری چون گروه شیخ کالکان و گروه آوجی با اهدافی کم و بیش مشابه، در سایر نقاط اروپا به فعالیت می پردازند.
در ترکیه، سازمان امور دینی به عنوان تنها سازمان مذهبی در جمهوری ترکیه، جزئی از دستگاه دیوان سالاری دولتی این کشور به شمار می رود. این سازمان نهادی وابسته به نخست وزیری است که در سال ۱۹۲۴ تأسیس شد. از طریق این سازمان، کلیه ی عملکردهای مذهبی تحت کنترل دولت درآمده است. چون کارمندان آن مستخدمین دولت محسوب می شوند به علاوه کلیه ی نهادهای آموزشی که وظیفه تربیت کادر خدماتی و تبلیغی مذهبی را به عهده دارند جزء مجموعه ی آموزش و پرورش به حساب می آیند (حیدرزاده ی نائینی،۳۰۵:۱۳۸۰).
از لحاظ حقوقی این نهاد جدیدالتأسیس مسئولیت اداره ی مساجد، آموزش طلاب، ائمه ی جمعه و جماعات، تربیت مؤذن و از همه مهمتر بررسی محتوای خطبه ها و سخنرانی وعاظ در مساجد را بر عهده داشته است. کارکرد این نهاد، فعالیت و نفوذ نهادهای غیر دولتی را تضعیف می کند (Ayata,1996:13).
پ) سیاست ها و عملکردهای جریان اسلام گرای ترکیه
۱- سیاست ها و عملکردهای جریان اسلام گرا در بعد داخلی
۱-۱- عرصه ی سیاسی
۱-۱-۱- مشارکت سیاسی
خلاء شدیدی که پس از تحولات دهه های اولیه ی تشکیل نظام جمهوری وجود داشت احزاب سیاسی را بر آن داشت، تا با بهره گرفتن از جلب نظر گروه های مذهبی، حمایت مردم را نیز به دست آورند البته باید گفت وجود احزاب راست مذهبی مانند حزب رفاه و فضیلت سبب شد تا برخی تحلیلگران بیشترین توجه خود را معطوف احزاب سیاسی- مذهبی در ترکیه کنند و از موقعیت دیگر تشکل های مذهبی که نقش گروه های میانه را دارند غافل شوند مانند گروه های اهل شریعت و حتی اهل طریقت، طبق نظر شریف ماردین، اهل تصوف صرف نظر از طریقت های مختلف، در زمره ی گروه های فرعی و کوچک تری قرار دارند که دارای موقعیت بسیار بالایی در بین جامعه ی مذهبی ترکیه هستند و نقش اسلام در سیاست ترکیه بدون در نظر گرفتن کلیه ی طریقت های مهم که در مجموعه تصوف، نقش بازی می کنند قابل فهم نیست (حیدرزاده نائینی،۲۱:۱۳۸۰).
مسئله ی طریقت ها در جامعه ی ترکیه قدمتی چندصد ساله دارد که با از بین رفتن عثمانی و روی کار آمدن نظام جمهوری، با مشی ضد دینی و به صورت زیرزمینی به حیات خود ادامه دادند. مهم ترین نقشی که این طریقت ها بعد از استقرار نظام جمهوری بازی کردند تأثیر بر روند انتخابات جمهوری ترکیه بوده است از این رو نخبگان سیاسی ناچار به چانه زنی با رهبران و شیوخ شریعتی و طریقتی درجهت کسب حمایت مردم شدند همین قدرت گروه های مذهبی در ترکیه و سعی در جلب نظر مردم برای بدست آوردن آراء، دلیل بقاء و نیرومندی احزاب مذهبی در ترکیه شده است. از حدود ۱۹۵۹ گروه ها و جنبش های اسلام گرا به طور قانونی آغاز به فعالیت کردند. در واقع باید گفت این بازگشت جریان های اسلامی جهت مشارکت در انتخابات از راه معرفی نامزدهای اسلام گرا نبود بلکه چالش احزاب لائیک با یکدیگر برای کسب آراء گروه های اسلامی سبب اهمیت یافتن آنان شد (کاویان نژاد،۱۳۸۹).
علاقه ی مردم ترکیه به احزاب اسلامی زمانی آشکارا قابل فهم بود که حزب عدالت که یک حزبی اسلامی است توسط نجم الدین اربکان در سال ۱۹۷۰ تأسیس شد که البته یک سال بعد به اتهام تخطی از اصول لائیک غیر قانونی اعلام شد و در جولای ۱۹۸۳که فعالیت احزاب دوباره آزاد شد حزب رفاه جایگزین آن شد و این حزب در ۱۹۸۷ و ۱۹۸۹ در انتخابات سراسری موفق به کسب آراء فراوانی شد. در دوره های مذکور، اسلام گرایان طی یک استراتژی مهم و بلند مدت درصدد برآمدند تا نخبگان تحصیلکرده ی بیشتری را تربیت کنند و در عرصه های مختلف قدرت سیاسی جای دهند همچون رجب طیب اردوغان، نخست وزیر فعلی ترکیه که یک دوران از شاگردان اربکان به شمار می رفت، ولی بعدها از وی جدا شده و حزب عدالت و توسعه را تأسیس کرد. میزان رشد اسلام خواهی در بین افکار عمومی ترکیه در طی انتخابات پارلمان در ده سال اخیرکاملاً محسوس بوده است. همه ی احزاب کهنه و نو با هر دیدگاه سیاسی و اجتماعی اعم از لائیک تندرو، ملی گرا، لیبرال، راست گرا و چپ گرای سنتی در بیرون مجلس ماندند و عرصه ی مجلس فقط برای حضور دو حزب عدالت و توسعه و جمهوری خواه خلق باز شد (همان منبع).
حزب عدالت و توسعه در حالی به مجلس ترکیه راه یافت که حزب جمهوری خواه، از قدیمی ترین احزاب ترکیه و به عبارتی تشکیل دهنده ی جمهوری ترکیه را با خود یدک می کشید و با انتساب به مصطفی کمال آتاتورک، خود را پایه گذار رژیم لائیک در ترکیه قلمداد می کند و امروز، اسلام گرایان را رقیب اصلی خود می دانند.کسب درصد قابل قبولی از آراء در انتخابات سال های اخیر باعث شده تا حزب عدالت و توسعه بتواند بدون نیاز با دیگر احزاب لائیک و جمهوری خواه، موفق به تشکیل دولت شود (کاویان نژاد،۱۳۸۹).
در واقع با روی کار آمدن اسلام گرایان در ترکیه، دوران جدیدی در شرف ظهور است. این دوران را می توان با مفهوم «پسا کمالیسم» توصیف کرد که اصلی ترین ویژگی آن تضعیف سنت دولت سالاری در عرصه های مختلف و تقویت جامعه ی مدنی و بخش خصوصی می باشد (شاهنده،۱۳۸۰: ۵۹).
بر اساس مطالعات جامعه شناسان سیاسى در ترکیه، یک سوم مردم این کشور متمایل به اندیشه هاى سکولاریستى و دو سوم آن ها مذهبى مى باشند. از میان سکولارها، ۱۰ درصدشان بسیار افراطى و ناسیونالیست بوده و کاملاً با اروپا و ایالات متحده آمریکا مخالف مى باشند. از میان مذهبیون ترک، ۱۰ درصد آن ها متمایل به تشکیل حکومت مبتنى بر شریعت و اجراى کامل احکام، مقررات و قوانین اسلامى مى باشند و ۶۰ تا ۷۰ درصد بقیه، محافظه کار بوده ولى به مدرنیسم نیز متمایل اند. البته تمایلات مذهبى یا سکولار با تقسیمات جغرافیایى در این کشور همخوانى ندارد. براى مثال مردم شرق آناتولى محافظه کارند ولى لزوماً این به معناى این نیست که آن ها از مردم غرب ترکیه مذهبى ترند. بر اساس نظر سنجى بنیاد اقتصادى و اجتماعى ترکیه که در مورد هویت مردم این کشور انجام داده است، ۱۹/۴ درصد مردم این کشور خود را ترک، ۴۴/۶ درصد مسلمان، ۲۹/۹ شهروند جمهورى ترکیه، ۲/۷ کرد، ۱/۱ علوى دانسته اند و ۱ درصد هم خود را به هیچ گروهى منتسب ندانسته اند. علاوه براین بر اساس یافته هاى بنیاد اقتصادى و اجتماعى ترکیه، ۸۶ درصد از مردم ترکیه به رئیس جمهورى مدرن، ۷۴ درصد به رئیس جمهور مذهبى و ۷۵ درصد به رئیس جمهور سکولار متمایل مى باشند (ماه پیشانیان،۱۰:۱۳۸۸).
البته باید به این نکته توجه نمود که به اعتقاد مردم ترکیه، بین یک مسلمان خوب بودن و یک سکولار بودن تناقضى وجود ندارد. در نهایت باید به این نکته ی کلیدى توجه داشت که اکثر مردم ترکیه معتقدند که تقسیم بندى سیاسى- اجتماعى در ترکیه بین اسلام گرایان و سکولارها نبوده بلکه بین ناسیونالیست هاى افراطى و اصلاح طلبان مى باشد. علاوه براین، اکثر مردم این کشور به لیبرالیسم سیاسى تمایل دارند(همان منبع). تجربه ی ترکیه، مؤید این واقعیت است که بسیاری از مسلمانان، چه آن هایی که در دولتی رسماً سکولار و یا اسلامی زندگی می‌کنند، دموکراسی را امید اصلی خود و ابزار مشارکت سیاسی کارآمد تلقی می‌کنند (اسپوزیتو و وال،۷:۱۳۷۸).
۱-۱-۲- رشد مردم سالاری و دموکراسی
در ریشه یابی علل رشد اسلام گرایی در ترکیه،کمتر صاحب نظری است که به مسأله ی رویکرد اسلام گرایان به صندوق رأی به عنوان مسالمت آمیزترین راه نپرداخته باشد. خانم نیلوفر نالا، پژوهشگر و استاد دانشگاه های ترکیه که در مورد اسلام گرایی ترکیه تحقیق کرده، چنین نوشته است، موفقیت اجتماعی و اقتصادی ترکیه و رشد انتخابات مردمی، بخش چشمگیری از جامعه را به سمت اسلام کشانده است. برای باز شدن پای اعتدال در جامعه ی ترکیه، طبیعی است که مهم ترین شرط تحقق این موضوع، رشد مردم سالاری و رعایت اصول آن است که در سایه ی آن، مردم بتوانند مطابق باورها و اعتقادات خود تصمیم بگیرند. اما بسیاری معتقدند در جامعه ی لائیک- دموکراتیک، رفتار دینی تنها در صورتی می تواند بروز و ظهور اجتماعی پیدا کند که رأی دهندگان قبل از رأی دادن، از حقیقت و باطن دینی آن رفتار دست شسته و اعتقاد به حقانیت و اعتبار ذاتی و قداست الهی آن را از دست داده باشند و آن را تنها به عنوان حکمی تنها بشری و انسانی محترم شمارند (پارسا،۶۷:۱۳۷۷).
با همه ی این احوال می توان گفت که هر گاه فرصتی ولو اندک جهت استقرار مردم سالاری و فضای باز سیاسی در کشورهای مسلمان نشین پدید آمده، شاهد روی آوردن این جامعه ها به احزاب و نامزدهای اسلام گرا بوده ایم. بنابراین، رابطه رشد مردم سالاری با رشد اسلام گرایی، درکشورهای دارای اکثریت مسلمان همواره مثبت بوده است (زارع،۱۳۲:۱۳۸۱).
در واقع با شکل گیرى نظام چند حزبى در ترکیه در سال ۱۹۴۶، نقطه عطف بسیار مهمى براى رشد اسلام سیاسى در این کشور محسوب شد. با استقرار این سیستم، حزب کمالیسم خلق، انحصار انتخاباتى خود را از دست داد و اسلام به مهم ترین عامل براى جذب آراء تبدیل گردید. بر همین اساس حزب جمهوری خلق که دو دهه به شدت با اسلام مخالفت مى نمود مجبور گردید که موضع متعادلى نسبت به آن در پیش بگیرد. علاوه براین پیروزى احزاب دموکراتیک در انتخابات، نه تنها فضاى سیاسى لازم را براى گروه هاى قومى و مذهبى فراهم نمود، بلکه این زمینه را نیز ایجاد نمود که گروه هاى مذهبى به صورت سیاسى نهادمندگردند (ماه پیشانیان،۱۳۸۸: ۹).
در دهه ی ۷۰، احزابی نظیر حزب عدالت تا سال ۱۹۷۱ و پس از آن حزب سلامت ملی به رهبری نجم الدین اربکان که تحت تاثیر اسلام گرایی سیاسی بود، به فعالیت خود ادامه دادند. و بسیاری از حقوق گروه های مذهبی در این دوره به وسیله ی هیأت حاکمه به رسمیت شناخته شد ( زارع،۱۳۴:۱۳۸۱).
حزب رفاه، در دهه ی ۹۰ توانست بعد از به دست گرفتن قدرت اجرایی در چندین شهر بزرگ، طی انتخابات شهرداری ها در سال ۱۹۴۴ هم، لیاقت و کارآیی خود را ثابت کند (زارع،۱۳۵:۱۳۸۱). در واقع، اسلام گرایان علاوه بر مبارزه ی سیاسی در انتخابات مجلس و پارلمانی، در انتخابات محلی ترکیه نیز که برای انتخاب شهرداران، فرمانداران و دهداران سراسر کشور برگزار می شود نیز، از اقبال مردمی قابل توجهی برخوردار بودند و هستند و تجربه نشان داده است که اسلام گرایان در این پست ها، نه تنها خدمات بیشتری به مردم در مناطق تحت اراده ی خود ارائه می کنند، بلکه از بعد فرهنگی، اعتقاد راسخ به مسائل اسلامی دارند. شهرداران اسلام گرا در ترکیه، ویژگی هایی دارند. از جمله، تلاش خستگی ناپذیر در جهت حل مشکلات عمومی مردم، مبارزه با فساد اداری، مبارزه ی تدریجی با لائیسم و اصول ضد دینی و ضد اخلاقی و تلاش در جهت احیاء روحیات و اخلاقیات اسلامی که آنان را از دیگران ممتاز می کند (همان منبع: ۱۳۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...